عموم مردم همواره مهمترین و برجستهترین ذینفعان آب بودهاند. این موضوع به ما یادآوری میکند که باید در نظام تصمیمسازی و تصمیمگیری، مشارکت و همراهی عموم مردم را جلب کنیم. مشارکتدادن مردم در فرایند تصمیمسازی و تصمیمگیری میتواند ضمانت اجرایی تصمیمات را ایجاد و تقویت کند. ایجاد و تشویق به مشارکت اجتماعی آحاد مردم نهتنها به اجرای بهتر تصمیمات کمک میکند، بلکه همگرایی در جامعه را افزایش میدهد و مقاومتهایی را که ممکن است ازسوی برخی گروههای ذینفع در اجرای طرحهای مدیریت منابع آب ایجاد شود، کاهش میدهد.
در مسئله آب، حضور مردم ضروری است؛ البته، این موضوع بهمعنای نادیدهگرفتن نقش ارکان دیگری مانند دولت، بخش خصوصی، دانشگاهها، قوهقضائیه و قوه مقننه در مدیریت منابع آب نیست. ما به ساختاری نیاز داریم که بتواند بهعنوان یک مجموعه بیطرف، نیازها و انتظارات ذینفعان مختلف را جمعآوری کرده و درراستای شناسایی و حل مسائل مرتبط با آب تلاش کند.
دراینزمینه، سازمانهای مردمنهاد میتوانند نقشی کلیدی ایفا کنند؛ بهویژه سازمانهایی که در ساختار، مالکیت و حاکمیت شرکتی خود، اصل بیطرفی را رعایت کردهاند. این سازمانها میتوانند در شناسایی شبکه مسائل آب و حل آنها کمک کنند، اطلاعرسانی و آگاهیبخشی دقیقتری به جامعه ارائه دهند و بازخوردهای مردم را به مسئولان منتقل کنند تا تصمیمگیریها، سیاستگذاریها و برنامهها اصلاح شوند.
علاوهبراین، سازمانهای مردمنهاد بستری مناسب برای نظارت مردمی بر عملکرد مسئولان فراهم میکنند. تقویت این جایگاه فقط با حضور فعال و مؤثر مردم امکانپذیر است. اگر جایگاه سازمانهای مردمنهاد در نظام تصمیمگیری و تصمیمسازی کشور، بهویژه در حوزه آب، تقویت شود، میتوانیم شاهد باشیم که این ساختار در مواقع بحرانی و شرایط اضطراری نیز به کمک کشور، ارکان حاکمیت و عموم مردم میآید و در تعریف اقدامات و برنامههای واکنش سریع به بحرانها نقش مؤثری ایفا میکند.
سازمانهای مردمنهاد بهترین بستر برای واردکردن مهمترین ذینفعان آب، یعنی مردم، در ساختار تصمیمگیری و تصمیمسازی هستند. مسائل آب بدون پشتیبانی مردمی قابلحل نیستند و نمیتوان پشت درهای بسته تصمیماتی در این حوزه گرفت، ابلاغ کرد و انتظار داشت که بهدرستی اجرا شوند. چنینرویکردی اگرچه ممکن است در برخی مسائل دیگر جواب داده باشد، در حوزه آب بعید به نظر میرسد که موفقیتآمیز باشد.