نمیدانم تا حالا نیمه شعبان مسیرتان تهران خورده یانه. من این فرصت را داشتهام که چندباری نیمهشعبان تهران باشم. مردم پایتخت جشن نیمهشعبان را با شکوه و دیدنی برگزار میکنند. محله به محله آذینبندی میکنند، کوچهها فرش میشود، وسایل آتشبازی مهیا میشود، خوراکیهای خوشمزه آماده میشود تا اینکه شب نیمهشعبان از راه میرسد.
بعد همه دستبهدست هم جشنی باشکوه در شأن مردی بزرگ برگزار میکنند که قرار است روزی از راه برسد و طرحی دگر دراندازد. ما انگار متخصص برگزاری عزاداری شدهایم و هیچ خلاقیتی در برگزاری جشنهای بزرگی، چون نیمهشعبان نداریم. چه روزی با شکوهتر از تولد منجی یافت میشود، که قدرش را ندانیم؟ تهران در شبهای خاص مثل نیمهشعبان حال و هوای متفاوتی پیدا میکند، بهویژه اینکه مردم از دل و جان برای شادی و جشن سنگ تمام میگذارند.
این نوع مشارکت جمعی و شورونشاط، چیزی است که در بسیاری از جشنهای مذهبی کمتر به چشم میخورد. ما باید یاد بگیریم که چگونه در چنین شبی شاد باشیم و صدای شادیمان را به گوش دیگران برسانیم. یکبار شب نیمهشعبان از پل رومی میآمدم نوبنیاد، ون شهری از خیابان اندرزگو آمد، هر چند متر در ون باز میشد و میزبانهای تهرانی خوراکیهای خوشمزه و شربت توزیع میکردند.
آن شب یک مسیر سیدقیقهای، نوددقیقه زمان برد و شادترین پل رومی_ نوبنیاد عمرم را تجربه کردم. هنوز که نیمهشعبان میشود، من یاد آن شبِ خیابان اندرزگو میافتم، شبی که تهران برای تولد مردی بزرگ غرق نور بود.