دور دوم مذاکرات میان ایران و آمریکا که روز شنبه در شهر رم برگزار شد، نسبت به دور نخست، پیشرفت محسوسی داشت و مهمترین دستاورد این دور، تصمیم طرفین برای ورود به مذاکرات کارشناسی بود؛ اقدامی که نشان میدهد بحث از کلیات و مسائل سیاسی فراتر رفته و وارد بررسیهای تخصصیتر شده است.
زمانی که مذاکرهکنندگان به گفتوگوهای کارشناسی روی میآورند، یعنی بسترهایی برای توافق کلی فراهم شده است و حالا بر سر جزئیات باید چانهزنی کنند؛ امری که محوریترین شاخص پیشرفت در روند مذاکرات به شمار میرود.
در دور نخست مذاکرات بیشتر بر برگزاری نشستهای آتی تأکید شد، اما حالا علاوه بر تصمیم برای ادامه جلسات، گفتوگوهای کارشناسی نیز شروع شده است. همین مسئله میتواند بهعنوان نقطهقوت و نشانهای از پیشرفت تلقی شود؛ بااینحال، هنوز راه دشواری تا دستیابی به توافق نهایی باقی مانده است و موانع متعددی پیشروی گفتوگوها قرار دارد.
یکی از اصلیترین مسائل، بیاعتمادی عمیقی است که نسبت به اقدامات آمریکا در تهران وجود دارد. تجربه خروج یکجانبه آمریکا از توافق هستهای در گذشته، نگرانیهایی جدی در ایران ایجاد و این باور را تقویت کرده است که بدون اقدامات عملی و قابل راستیآزمایی ازسوی آمریکاییها، نمیتوان به برقراری پایدار اعتماد امید بست.
کاهش این بیاعتمادی نیازمند گامهای جدی و ملموس از سوی واشنگتن است؛ اما فعلا شواهد نشان میدهد مسیر گفتوگوها سازنده و روبهجلو است و طرف ایرانی نیز این روند را مثبت توصیف کرده است.
با بازترشدن کانالهای دیپلماسی و شکلگیری فضای مثبت در مذاکرات، امیدها برای دستیابی به توافقی پایدار افزایش یافته است؛ درعینحال، برخی چالشهای کلیدی وجود دارد که آینده مذاکرات را تحتتأثیر قرار میدهد. یکی ازاین چالشها، موضع نهایی آمریکا نسبت به مسائل مورد بحث است. هنوز مشخص نیست واشنگتن فقط بهدنبال توافق هستهای است یا قرار است موضوعات دیگری را نیز به مذاکرات اضافه کند. اگر چنین شود، احتمال رسیدن به توافق دشوار خواهد شد.
ازسویدیگر، موضوع رفع تحریمها و چگونگی راستیآزمایی تعهدات طرفین از دیگردغدغههای مهم است. تجربه گذشته نشان داده که حتی در صورت توافق، قدرت رئیسجمهور آمریکا برای لغو تحریمها با چالشهایی روبهروست و مخالفان مذاکرات میتوانند به یک عامل بازدارنده تبدیل شوند.
در مقابل، تعهدات ایران معمولا توسط آژانس مورد راستیآزمایی قرار میگیرد؛ اما این شفافیت باید درباره طرف مقابل نیز دیده شود و تعهدات رفع یا تعلیق تحریمها بهصورت عملی قابل مشاهده باشد.
سرانجام، مخالفتهای سیاسی در هر دو کشور نیز مانعی جدی برای تفاهم باقی مانده است؛ هرچند در ایران این مخالفتها قابلمدیریت است، اما در آمریکا جریانات مخالف بهمراتب گستردهتر و اثرگذارتر هستند و میتوانند روند مذاکرات را با چالشهای زیادی مواجه سازند. علاوهبراین، عوامل منطقهای و بازیگران خارجی همانند اسرائیل نیز بر مسیر مذاکرات سایه انداختهاند.
درمجموع، هرچند مسیر دستیابی به توافق نهایی همچنان پرفرازونشیب و چالشبرانگیز است، اما نشانههایی از پیشرفت و فضای مثبت در مذاکرات جدید دیده میشود. باوجود بیاعتمادیها و چالشهای سیاسی، امید میرود این فرایند بهتدریج زمینه را برای شکلگیری توافقی پایدار فراهم کند.