بنای جهان و بنیاد زندگی در آن، بر پایه تلاش و پویایی نهاده شده است. از حرکت ذرات ناپیدای ماده گرفته تا گردش کهکشانها، همه و همه، لحظهای از سیر کمالی خود بازنمیایستند. افراد و جوامع بشری که باوجود ناچیز و اندکمایهای از هستی، گام به عرصه روزگار میگذارند نیز بر اساس این اصل جاودانه، با رشد و پویشِ روبهکمال خود، به اهداف کمالی مادی و معنوی میرسند. خرد و دانش نیز از این اصلِ استوار و ماندگار به دور نبوده و نیست و ازاینرو، دانش نیز پابهپای حیات بشری، راه تکامل را پیموده و البته در فروغ یاری و الهام الهی، همواره در راه کمال گام برداشته و میدارد.
اگر انسان، با انگیزه کنجکاوی و تازهطلبی بهدنبال دانش نمیبود، هرگز دانش و معرفت بشری به راه کمال نمیافتاد! رمز انسانیبودن فرد و جامعه در همین پویایی تکاملی ارادی است و البته جوامع به همان درجه به توسعه و کمال خود میرسند که پای پویش به پیش نهاده باشند. جلوهگاه پویشهای علمی در عرصههای مادی و معنوی، همین دانشگاهها و مراکز علمی است و این مراکز جایی هستند که روحهای جستوجوگر، اسرار و قوانین طبیعت را به امید دستیابی به کمال بیشتر و بالاتر و عبور از محدودیتهای بشری، هرچند آهسته، پی میگیرند.
بر همین مقیاس، افت و زبونی هر جامعه علمی، معلول خمود و رکود روح تحقیق، نوآفرینی و نوپردازی آن است و در یک جمله، موجودیت هر جامعه علمی به درجه پویایی آن بهصورت نقد و تحلیل و شک و تردید در مطالب گذشتگان، جستوجوی راهها و منزلگاههای بهتر و ایجاد ارتباط نزدیکتر میان دانش و جامعه است.
علم نافع بهدنبال برطرفکردن محدودیتهای بشری، درک عالَم، تحققبخشیدن به همه چیزهای ممکن و بهارمغانآوردن منافع برای بشریت است و بهخوبی میتوان مفاهیم آوردهشده را بهمعنای تحقق توسعه قلمداد کرد، هرچند توسعه جوامع بشری را نهایتی نیست! نسبت علم و توسعه بهمثابه نسبت اسب و درشکه بوده و چرخ توسعه جوامع با قوای محرکه علم به گردش درمیآید. معجزههای تکنولوژیک، محصول اتحاد اثرگذار توسعه و علم است.
کلید توسعه در عصر جدید، ترکیب مؤثر سه عامل: ۱. «علم و فناوری»؛ ۲. «مواد خام و اولیه»؛ ۳. «سرمایه» است که ازاینمیان شاید عامل نخست (علم و فناوری) مهمترین باشد؛ چراکه ایجاد و پذیرش فنون علمی جدید میتواند کمبود مواد خام و اولیه را جبران کند و تقاضا برای سرمایه را نیز کاهش دهد. علاوهبراین، علم و توسعه، یکدیگر را تقویت میکنند و به شیوهای دایرهوار به یکدیگر مشروعیت میبخشند. علم بهاینخاطر که توسعه را ممکن میسازد، دستیابی به ثروت و رفاه بیشتر را امکانپذیر میکند.
برای توسعه کشور نیز علم باید ضرورتا نقش ویژهای بازی کند و در این نگاه، توجه ویژه به دانشگاهها و مراکز علمی، مهمترین عامل است. افزونبراین، علم میتواند صلح و توسعه پایدار را برای بشریت به ارمغان بیاورد. علم با فراهمکردن بسترهایی برای همکاری و تبادل دانش، نقشی اساسی در کاهش تنشها و تقویت روابط بینالمللی دارد.
پروژههای علمی جهانی همچون تحقیقات در زمینه تغییرات اقلیمی، همکاریهای مربوط به بهداشت جهانی، استفاده از منابع انرژی تجدیدپذیر و توسعه فناوریهای سبز موجب شده است که دانشمندان از ملیتهای مختلف در کنار یکدیگر کار کنند. اینگونه فعالیتها افزون بر پیشبرد علم، با کاهش رقابتها و ایجاد همکاریهای مشترک به تقویت ارتباطات بینالمللی و همبستگی ملتها نیز کمک میکند.
تجربه نشان داده است که علم میتواند حتی مرزهای سیاسی و فرهنگی کشورها را در هم بشکند. در سالهای اخیر، دیپلماسی علمی اهمیت زیادی پیدا کرده و برنامههای تبادل علمی بین کشورها مانند بورسیههای تحصیلی، فرصتهای مطالعاتی و سایر همکاریهای دانشگاهی، فضایی برای شناخت و درک متقابل ایجاد کرده و نگرشهای مثبتی را بین اهالی علم به وجود آورده است.
اینگونه تعاملات علمی به شکلگیری ارتباطات مستحکمتر و رفع سوءتفاهمها کمک میکنند و باعث بهبود روابط بینالمللی و نیز ایجاد بسترهایی برای رشد و بهرهمندی آحاد جامعه از مزایای توسعه و صلح پایدار میشوند. خلاصه اینکه، گسترش صلح و ثبات در عرصه داخلی و بینالملل و نیز توسعه روزافزون فردی و اجتماعی مرهون توجه ویژه به جایگاه علم نافع و پیشرفت فناوریهای مفید در جوامع بشری است.