شیرین سیدی و فاطمه تفضلی | شهرآرانیوز؛ امروز، ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ خورشیدی، مصادف با چهلوهشتمین سالگرد درگذشت دکترمرتضیشیخ، پزشک محبوب مشهدیهاست که داستانهای زیادی از مهربانیهایش نقل محافل است؛ این را که او پزشک کارخانه قند آبکوه بود و دست به خیری هم در مداوای بیماران بیبضاعت داشت میدانیم، اما او روزگاری کارمند شهرداری مشهد هم بوده و حدود ۲۷ ماه در این سازمان خدمت کرده است. در سطرهای بعدی، روایت این دوران را که از آذر۱۳۱۶ تا اسفند۱۳۱۸ ادامه داشته است، براساس اسناد موجود در سامانه مرکز اسناد تاریخ و توسعه شهری مشهد بازخوانی میکنیم.
مرتضی شیخ سال۱۲۸۶ خورشیدی در تهران متولد شد و همانجا هم در یکم تیرماه سال۱۳۱۱، دیپلم خود را از مدرسه طب گرفت. او از مرداد۱۳۱۳ در سمت کفالت صحیه (مربی بهداشت) در مدارس خلبانی فعالیت کرد و پس از خدمت در آذربایجان و سیستان به درخواست صحیه بلدی مشهد به مشهد، شهر ما، آمد و همینجا ماندگار شد.
صحیه بلدی مشهد (بهداری شهرداری بعدی) از سال۱۳۰۵ خورشیدی، یعنی حدود بیست سال پس از تأسیس شهرداری، فعالیت خود را آغاز کرد ولی چنانکه برمیآید در ابتدا پزشکان تجربی و بدون مدرک در آن فعال بودند؛ بههمین سبب آخرین ماه تابستان پر حادثه۱۳۱۴، دوماهی پس از واقعه گوهرشاد، رئیس صحیه شهرداری مشهد بهدنبال استخدام پزشک دیپلمهای به نام دکتر مرتضی شیخ برآمد که در آن زمان در زابل مشغول کار بود.
ششم شهریورماه۱۳۱۴ دکتر اقبال نامهای مینویسد و موافقت دایره صحیه (اداره بهداشت) را با استخدام دکتر شیخ اعلام میدارد، اما وزارت داخله با این امر به این سبب که سیستان قرار است صاحب بیمارستان شود و حضور دکتر شیخ در آن واجب است، موافقت نمیکند؛ بههمیندلیل این درخواست به دو سال بعد موکول میشود.
۱۸شهریور۱۳۱۶ محمدعلیروشن، شهردار مشهد (از فروردین ۱۳۱۶ تا آبان ۱۳۱۹)، بار دیگر این درخواست را تقدیم والی خراسان میکند:
«نظر به اینکه فعلا در تیمارستان متجاوز از پنجاه نفر... نگهداری میشوند و در حقیقت آنجا لزوم یک نفر پزشک مخصوص را ایجاب نموده که همهروزه مرتبا در تیمارستان حاضر شده دیوانگان را تحتمعالجه و مداوای دقیق قرار دهد از آقای دکترمرتضیشیخ که پرونده و سابقه خدمت در اداره کل بهداری دارد با ماهی ۷۵۰ ریال حقوق به این سمت در نظر گرفته شده ضمن تقدیم رونوشت گواهینامه پزشکی و خاتمه خدمت تحتالسلاح (وظیفه) و دو نسخه شناسنامه مستدعی است دستور فرمایید مشارالیه را به سمت مزبور به وزارت داخله و ادارهکل بهداری معرفی نمایند که قرارداد و استخدام آقای دکتر شیخ را برای شش ماهه آخر سال جاری صادر و ابلاغ نمایند اعتبار حقوق ایشان صادر و پس از تصویب انجمن شهرداری تقدیم میشود.»
