راه‌اندازی اتاق لبخند برای مادران و کودکان در بوستان‌های ویژه بانوان شهر مشهد قلندرشریف: بزرگ‌ترین زمین چمن مصنوعی شهرداری مشهد و ۷ پروژه ورزشی در منطقه ۳ افتتاح می‌‎شود رئیس کمیسیون اقتصادی، سرمایه‌گذاری، مشارکت‌ها و مسکن شورای اسلامی شهر مشهد: رونق ملموس در اقتصاد شهر، هدف شورای ششم است نایب‌رئیس شورای اسلامی شهر مشهد: راه‌اندازی فاز یک خط ۳ مترو، مطالبه دیرینه رهبری و آرزوی مردم مشهد بود لزوم تکیه بر ظرفیت‌های شورا در مسیر اداره بهینه شهر برپایی بیست‌ودومین نمایشگاه بین‌المللی گل‌و‌گیاه مشهد از ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ هوای کلانشهر مشهد امروز سالم است (۹ اردیبهشت ۱۴۰۴) رئیس کمیسیون عمران، حمل‌ونقل و ترافیک شورای اسلامی شهر مشهد: برای خدمت به مردم، کار نمایشی نکردیم طوفان شدید مشهد جان درختان را گرفت | سقوط ۶۲ اصله درخت در سطح شهر (۸ اردیبهشت ۱۴۰۴) فروش ۷ هزار و ۹۵۵ میلیارد تومان اوراق مشارکت شهرداری مشهد در سال ۱۴۰۳ آذین‌بندی و نورپردازی ۲۳۲ کیلومتر از معابر مشهد هم‌زمان با دهه کرامت ۱۴۰۴ جشن‌های دهه کرامت ۱۴۰۴ در مشهد، از ۱۱ اردیبهشت آغاز می‌شود افزایش سقف شارژ من‌کارت شهروندی مشهد تا ۲۰۰ هزار تومان مشهد در وضعیت هشدار | تمهیدات ویژه شهرداری مشهد برای مقابله با بارندگی و سیلاب (۸ اردیبهشت ۱۴۰۴) آماده‌باش شهرداری مشهد برای مقابله با وزش باد شدید و رگبار باران (۸ اردیبهشت ۱۴۰۴) درباره کوچه‌ای قدیمی در محله توحید مشهد | پاچناری که گلشن شد اطلاعیه تعطیلی ۵ بوستان مشهد به دلیل شرایط ناپایدار جوی (۸ اردیبهشت ۱۴۰۴) دو پیشنهاد شهردار مشهد مقدس به دبیرکل متروپلیس برای توجه ویژه به کودکان و مردم غزه مطالبه ساکنان محله سجادیه مشهد برای بازگشت مشوق‌های بافت فرسوده
سرخط خبرها

قرشمال‌ها چه می‌کردند؟

  • کد خبر: ۳۱۵۷۴
  • ۰۴ تير ۱۳۹۹ - ۱۱:۰۴
قرشمال‌ها چه می‌کردند؟
محمود ناظران‌پور - تاریخ‌پژوه
قرشمال‌ها دوره‌گرد‌هایی بودند که اطراف شهر چادر می‌زدند. سیاه‌چادر داشتند و همان‌جا در حاشیه شهر، زیر سیاه‌چادر زندگی می‌کردند؛ بعضی‌هایشان هم بز و گوسفندی داشتند؛ هر چند اصلا دامدار نبودند. این‌ها بیشترشان صنعتگر بودند. سیخ کباب درست می‌کردند و گاز‌انبر، میخ‌کش، علف‌درو، داس و... این‌ها دم و کوره داشتند و هر‌جایی که چادر می‌زدند بساط کارشان را هم برپا می‌کردند.
قرشمال‌ها غیر از عشایر هستند. عشایر ییلاق و قشلاق دارند؛ آن هم به‌خاطر چرای دامشان، اما این‌ها اساسا صنعتگر بودند و دوره‌گردی می‌کردند.
