روز شهادت امام عسکری (ع) بود که راهی حرم شدم. بعد از شهادت امامرضا (ع) فرصت نکرده بودم خودم را برسانم زیر سایه امام، روز شهادت هم که رفتم، نمیشد به ضریح مطهر نزدیک شد. دلم هوای یک زیارت مفصل را داشت، از آنها که بهانه سرایش شعری باشد یا کنار ضریح غزلم را بخوانم و برسم به بیتی که گفتهام:
((دوبارهگفتم: غم دلم را به او بگویم عوالمم را
نگفته حل کرد مشکلم را، ضریح فهمید گوشهگیرم))
راهی حرم شدم. سالهای پیش خط۱۲ حسوحال زیارت داشت. الان که مسیرم به پایانه شهدا منتهی میشود، خط۱۲ جایش را به خط۵۰ داده است.
ورودی بست شیرازی هم یکجور دیگر مرا آموخته خودش کرده است. ورودیهای دیگر این حس خاطرهانگیز را برایم ندارند.
اذن دخول را خواندم و قدمزنان خودم را رساندم به صحن انقلاب و طبق عادت همیشگیام صلوات خاصه را که قرائت کردم، پاهایم مرا کشاند سمت ضریح مطهر.
با خودم فکر کردم چقدر حرم شلوغ است... آهان! شهریور است دیگر. مهرماه که بیاید پدرومادرها گرفتار مدارس میشوند. مثل دختربچهها خودم را رساندم به خادمی که چوبپر دستش بود و مردم را به سمت ضریح راهنمایی میکرد. چوبپر را لمس کردم. بچه که بودم، برایم بازی بود، اما الان به نیت تبرک اینکار را میکنم.
یاد بیت مسعود یوسفپور افتادم که گفته بود:
((خادمت خسته شد و چوبپرش رفت از دست
یکنفر باز گمان کرده ضریحت قبلهست))
توی صف طویل زیارت بودیم که هرازگاهی خانمها ذکر صلوات میگرفتند.
یکنفر گفت: سلامتی امامزمان (عج) صلوات!
غرق شدم در افکار خودم و یاد روایت معروفی افتادم که میفرماید:
دعبل خزاعی آمد محضر امامرضا (ع)، وقتی قصیده تائیهاش را برای امام خواند، همین که به ابیات زیر رسید:
((خروج امام لامحالة واقع
یقوم علی اسم ا... بالبرکات
یمیز فینا کل حق و باطل
و یجزیی علی النعماء و النقمات))
ترجمه: (آنچه امید میدارم، ظهور امامی است که البته ظهور خواهد کرد و با نام خدا و یاری او و با برکتهای بسیار به امامت قیام خواهد کرد و هر حق و باطلی را تمیز و مردم را به نیک و بد، پاداش و کیفر خواهد داد.)
نقل شده است:، چون این دو بیت را خواند، حضرترضا -علیهالسلام- بسیار گریست. بعد حضرت سر بلند کرد و فرمود:ای خزاعی! روح القدس این دو بیت را به زبان تو انداخته است. آیا میدانی آن امام کیست؟ گفت: نه، مولای من! جز اینکه شنیدهام امامی از خاندان شما خروج خواهد کرد و دنیا را از فساد، پاک و پر از عدل و داد خواهد کرد.
حضرت فرمود: بعد از من پسرم، محمد، امام است و بعد از او پسرش، علی، و پس از علی پسرش، امام حسنعسکری -علیه السلام-، و بعد از او پسرش، حجت منتظر -علیه السلام- که ظهورش حتمی و قطعی است، گر چه بیش از یک روز از دنیا باقی نمانده باشد؛ خداوند، همان یک روز را آنقدر، طولانی خواهد کرد تا آن امام ظهور و دنیا را پر از عدل و داد کند، با اینکه پر از ظلم و جور شده باشد.
ولی چه وقت ظهور خواهد کرد؟ تعیین وقت آن اکنون ممکن نیست.
و...
ذکر صلوات برای سلامتی امامعصر (عج) حاجت اصلیام را برایم یادآوری کرد. چه دعایی مهمتر از اینکه برای ظهور کسی دعا کنم که برای پدرانش هم اینچنین عزیز و محترم است؛ کسی که اجداد پاکش اینطور از ظهور او سخن گفتهاند.