آغاز ثبت‌نام چهل‌وهشتمین دوره مسابقات سراسری قرآن کریم سازمان اوقاف قیمت واکسن مننژیت زائران حج تمتع ۶۰۰ هزار تومان اعلام شد آذین‌بندی و چراغانی گسترده حرم مطهر امام‌رضا(ع) به‌مناسبت دهه کرامت ۱۴۰۴ پا در رکاب برای مشهد نگه‌دار دست مرا با نگاهی کارگری، شغلی بافضیلت ایستاده در کنار نبی(ص) | زنان، یاور قابل‌اتکای گسترش اسلام در طول تاریخ شیعه زائر و  زیارتی که  باید بی دغدغه باشد! زیارت نیابتی با طعم عشق و اخلاص | روایتی از  زیارت کارگران مشهدی به  نیابت از  همه کارگران ایران خدمت ۷۰ هزار خادم در بقاع متبرکه امامزادگان برگزاری نمایشگاه‌های مردمی برای نمایش آثار هنرمندان رضوی در سراسر کشور، هم‌زمان با ایام دهه کرامت ۱۴۰۴ بانوان مدفون در کنار حضرت معصومه (س) چه کسانی هستند؟ اعلام زمان پرداخت ارز حج ۱۴۰۴ + جزئیات تدارک ۸ ویژه‌برنامه اجتماعی در مشهد به‌مناسبت دهه کرامت ۱۴۰۴ «قرار هشتم» آغاز یک مسیر برای روایتگری زائران حج تمتع ارز زیارتی را چگونه دریافت کنند؟ نماهنگ «مثل امام‌رضا(ع)» منتشر شد + فیلم ﻓﺮﺍﺧﻮﺍﻥ علمی ﺳﯽ‌ﻭﺩﻭﻣﯿﻦ ﺍﺟﻼﺱ ﺳﺮﺍﺳﺮﯼ ﺍﻗﺎﻣﻪ ﻧﻤﺎﺯ منتشر شد رئیس بنیاد شهید: دولت چهاردهم اهتمام ویژه در برگزاری باشکوه مراسم سالگرد شهدای خدمت دارد «قرار هشتم»؛ روایتی نو در مسیر حرم با نذر واژه‌ها
سرخط خبرها

نگه‌دار دست مرا با نگاهی

  • کد خبر: ۳۲۹۹۱۲
  • ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۰:۴۴
نگه‌دار دست مرا با نگاهی
اصلا آداب زیارت این نبود که کسی جز امام را ببینی، اصلا نمی‌دانم تذکرم درست بود یا نبود حتی نفهمیدم واقعا تذکری که دریافت کردم حقم بود یا نه.
عاطفه جعفری
نویسنده عاطفه جعفری

برای درخواست حاجتی رسیدم محضر امام. حواسم به صحنه‌ای در حرم جلب شد و حس کردم وظیفه دارم به زائر تذکری بدهم، تذکرم را دادم بی‌آنکه یک لحظه گمان کنم این حرم صاحب دارد خادم دارد هرکسی کار خودش را خوب بلد است. رفتم گوشه‌ای از صحن انقلاب نشستم و شروع کردم به ذکر گفتن. خدام خواستند که برای خلوت شدن مسیر جابه‌جا شویم، چون تسبیح در دستم بود چادرم افتاده بود روی دوشم. همان‌طور که چادرم روی دوشم بود از جایم برخاستم و یکهو یک پیرمرد وسط جمعیت گفت: حجابت را رعایت کن! خشکم زد. گفتم: من بی حجابم؟

گفت: بله شما چادرت از سرت افتاده و باید چادرت را بپوشی.

نشستم گوشه صحن و آن‌قدر حرف پیرمرد برایم سنگین آمده بود که فقط گریه می‌کردم.

مسلمان! منکه حجابم کامل است چرا تذکر بیجا می‌دهی؟

داشتم گلایه‌اش را به امام می‌کردم که یادم آمد ابتدای ورود به صحن به یک نفر تذکری دادم که شاید آن‌هم بجا نبود.

عرض حاجتم را پاک فراموش کردم و سپردم به خود امام.

من هنوز خیلی کار داشتم باخودم.

اصلا آداب زیارت این نبود که کسی جز امام را ببینی، اصلا نمی‌دانم تذکرم درست بود یا نبود حتی نفهمیدم واقعا تذکری که دریافت کردم حقم بود یا نه، اما این اتفاق باعث شد چندروزی به این فکر کنم که وقتی کسی وارد این حریم شده، به امام پناه آورده و چیزی که این حریم زیاد دارد خادم است که وظایفشان را خوب بلدند.

بار‌ها بعد از آن اتفاق با این دوبیت از شعر محمودحبیبی‌کسبی از امام خواستم که مرا در پناه خودش بداند و از احوالاتم شبیه زائرانش مراقبت کند.

لب دره نفس لغزیده پایم / نگه دار دست مرا با نگاهی
منم آن گنهکار امیدواری / که دارد ز لطف تو پشت و پناهی

اصلا هرطور خودش صلاح می‌داند، اگر خواست عتاب کند! اگر خواست ببخشد و بگذرد. فقط در پناهش نگهمان دارد.

مگر ما غیر از امام چه کسی را در این همواره روزمرگی‌هایمان داریم؟

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->