در نهایت ۱۷آذرماه۱۳۱۶ دکتر اعتمادی، کفیل بهداری شهرداری مشهد، خطاب به شهردار مینویسد: «دیروز به آقای دکتر مرتضیشیخ ابلاغ شد که در تیمارستان مشغول انجام وظیفه باشد. امروز هم به اتفاق ایشان و آقای فروزنده به تیمارستان رفته، کلیه اثاثیه آنجا با سرویس مطب تیمارستان تحویل آقای دکترمرتضیشیخ داده شد. صورتمجلس تحویل پس از تنظیم تقدیم خواهد شد.»
دکترشیخ با عنوان پزشک تیمارستان وارد شهرداری مشهد شد، اما او در بهداری و تیمارگاه آتشنشانی فعالیت خود را ادامه داد، تیرماه۱۳۱۷ زمانی بود که جدیت و دانش این پزشک عیان شد. در این زمان بیماری باکتریایی تیفوئید زندان مشهد را فرا گرفت، اما این بیماری به همت دکترشیخ و دکترسالاری بهسرعت از بین رفت.
همچنین دکتر شیخ از مهرماه این سال با موافقت شهردار مشهد علاوه بر شهرداری در بهداری کارخانه قند نیز مشغول به کار شد.
این، اما پایان ماجرای کار کردن دکتر شیخ در سازمانها، ادارات یا دیگر جایگاهها نیست؛ مردادماه سال۱۳۱۸ وزیر پیشه و هنر به رئیس بهداری در این وزارت چنین دستور میدهد: «ازآنجاکه هنرستان مشهد پزشک مخصوص ندارد، به آقای دکتر شیخ، پزشک کارخانه قند آبکوه، دستور دهید که هفتهای یکبار به امور بهداری هنرستان نیز رسیدگی نموده و گزارش آن را مرتبا ارسال دارد. انجام این خدمت جزو وظایف پزشک مشارالیه بوده و دستمزد جداگانه به او داده نخواهد شد.».
اما روی دیگر سکه، یعنی استخدام پزشکی فعال مانند دکترشیخ در سیستم اداری شهرداری، بالاخره آبان ماه۱۳۱۸ خود را نشان داد؛ دکتر احمدسالاری، رئیس بهداری مشهد، در نامهای به دکتر شیخ، از او میخواهد بهعلت انتقال پزشک تیمارستان به طرقبه، دکتر شیخ در همه ساعات اداری صبح و عصر در تیمارستان مستقر باشد.
این درخواستهااما با مخالفت دکتر شیخ، به توبیخ رسیده و لحن آن تغییر میکند؛ امری که دکتر شیخ آن را برنمیتابد و در پاسخ به آن مینویسد: «توبیخ شما نسبت به دکتری که سالهاست با کمال درستی مشغول انجام خدمات طبی بوده و... و روزانه صد مریض و سایر تکلیفات مربوطه را انجام میدهد دور از انصاف و مدارای اداری است که خود ناشی از بیتجربگی است و اینکه مکتوب داشتهاید جز به کار فنی خود به کارهای دیگر دخالتی نباید بکنم، جای بسی تعجب است که شما نمیدانید ما با تشریک مساعی باید نواقص را به یکدیگر متذکر و با کمال آبرومندی، خدمتگزاری را انجام دهیم.
هیچ متوجه هستید رفتار شما با ریاست شهرداری چه لطماتی را به بهداری شهرداری وارد آورده و چگونه کارهای بهداری شهرداری را فلج نمود... بااینحال سرزنش هم میکنید... لذا مراتب را به مقام معظم حضرت اشرف (مقصود استاندار خراسان است) معروض... و امیدوارم که به وضعیت اسفآور بهداری شهرداری خاتمه داده شود و اینکه نوشته شده است خاتمه خدمت اینجانب را خواهید خواست، بنده برای خدمتی که به تقاضای شما قطع و وصل شود، حاضر نبوده و نیستم و اگر شما خدمت وظیفه را انجام داده بودید، رعایت دیسیپلین را بیشتر ملحوظ میداشتید.
