۳ ویژه برنامه در پنج شب پایانی ماه صفر در حرم مطهر رضوی برگزار می‌شود یک کاسه نبات زعفرانی به یاد «شهید مصطفی چمران» هم‌زمان با سالروز پایان یافتن محاصره پاوه | نور خورشید پس از گرگ‌ومیش پاوه عوامل هلاکت مردم در گفتار اخلاقی امام حسن مجتبی (ع) مظلومیت و غربت امام حسن (ع) در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام‌والمسلمین فرحزاد | جلوه کرامت در نهایت غربت درخواست اختصاص اعتبار ویژه از وزیر کشور برای ستاد خدمات زائر در دهه پایانی صفر برپایی بیش از ۷۰۰ موکب برای دهه پایانی صفر در خراسان رضوی | ۵۷۵ موکب در مشهد فعال می‌شوند مشهد میزبان بزرگ‌ترین اجتماع مذهبی ایرانیان در دهه پایانی ماه صفر | تشرف بیش از ۷ میلیون زائر به حرم مطهر امام رضا(ع) + فیلم هزار کاروان پیاده در مسیر مشهدالرضا (ع) برنامه‌ریزی برای خدمات‌رسانی به زائران دهه آخر ماه صفر در خراسان رضوی استقرار ۱۵۰ موکب مردمی در ۵ محور اصلی اطراف حرم امام‌رضا(ع) طی دهه آخر صفر ۱۴۰۴ راز ماندگاری حال خوش عبادت راهکارهای عملی افزایش حضور قلب در نماز | چگونه در نماز حضور قلب داشته باشیم؟ از فلکه آب تا «الرمادیه ۲» | ناگفته‌های مترجم مشهدی صلیب سرخ در اردوگاه اسرای ایرانی آغاز فعالیت حوزه علمیه خراسان رضوی در دهه پایانی ماه صفر ۱۴۰۴ مشهد؛ میزبان همایش «هوش مصنوعی و اعتاب مقدسه» برپایی بزرگ‌ترین موکب آستان قدس رضوی برای خدمت به زائران امام رضا (ع) در دهه پایانی ماه صفر ۱۴۰۴ اجرای برنامه فرهنگی در میدان شهدا و چهارراه دانش مشهد در دهه آخر صفر ۱۴۰۴ تاریخ شهادت امام حسن مجتبی (ع) هفتم یا ۲۸ ماه صفر است؟
سرخط خبرها

ببین از غمت تا کجا گریه کردم

  • کد خبر: ۳۴۸۴۷۱
  • ۰۸ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۹:۱۸
ببین از غمت تا کجا گریه کردم
دلم گرفته بود از اینکه ما در این شرایط هنوز زندگی طبیعی‌مان را پیش گرفته‌ایم و معلوم نیست دوروبرمان چقدر انسان با مشکلات مختلف باشند و درعین حال که خدا را شکر کردم اشک از چشمانم سرازیر شد و به درگاه خدا دعا می‌بردم که شر اسرائیل را به خودش برگرداند!

دو روزی رفته بودم منزل پدرم و خانه نبودم. وقتی برگشتم فکر کردم می‌شود مثلا به‌جای اینکه برای ناهار فقط کشک‌وبادمجان درست کنم، سالاد ماکارونی هم آماده کنم که نبودنم و غذای خانگی نخوردن همسرم را جبران کرده باشم.

سفره را که پهن کردم تعجب کرد و گفت: امروز بعد از شنیدن شرایط گرسنگی مردم غزه تصمیم گرفتم در کنار دعا و استغاثه تا بسامان شدن شرایط غزه غذای کمی بخورم.

کشک‌وبادمجان را کنار گذاشت و کمی سالاد ماکارونی خورد و با هر لقمه غذا احساس کردم سنگی را می‌بلعد.

برای فردا ناهار مهمان داشتیم و سبزی‌پلو باماهی درست کردم و دخترکم که ماهی باب‌میلش نبود نخورد و مشغول بازی شد، اما من در فکر گرسنگی‌اش با هر تکه ماهی انگار یک تیغ را در گلو فرو می‌دهم.

بعد یاد کودکان غزه افتادم که نه مثل دخترم صبحانه مفصلی خورده‌اند و نه میان‌وعده و نه ناهار و نه شامی دیده‌اند. اصلا اگر یک لقمه نان دیده باشند حتما به قدر رفع گرسنگی و زنده ماندن بوده. تصویرشان از نظرم دور که نمی‌شد هیچ هرآن پررنگ‌تر هم می‌شد.

دلم گرفته بود از اینکه ما در این شرایط هنوز زندگی طبیعی‌مان را پیش گرفته‌ایم و معلوم نیست دوروبرمان چقدر انسان با مشکلات مختلف باشند و درعین حال که خدا را شکر کردم اشک از چشمانم سرازیر شد و به درگاه خدا دعا می‌بردم که شر اسرائیل را به خودش برگرداند! نفرین خدا بر اسرائیل و هرکس که اسرائیل را به رسمیت بشناسد.

مهمان‌ها رفتند و دلم هوایی حرم شد و فکر کردم بغضم را از خیابان شیرازی و بست شیخ‌طوسی وارد حریم مطهر و زمین بهشتی‌ای کنم که صاحبش رئوف است و پناه امن همیشگی‌ام.

سربه‌دامانش گذاشتم و درددلم را بازگو کردم. بعد هم وارد صحن پیامبراعظم (ص) شدم. تصمیم گرفتم در انجمن ادبی رضوی شرکت کنم و به یاد کودکان فلسطین شعری بخوانم، اما مگر این شعری که در این گوشه دنیا خوانده می‌شود دردی از کودکان فلسطینی دوا می‌کند؟ نه شاید واقعا نه! اما شاید قدر ارزنی وجدان خفته‌ای را بیدار کند.

به دریا زدم، بی‌صدا گریه کردم
در اندوه تو بار‌ها گریه کردم

رسیدم از ایران به مرز فلسطین
ببین از غمت تا کجا گریه کردم

غم آب و نانت، پرستوی حیران!
زمین زد مرا بی هوا گریه کردم

کمک خواستی، گفتم از جان خود چشم!
دریغا که تنها تو را گریه کردم

مرا سوخت داغِ زنِ پا‌به‌ماهی
چنان ابرِ بی دست و پا گریه کردم

خبر ناگهان، سهمگین، داغ و سنگین
خبر تا مرا زد صدا گریه کردم

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->