هشدار پلیس فتا در خصوص کلاهبرداری با شیوه رفع فیلترینگ آیا اوزون‌درمانی ریه مؤثر است؟ نکاتی درباره پیشگیری از ابتلا به بیماری‌های تنفسی و درمان آن‌ها افزایش ۳۳ درصدی مسمومیت با گاز مونوکسیدکربن در خراسان رضوی (۹ دی ۱۴۰۳) افزایش ۱۵ تا ۲۰ درصدی میزان مراجعه به اورژانس بیمارستان‌ها در مشهد  (۹ دی ۱۴۰۳) هشدار مهم در فصل سرد سال | از مصرف خودسرانه آنتی‌بیوتیک خودداری کنید سن مصرف واکسن ایرانی آنفلوانزا اعلام شد یک کافه‌قلیان زیرزمینی در مشهد پلمب شد (۹ دی ۱۴۰۳) اعمال‌قانون بیش از ۵ هزار تخلف پلاک مخدوش در مشهد طی ۹ ماه نخست ۱۴۰۳ | افزایش ۵ درصدی جرائم پلاک‌مخدوش پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی (یکشنبه، ۹ دی ۱۴۰۳) | کاهش دما درپی نفوذ سامانه بارشی از سه‌شنبه درباره عوامل مؤثر بر بحران میان‌سالی و مدیریت این دوره خاص از زندگی | میان‌سالی بحران است؟ اختصاص حدود ۳۲ هزار دُز واکسن آنفلوانزا به علوم پزشکی مشهد مبلغ افزایش حقوق بازنشستگان در دی ۱۴۰۳ اعلام شد پلمب ۹۸۱ واحد صنفی مشاور املاک غیرمجاز در مشهد (۹ دی ۱۴۰۳) سانحه هوایی، این بار در کانادا | فرود سخت هواپیمای کانادایی روی باند + فیلم رئیس پلیس راهور مشهد: افزایش جریمه‌ها در کاهش تصادفات اثربخش نبود قتل دلخراش زن معلول توسط دامادش! | داستان عجیب زندگی قاتل و مقتول باوجود تحریم‌ها، اقلام موردنیاز بیماران پروانه‌ای تا ۶ ماه تأمین و ذخیره شد سقط جنین و سندرمی که گریبان مادر را می‌گیرد! توضیح مهم حوزه سخنگوی قوه قضاییه درمورد جامعه نابینایان کشور نهضت سوادآموزی دیگر به آموزش خواندن و نوشتن محدود نمی‌شود | الفبای باسوادی با روش‌های جدید مجوز استخدام ۱۲ هزار پرستار در نظام سلامت صادر شد + جزئیات پرایدی که راز یک باند سرقت را برملا کرد پله‌نوردی برای چه کسانی ضرر دارد؟ قتل مرد جوان با ۴۴ ضربه چاقو به خاطر ۷۰۰ میلیون تومان بدهی مسئولیت آموزش و پرورش در قبال سلامت دندان دانش‌آموزان چیست؟ پشت پرده بازار سیاه دارو‌های شیمی‌درمانی پیش‌بینی ورود سامانه بارشی به کشور (۹ دی ۱۴۰۳) مرگ ۲ سرنشین موتورسیکلت در تصادف با خودرو در تربت جام خراسان رضوی ویدئو| تصاویری از محل وقوع حادثه تروریستی در بندرلنگه (۸ دی ۱۴۰۳) روند صعودی شیوع آنفلوانزا کودکان در مشهد | افزایش ۵ درصدی نسبت به هفته گذشته + فیلم محکومیت با پابند مهدی یراحی پایان یافت (۸ دی ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

اول شما بفرمایید!

  • کد خبر: ۳۱۳۲۳
  • ۰۲ تير ۱۳۹۹ - ۱۱:۱۸
اول شما بفرمایید!
حجت الاسلام محمدرضا زائری - پژوهشگر دینی
شنبه| سر پیچ تقاطع، راننده جوان پرایدی که از روبه‌رو می‌آید، آرام توقف می‌کند و با حرکت دست و لبخند تعارف می‌زند که من جلوتر بروم. چهره‌ای بسیار آرام و مهربان دارد. دستم را به‌نشانه تشکر تکان می‌دهم و می‌روم. چه‌قدر مهربانی و لطف از نگاهش سرازیر می‌شود. می‌روم و دیگر هم نمی‌بینمش. نه می‌شناسمش و نه جز همان لحظه او را دیده‌ام، اما آغاز هفته‌ام را با لبخند و مهربانی‌اش رقم زده است! کاش انسان‌ها می‌فهمیدند که گاه یک حرکت کوچک و ساده چه‌قدر می‌تواند اثرگذار و ارزشمند باشد!
