از سال ۱۳۶۴ (۱۹۸۵ میلادی) متروپلیس، انجمن کلانشهرهای جهان، فضایی برای دیدار و تبادل تجربه میان کلانشهرها در زمینه بهبود کیفیت زندگی شهرها و شهروندان ایجاد کرده است. انجمن ما که روی مشارکت فعال مشهد و دیگرشهرهای ایران حساب ویژهای میکند، نسخه کوچکی از فضای روابط بینالمللی است؛ فضایی که برای سیارهای آشوبزده، خشونتزده، نابرابر و ویرانشده از حیث محیطزیست میتواند امید را به ارمغان آورد؛ جهانی که در آن تقلای دولتها برای حلوفصل بحرانهای جهانی، بیشتر به افزایش ناکارآمدی جهانی میانجامد.
هرچند هم که مسائل سیاسی داخلی و بینالمللی آشفته باشند، مدیران شهری از داشتن چشمانداز میانمدت و حتی بلندمدت غفلت نمیورزند. زمانی که یک شهر بزرگ قصد دارد سیستم فاضلاب خود را گسترش دهد، برای تأمین آب آیندهاش تصمیمگیری کند یا یک شبکه حملونقل ریلی را بسازد، سال بعد یا حتی دوره بعدی مدیریتشهری چارچوبهای زمانی بیمعنی هستند؛ حتی ۱۰ سال نیز زمان کوتاهی برای برنامهریزی در یک شهر است.
برای برنامهریزی اساسی سیستمهایی که یک شهر را حفظ میکنند، یک نسل کامل یا ۲۵ سال، احتمالا کمترین مقیاس زمانی مناسب است؛ بنابراین در جهان پرسرعت با بحرانهای پیدرپی، بایسته است مدیران شهری به تفکر بلندمدت روی آورند و با پیشنگری، برای سناریوهای مختلف و رویدادهای آینده، برنامهریزی و پیشبینی داشته باشند؛ بنابراین جای تعجب نیست اگر شهرها را نیز از بازیگران خلاق و مبتکر عرصه سیاسی بدانیم.
شهرهای بزرگ جهان، بیشتر پیشران ایدههایی هستند که سالها بعد در روند اصلی جریانهای سیاسی تثبیت میشوند. تغییرات اقلیمی بارزترین مثال این امر است؛ موضوعی که دولتها در آن به طرز وحشتناکی شکست خوردهاند، درحالیکه مدیران محلی ابتکار عمل را به دست گرفته و اقدام کردهاند؛ حکمرانان محلی، نوآوران خستگیناپذیری که همواره در حال یادگیری هستند و آموختهها را با همتایان خود در سراسر جهان به اشتراک میگذارند.
به عنوان مثال، در اولین هفتههای بحرانی همهگیری کووید ۱۹ شهرهای بزرگ بهطور گسترده از روابط بینالمللی برای یادگیری از همتایان خود استفاده کردند. از شمولیت پناهندگان و مهاجران، چالشهای انتقال جمعیت، استفاده از دادهها و هوشمصنوعی گرفته تا امنیت غذایی، آمادگی در وضعیت اضطراری یا کمبود آب، شهرها همچنان که در حال تأمین نیازهای شهروندان هستند، نوآوری و ابتکار عمل را فراموش نمیکنند.
شهرهای متعهد یکی از مفاهیمی است که با قدرت به مباحث شهری بینالمللی وارد شده است. وقوع همهگیری کووید نقش اساسی مراقبتکنندگان متعهد، اعم از متخصصان حقوقبگیر و فعالان بدون دستمزد را که معمولا شامل زنان در ساختار خانواده هستند، روشن کرد.
همه ما در زندگی بهمراقبت نیاز داشتهایم، نیاز داریم و نیاز خواهیم داشت، اما مزایای بیشمار مراقبتهای اجتماعی برای افراد و جوامع از قبیل کودکان، افراد بیمار یا توانیاب، افراد مسن وابسته و حتی برای بزرگسالان کاملا سالم، بیشتر بدیهی، کمارزش و ناشناخته تلقی میشود و بیشتر امور مراقبتی با دستمزد اندک یا بدون دستمزد پاسخ داده میشود. در همه مناطق جهان، اکثریت قریب به اتفاق فعالیتهای مراقبتی را زنان انجام میدهند.
برخی شهرهای آمریکای لاتین مانند بوگوتا (از کلانشهرهای کلمبیا)، مکزیکوسیتی (در کشور مکزیک) یا مونتهویدئو (در کشور اروگوئه)، با رویکردی بلندپروازانه به سراغ ایدههای حمایت از مراقبان و فعالان این حوزه رفتهاند و آن را به عنصر اصلی برنامهریزی شهری بدل کردهاند.
شهرها با سازماندهی خدمات اجتماعی و تحرک برای حمایت از مراقبان اجتماعی و ایجاد حمایتهای مستقیمی که به آنان امکان بهبود وضعیت اقتصادی، ادامه تحصیل و ورود به بازار کار را میدهد، به صدهاهزار مراقب اجتماعی که بیشتر زنان را شامل میشوند، اجازه میدهد زمان ازدسترفته را برای خود بازیابی کنند، به استقلال مالی دست یابند و در زندگی خانواده، جامعه و شهر خود به ایفای نقش فعال بپردازند. شهرهای آمریکای لاتین الهامبخش شهرهایی از غرب آفریقا تا ترکیه، از جنوب اروپا تا کرهجنوبی شدند و اکنون آنها در حال ساختن نسخههای خود از شهرهای متعهد هستند.
من بهعنوان دبیرکل متروپلیس افتخار میکنم در جهانی سرشار از تقابلهای ژئوپلیتیکی، تخریب محیطزیست، نابرابریها و جنجالهای رسانهای، شاهد شهرهایی با رویکردهای مدیریتی متفاوت باشم که مراقب و متعهد به مردم و کرهزمین هستند. همکاری عملگرایانه شهرها با خطوط مرزی و جغرافیایی متوقف نمیشود و در مقابل، من در این حرفه هر روز شاهد ظرفیت یادگیری و اشتراکگذاری میان شهرها برای ارائه راهحلهای نوین هستم؛ امری که رهبران سیاسی جهان نیز باید از آن درس بگیرند.