امروزه تحقق حقوق شهروندی یکی از موضوعات و شاخصهای مهم جوامع پیشرفته است. در جامعه ما شهروندان بنا به دلایل متعدد، توان لازم برای بازشناسی و بازیابی حقوق شهروندی و مدنی خود را به دست نیاوردهاند. وقتی از تحقق این حقوق نام میبریم، هم شرایط ساختاری اجرای این حقوق مد نظر است و هم توانیابی آحاد جامعه برای بازشناسی و بازیابی آن؛ مقولهای که از آن به «توانمندسازی شهروندی» نام برده میشود. توانمندسازی شهروندی نقش اساسی در موفقیت جنبشهای حقوق مدنی و شهروندی داشته است. این نوع از توانمندسازی به موقعیتها و ایجاد دسترسیهایی برای شهروندان اشاره دارد که از سوی رهبران و نمایندگان آنها فراهم میشود تا تواناییها و ظرفیتهای لازم برای مشارکت فعال در توسعه و تصمیمگیری اجتماعی را به دست آورند. به عبارتی، هر روندی که کنترل مردم بر زندگی خود را افزایش دهد، توانمندسازی شهروندی مینامیم. نمایندگی و وجود افرادی از آحاد شهروندان در مراکز قدرت، ازجمله ضمانتهای اجرایی طرحهای توانمندسازی است. بهطورکلی، توانمندسازی 3ویژگی دارد: نخست اینکه امری چندبعدی است، دوم اینکه اجتماعی-مناسبتی است و سوم اینکه دارای ماهیت فرایندی است. پایه توانمندسازی شهروندی در مفهوم «قدرت» نهفته است و قدرت مقولهای اجتماعی است که در بستر مناسبات بین افراد اعمال میشود. قدرت با نفوذ و کنترل همراه است. ظرفیت کنترل کردن پس از مشروع شدن، به «اقتدار» یا اتوریته تبدیل میشود. چون قدرت در وجود هیچ فردی ذاتی نیست و در مناسبات فیمابین خلق میشود، با تغییر مناسبات انسانی، قدرت هم قابل تغییر است. منطق توانمندسازی درباره گروهها و طبقات بیقدرت، بر امکان بازتوزیع قدرت از راههای مشروع استوار است. امکان توانمندسازی به 2امر بستگی دارد: نخست، آنکه قدرت بتواند تغییرکند؛ چرا که اگر قدرت تغییر نکند و به مقامها و افراد به ارث برسد، بازتوزیع آن و درنتیجه توانمندسازی ممکن نخواهد بود. دوم، آنکه قدرت قابل بسط به سطحی وسیعتر باشد. به لحاظ تاریخی، مفهوم توانمندسازی شهروندی در نتیجه فرارفتن از مفهوم سنتی قدرت (یعنی تحمیل اراده به دیگران باوجود مقاومت در برابر آن) به مفهوم جدید آن (یعنی توانایی به کار بستن) فراهم شد. تعریف قدرت بهمثابه فرایندی که در مناسبات رخ میدهد، به توانمندسازی مجال بیشتری برای تحقق میدهد. توانمندسازی مفهومی است که در سطح جامعه مدنی کاربرد پیدا میکند، اما به فرد فرد اعضای جامعه نیز بستگی دارد. تغییر اجتماعی از تغییر فرد آغاز میشود؛ زیرا افراد در جریان مناسبات خود، جامعه را تحت تأثیر قرار میدهند. برای رسیدن به فرایندهای توافقی، خصلتهای فردی سنجیده ضروری است. بدون آموزش احترام متقابل، روشهای همکاری و تصمیمگیری گروهی، تغییرات اجتماعی مطلوب صورت نمیگیرد. پژوهشگران ترکیب تغییر فردی و جمعی را شرط توانمندسازی میدانند. در این میان وجود سازمانهای مدنی، بهمثابه کارگزاران توانمندسازی شهروندی، از اهمیت ویژهای برخوردار است. سازمانهای مدنی برای دفاع از محرومان، نیازمند مدافعان، پیشبرندگان و صدارسانان مدنی هستند که از نفوذ و دانش لازم برخوردار باشند. فعالیت مدافعان مدنی میتواند شامل موارد ذیل باشد: آموزش مسائل اجتماعی به سیاستگذاران و گستره عمومی، تشویق مردم به رأی دادن و دنبال کردن مطالبات از طریق انتخابات، انواع آموزشهای ایمنی، ساماندهی جوامع محلی، شکایت بردن به مراجع و اقامه دعواهای مدنی، تشکیل کمیتههای حقیقتیاب و نظارت بر فرایندهای آشتی ملی. آنها، هم میتوانند کارویژه نمایندگی (یعنی سخن گفتن از طرف بیصداها) را بر عهده داشته باشند (مانند سندیکاها، انجمنهای حرفهای و شوراهای محلی) و هم کارویژه تحرکبخشی (یعنی تشویق دیگران به همراهی و همصدایی در مطالبات، کمپینها و انتخابات) و در نهایت باید جامعه را به سمتی سوق داد که بیصداها بتوانند از جانب خود سخن بگویند. کمک به آحاد جامعه برای کسب مهارتهای شغلی، آموزشهای شهروندی، کار با گروههای حاشیهای برای رفع تبعیض، سروسامان دادن به اقتصاد محلی، پیریزی اعتمادبهنفس برای اداره امور محلی، کسب حمایت مقامات دولتی و محلی برای گسترش و تحکیم فرصتهای توانمندسازی، ازجمله سازوکارهای مورد نظر است. 3شاخص بانک جهانی برای توسعه، یعنی میزان مشارکت در اجتماع، ظرفیتسازی در جامعه و میزان دسترسی اجتماع به اطلاعات، به میزان مشارکت مردم در تصمیمگیری برای سرنوشت خود بستگی دارد و هر3، موضوع طرحهای توانمندسازی هستند. با توجه به برخی کاستیهای جهانیسازی و رعایت نشدن ویژگیهای محلی، صاحبنظران تأکید کردهاند که توانمندسازی شهروندی باید در 3سطح جهانی، ملی و محلی برنامهریزی شود. در این مسیر، حس تعلق اجتماعی اهمیت فراوان دارد؛ اینکه افراد احساس تعلق به جمعی بزرگتر داشته باشند و شبکهای از مناسبات را پیرامون خود بیابند که در آن مشارکت کنند و با دیگران احساس همسرنوشتی داشته باشند و حس کنند که میتوانند در کنار یکدیگر آینده خود را نقش بزنند. چنین جامعهای از نظر روانشناختی، توانمند دانسته میشود.