یکشنبه| آبدارچی مهربان ما برای نشان‌دادن اوج توجه و لطف خود به این برادر کوچک‌ترش، یک چای لیوانی حسابی آورده و با لهجه شیرین آذری تعارف می‌کند. مشغول نوشیدن چای هستم و حواسم به موبایل است که نمی‌دانم چه‌طور یک‌باره همه لیوان روی لباس و بدنم سرازیر می‌شود! هم داغی چای مرا می‌سوزاند و هم رنگ و رطوبتش لباسم را لکه‌دار می‌کند. دستپاچه و سراسیمه بلند می‌شوم و با مصیبتی دور و برم را خشک می‌کنم و نگرانم که کسی از راه برسد و من را با این سرووضع ببیند! راستی اگر قرار بود همه خرابکاری‌ها و افتضاحات ما این‌طور آشکار بشود و بسوزاند و خیس کند و رنگ‌وبو داشته باشد، چه می‌شد؟
دوشنبه| پیک رستوران که غذا آورده است، می‌گوید: «می‌شه نقدی حساب کنید؟ می‌خوام مساعده بگیرم!» یعنی گرفتاری زندگی پدر و سرپرست یک خانواده، مثلا ۲۰ هزار یا ۳۰ هزار تومان پول‌دستی است که خواسته از صاحب‌کارش بگیرد و او گفته است نقد ندارم و حالا خواهش و تمنا می‌کند که من با او نقد حساب کنم! و یادم می‌افتد که همین چند دقیقه قبل دوستی داشت آمار دارایی یکی از مسئولان دولتی را می‌داد که در طول ۴۰ سال بعد از انقلاب همیشه سمت‌های رسمی و مسئولیت سازمانی داشته است، اما اکنون نمی‌شود حتى ثروتش را به‌راحتی محاسبه کرد!
سه‌شنبه| کنار خیابان می‌خواهم ترک موتورسیکلت سوار شوم که آقای محترمی جلو می‌آید و دستم را می‌گیرد، اشاره‌ای به موتور می‌کند و می‌گوید: آنچه درباره لباس روحانیت نوشته بودی خواندم، این موتورسواری به لباس‌آخوندی نمی‌خورد! نمی‌دانم چه جوابی باید بدهم.
چهارشنبه| هنرمندی از دوستان قدیم تلفن زده است برای احوال‌پرسی. از اوضاع روزگار درد دل می‌کند و می‌گوید: شما آخرین حلقه ارتباطی ما با روحانیت هستید! با خود می‌گویم چه بد روزگاری است که من بخواهم باعث دلخوشی کسی باشم و به‌یاد شعری می‌افتم که گاه‌گاه در تنهایی خود زمزمه می‌کنم؛ «شرمنده نزد اهل دل از بی‌کمالی‌ام/‌ای وای من که ساغر از باده خالی‌ام!»
پنجشنبه| کنار دکه فروش مطبوعات مشغول تماشای روزنامه‌ها هستم که یکهو می‌بینم دخترکی جلویم ایستاده و به من خیره شده است؛ سلام عمو! جواب می‌دهم، روسری رنگی کوچکی بر سر دارد و لباس صورتی‌رنگی پوشیده است. از چشم‌هایش هوش می‌بارد و دندان‌هایش خراب است. می‌پرسد: شما مسجد داری؟ سرم را به‌علامت جواب منفی تکان می‌دهم. عبایم را می‌گیرد و می‌گوید: آخه لباس مسجد پوشیده‌ای! می‌خندم؛ باشه، ولی مسجد ندارم! می‌گوید: «یعنی توی خیابان اذان می‌گی؟» نمی‌دانم چه جوابی بدهم. یک فال می‌خرم و می‌پرسم: چند؟ می‌گوید: «هر چی بدی!» یک اسکناس دوهزار تومانی می‌دهم، کمی فکر می‌کند و بعد ۵۰۰ تومان برمی‌گرداند، می‌گوید: «این زیاده!» بعد خداحافظی می‌کند و می‌گوید: «عمو، بازم بیا!»
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->