برای قطع این قبیل مکاتبات بدیهی است در این موضوع دیگر مراسله قبول نخواهم کرد تا مراتب را مقامات عالیه فیصله فرمایند.»
این مرافعه به شهردار و فرماندار نیز گزارش میشود. کاربالا میگیرد، آنچنان که تقاضا میکنند دکتر شیخ را از کارخانه قند آبکوه نیز اخراج کنند و پرونده بهبود قرارداد و افزایش حقوق به ۱۲۰۰ ریال نیز مسکوت بماند؛ دکترشیخ درخواست افزایش حقوق خود را از خرداد ماه۱۳۱۷ داده و دکتر سالاری رئیس بهداری نیز آن را تأیید کرده بود، اما آن سال، چون بودجه را بسته بودند، به تصویب نرسیده و به سال۱۳۱۸ منتقل شده بود.
دکتر شیخ در نامهای به استاندار حتی موافقت خود را برای حضور در هر دو مکان تیمارستان و تیمارگاه (بیمارستان و مطب شخصی) اعلام میدارد: «[آماده هستم]تیمارستان را اینجانب انجام میدهم. اطاعت، فقط اجازه فرمایید بهطور فوقالعاده تیمارستان را اداره و در تیمارگاه خود... به ادامه خدمتم مشغول گردم که مانع بودجه نیز که مرتفع و پس از دوسالونیم اصلاح شده است، ضایع نگردد و زحمات دوسالونیم این بنده بیهوده نگشته باشد.... اینک رجوع خدمتم منوط به امر مبارک حضرت اشرف میباشد... و اگر از خدمات چندینساله اینجانب رنجیدهاید، امر و مقرر فرمایید یک محکمه موازی تشکیل شود تا دلائل کافه بیگناهی خود را به اعضای محکمه بگویم تا برای هر که مقرر شود، بیشتر نایل شود.»
این درخواست هم مورد موافقت قرار نمیگیرد و همچنان اصرار به انتقال تماموقت دکتر شیخ به تیمارستان از سوی مقامات شهر و استان ادامه مییابد. دکتر شیخ نیز از ۲۵اسفند ماه۱۳۱۸ دیگر به فعالیت خود در شهرداری مشهد خاتمه میدهد و از فرودین۱۳۱۹ دیگر سمتی در شهرداری ندارد، اما همچنان دکتر کارخانه قند آبکوه باقی میماند. او همچنان پزشک افتخاری هنرستان مشهد نیز میماند تا اینکه آبان۱۳۱۹ مدیر هنرستان برای وی درخواست هزینه ماهیانه ایاب و ذهاب میکند. او ابتدای دهه۳۰ از کارخانه قند آبکوه بازنشسته میشود.
آخرین بخش پرونده دکتر شیخ و شهرداری مشهد، اما درخواست بهمن طاهریان، قائممقام شهرداری مشهد و قائممقام نیابت تولیت آستانقدسرضوی برای در نظر گرفتن جای قبری در حرممطهررضوی برای دکتر مرتضی شیخ است. آن هم یکسالونیم پیش از فوت ایشان که آثار بیماری لاعلاج او مشخص شده بود:
«همانطوری که استحضار دارید آقای دکتر مرتضیشیخ از مدتی قبل بستری و تحت درمان میباشد و باتوجهبه سوابق پنجاهساله نامبرده که منشأ خدمات بیشمار در شهر مقدس مشهد میباشد و محبوبیت خاص در بین قاطبه اهالی، اعم از غنی و فقیر دارد و اکنون که براساس تشخیص آقایان دکترها چیزی به پایان زندگی نامبرده باقی نمانده است، از نظر قدردانی از زحمات شبانهروزی پنجاهساله این مرد بزرگ مستدعی است مقرر فرمایید قبرجایی در صحن مطهر حضرترضا (ع) به نامبرده اعطا گردد که موردتقاضای عموم میباشد.»
این درخواست دو هفته بعد از ارائه مورد موافقت قرار گرفت.