هادی دقیق/ شهرآرانیوز - اقوام شرقی ایران وقتی بر خراسان حکومت میکردند، تحت تأثیر فرهنگ حاکم بر این سرزمین سکه میزدند. سلجوقیان هم از این قاعده مستثنا نبودند. آنها که از ترکهای ساکن دشتهای شمالی خزر بودند، پس از اسلام آوردن، مانند بسیاری از دیگر اقوام این مناطق، به عنوان سپاه مزدور (مزدبگیر) وارد سرزمینهای اسلامی شدند و در نهایت غزنویان را از خراسان بیرون راندند و سرانجام طغرل در نیشابور خودش را سلطان خواند. پس از او نیز آلب ارسلان و ملکشاه سلجوقی به یاری وزیر توانای خود، خواجه نظام الملک، توانستند سلجوقیان را به اوج قدرت برسانند.
در دورههایی قلمرو سلجوقیان تا حلب و دمشق و حتی سرزمین حجاز و یمن هم میرسید، ولی ادعای استقلال هرکدام از این مناطق آنها را از حکومت مرکزی جدا کرد. با این همه، سلطان سنجر، آخرین پادشاه سلجوقی، که قلمرو حکومتش به خراسان محدود میشد، هنوز عنوان ریاست سلاجقه را داشت تا اینکه سرزمین اقتدار او نیز از سمت شرق به دست خوارزمشاهیان افتاد و منقرض شد.
سکههای سلجوقی نیز مانند دورههای قبل است و تفاوت آن در القابی است که به صورت السلطان العادل، السلطان المعظم، السلطان الاعظم، ملک الموت، شاهنشاه و... ضرب میشد. نکته جالب درباره سکههای این دوره این است که بیشتر آنها از جنس طلا (دینار) است، برخلاف دورههای قبل که بیشتر سکهها از جنس نقره (درهم) بود. حتی خیلی از همان معدود سکههای نقره این دوره هم در قالبهای سکههای طلا ضرب میشد به این شکل که سکه از جنس نقره است، ولی در حاشیه آن نوشته شده «ضرب هذا الدنیر» و نامی از درهم برده نشده است. شاید یکی از دلایل این امر این باشد که ضراب خانههای سلجوقی با توجه به وسعت قلمروشان محدود بودند. فعالترین ضراب خانه این دوره نیشابور، مرکز حکومت سلجوقیان، بود، ولی نام اصفهان، اهواز، ری، همدان، ساوه، شیراز، بصره و ... هم بر سکهها دیده میشود. سکه دیناری به سال ۵۱۰ ق. در دوره سلجوقی در اصفهان ضرب شده که پشت سکه با خط کوفی آیةالکرسی نوشته شده است. ممکن است این سکه به مناسبت ماه رمضان ضرب شده باشد.
پس از سلجوقیان، خوارزمشاهیان روی کار آمدند که در نهایت به دست چنگیز مغول از میان رفتند. مغولها آن قدر قلمروشان را گسترش دادند تا سرانجام هلاکوخان توانست آخرین خلیفه عباسی، المستعصم با...، را در سال ۶۵۶ ق. به قتل برساند. تاریخ میگوید که هلاکو از ریختن خون خلیفه ترس داشت، به همین دلیل، او را به شکلی کشت که خونش نریزد. برخی میگویند هلاکو او را در نمد پیچید و آن قدر کوبید تا در نهایت کشته شد.
پس از انهدام خوارزمشاهیان و خلافت عباسی، معیارهای حکومت دگرگون شد و این مسئله روی سکهها نیز تأثیر گذاشت. مغولها ابتدا با احترام به اسلام، شعارها و عقاید اسلامی روی سکه ضرب میکردند و به تدریج کلمات ایغوری که زبان رسمی آنها بود، روی سکهها راه یافت. سرانجام در زمان سلطان محمد خدابنده نام و لقب سلطان با واژههای فارسی نوشته میشد.
پس از چندی، مردم خراسان که از ظلم سربازان ایلخانی به ستوه آمده بودند، به سرکردگی شیخ خلیفه قیام کردند. شیخ خلیفه شبانه در مسجد سبزوار به دار آویخته شد و صحبتش پیچید که او خود را دار زده است. پس از او شیخ حسن جوری، شاگرد او، جانشینش شد. زمانی که تعدادی سرباز مغول برای خوش گذرانی به روستای باشتین سبزوار رفته بودند، مردم قیام و اعلام کردند «سر به دار میدهیم، ولی تن به ذلت نمیدهیم». از آن پس قیام آنان به سربه داران مشهور شد. دولت سربه داران عمر کوتاهی داشت و به دست تیمور گورکانی منقرض شد، ولی سکههایی از آنان به دست آمده است که نشان میدهد در همان دوره اندک هم مستقل بوده اند. روی بیشتر سکههای سربه داران شعارهای شیعی متنوعی ضرب شده است، ولی در مجموع، آنها ٢ نوع سکه برای اهل تسنن و اهل تشیع ضرب میکردند. پشت سکهها هم تاریخ و محل ضرب سکه بود که در آن میان، نام اسفراین، جاجرم، سبزوار، توس و نیشابور خراسان خودنمایی میکند.