قرشمال‌ها علاوه بر چلنگری، گردنا (فرفرک) و شانه سر و امثال آن هم درست می‌کردند. علاوه بر این، این‌ها خون‌گیری هم می‌کردند. خون‌گیری یا حجامت جزئی از زندگی قدیم بود. مرحوم پدرم همیشه سفارش می‌کرد وقتی این‌ها می‌آیند بگویید جوان‌ترهایشان خون‌گیری کنند که نفسشان سالم است و قدرت دارد.
دوره‌گرد‌ها یک شاخ بز داشتند و با آن از وسط دو کتف، خون‌گیری می‌کردند. اسمش «شاخ‌پَکی» بود؛ «پکی» یا «پاکی» اسم دیگر تیغ بود و، چون با آن موی زاید را پاک می‌کردند، به این نام خوانده می‌شد.
مصقل این پکی‌ها هم یک تکه چرم بود. تیغ را با آن چرم صیقل می‌دادند و تیز می‌کردند. ضرب‌المثلی هم بود که در مقام تمجید از این پکی‌ها بیان می‌شد. مادرم همیشه می‌گفت: «تا پکی از هند بیَه، هیشکی پیر نِمرَه» یعنی مردها، ریش‌ها را با آن می‌تراشند تا جوان دیده شوند.
این پکی‌ها ظاهرا محصولی انگلیسی بود که از طریق هند به ایران می‌رسید. تراشیدن ریش یا موی سر با این پکی‌ها هم، کار سختی بود و مهارت می‌خواست؛ اما این دوره‌گرد‌ها کاملا در آن مهارت داشتند.
قدیم وقتی خلافکاری را هم می‌گرفتند، یکی از راه‌هایی اعتراف‌گیری و مُقُر آوردن این بود که ریشش را خشک می‌تراشیدند که واقعا کاری دردناک بود. البته عمدتا در مقام تهدید بیان می‌شد؛ می‌گفتند یا خودت بگو یا ریشت را خشک می‌تراشیم.
دوره‌گرد‌ها اول با همان شاخ یا با دست چند ضربه به محل حجامت می‌زدند تا مویرگ‌ها ملتهب شود؛ می‌دانید که پشت آدم، در وسط دو شانه، محل تجمع مویرگ‌های وریدی است؛ برای همین هم خونی که از آنجا بیرون می‌آید، خون سیاه است، خون سرخ نیست. خون سرخ در مویرگ‌های شریانی، جریان دارد.
بعد از اینکه محل خون‌گیری با چند ضربه آماده می‌شد، با پکی، چند تا خراش در آن ایجاد می‌کردند و با شاخ‌پکی، خونی که بیرون می‌آمد را می‌مکیدند. با مکیدن یا بادکش کردن، خون بیشتری بیرون می‌آمد. بعد که خون در شاخ‌پکی جمع می‌شد، انگشتشان را می‌گذاشتند در محل سوراخ شاخ تا خون بیرون نریزد، بعد خون را در ظرفی که خاکستر داشت خالی می‌کردند. خاکستر خون را جذب می‌کرد و نمی‌گذاشت، دور و اطراف کثیف شود.
این‌ها گاهی زالو هم می‌انداختند. این زالو‌ها را هم بعد از آنکه حسابی خون می‌خوردند و متورم می‌شدند می‌انداختند روی خاکستر. زالو روی خاکستر، خون را پس می‌دهد. بعد همان زالو را می‌شستند و دوباره می‌انداختند برای خون‌خوردن که البته حالا می‌دانید که رفتاری غیر بهداشتی است و می‌تواند عامل انتقال امراض خونی باشد.
یکی از کار‌های دیگری که این‌ها می‌کردند فال‌گیری بود. قرشمال‌ها در این کار هم خبره بودند، روان‌شناسی می‌دانستند و مثلا اگر مشتری‌شان، شخص جوانی بود شروع می‌کردند به تعریف کردن این که در طالعت یک زن سیاه‌چشم می‌بینم و... خلاصه چیز‌هایی از این دست می‌بافتند که می‌دانستند مشتری‌شان از شنیدن آن، خوشش می‌آید.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->