سقوط تیم «ثامن فردوسی مشهد» به دسته پایینتر فوتبال ایران، فراتر از یک باخت ورزشی، نشانهای از فروپاشی ساختار فوتبال در یکی از مهمترین قطبهای فرهنگی و ورزشی کشور است. شهری که زمانی میزبان تیمهایی، چون ابومسلم، پیام و سیاهجامگان بود، حالا نهتنها در لیگ برتر نماینده ندارد، بلکه حتی در لیگ دسته دوم هم تیمی برای دفاع از نام خراسان روی نقشه فوتبال کشور نیست.
بسیاری از تحلیلها، مثل همیشه، به ضعف مدیریت، نبود زیرساخت مناسب و نبود سرمایهگذار اشاره دارند. اما حقیقت این است که فاجعه فوتبال خراسان، نتیجه چند دهه انباشت مشکلات، بیبرنامگی، فقدان نگاه راهبردی و البته سیاستزدگی در فوتبال منطقه است.
استخدام اکبر میثاقیان – مربیای با تجربه بالا در نجات تیمها از سقوط – تصمیمی بود که بیشتر به یک تلاش ناامیدانه شباهت داشت تا راهحلی عملی. میثاقیان دیر آمد، و وقتی آمد، دیگر بدنه تیم فروپاشیده بود؛ روحیه پایین، بازیکنانی بیانگیزه، و مدیریتی که گویی از پیش تسلیم شده بود.
در حالیکه زیرساختها، انگیزهها، منابع مالی و چشمانداز تیم مشخص نیست، شبیه این است که برای خانهای در حال ریزش، فقط سقف را تعمیر کنیم.
اشاره به مدیریت ناکارآمد، درست است، اما ناکافی. ریشه بحران فوتبال مشهد در لایههای عمیقتری قرار دارد:
تیمهای پایه، مدارس فوتبال، باشگاههای سازنده و استعدادیابی هدفمند به حاشیه رفتهاند. استعدادهایی که روزگاری فوتبال ایران را تغذیه میکردند، امروز در غیاب حمایت و ساختار، از ورزش جدا یا به شهرهای دیگر کوچ کردهاند.
فوتبال در مشهد نه بر اساس منطق اقتصاد ورزشی پیش میرود، نه سیاستهای حمایتی واقعی دارد. مالکان تیمها اغلب موقت و غیرپایدارند، و اسپانسرها یا دلسرد شدهاند یا اصلاً رغبتی ندارند.
واقعیت این است که رقابت درونشهری بین تیمها از بین رفته. ابومسلم، پیام، سیاهجامگان و حالا ثامن فردوسی، یکییکی سقوط کردهاند بدون اینکه جایگزینی بیاید. بدون رقابت، رشد هم متوقف میشود.
فوتبال خراسان در سالهای اخیر، حتی حمایت مردمی و رسانهای سابق را هم ندارد. وقتی تیمی بدون هوادار، بدون پوشش خبری مؤثر، و بدون احساس تعلق شهری بازی کند، سقوط آن نه ضایعهای برای جامعه که فقط یک آمار خواهد بود. سقوط ثامن فردوسی شاید تلنگری باشد برای نهادهای تصمیمگیر. مشهد با همه ظرفیتهای فرهنگی، مذهبی، اقتصادی و دانشگاهیاش، نمیتواند در فوتبال کشور بیصدا باشد. اما برای بازگشت، نیاز به یک «طرح جامع نجات فوتبال استان» است؛ طرحی که از نونهالان تا تیمهای لیگهای کشوری، از آموزش تا تأمین مالی، از رسانه تا مدیریت، همه را در بر بگیرد.
فوتبال خراسان فقط یک قربانی بدشانسی و داوری بد یا ضعف فنی نیست. قربانی فراموشی است.