به گزارش شهرآرانیوز؛ در ۲ هزارو ۳۰۰ شب پیش بارها کابوس دستگیر شدن و اعدام دیده بود. گاهی با وحشت از خواب پریده بود. او ۶ سال را در برزخی زندگی کرده بود که حتی از سایه خودش هم میترسید. «نوراحمد» که در تمام این سالها پنهانی زندگی کرده بود، میدانست که بالاخره دستگیر میشود، اما نمیدانست که مرداد امسال پس از سالها فرار به بن بست خواهد رسید و به اتهام قتل «یوسف. ب» به ابتدای جاده سالارآباد در جاده میامی منتقل خواهد شد تا دربرابر قاضی وحید خاکشور، بازپرس جنایی، صحنه جنایتش را بازسازی کند.
«نوراحمد» متهم است که شامگاه نهم اردیبهشت ۱۳۹۸، «یوسف. ب» را به ضرب گلوله وینچستر به قتل رسانده و از محل گریخته است. او دیروز با دستور قضایی در حالی به صحنه جرم بازگردانده شد که درباره انگیزه اش از این جنایت مدعی شد که مقتول با وجود داشتن چهار همسر، خواهر او را فریب داده است و باهم از مشهد گریختهاند، این درحالی بوده که خواهرش، همسر و دو فرزند داشته است.
متهم به قتل و برادرانش سالها از سرنوشت خواهرشان اطلاعی نداشتهاند تااینکه پس از دو سال، فردی به نام «غنی» را میبیند که او را شماتت میکند و میگوید: «شما خیلی بی غیرت هستید که یک نفر آمده خواهر شما را با خودش برده و حالا راست راست راه میرود و شما کاری نمیکنید.». این گفتهها به رگ غیرت نوراحمد برمی خورد و میپرسد که منظورش چیست.
غنی ادامه میدهد: «یوسف برگشته است. وقتی به او گفتم تو که زن وبچه داری، چرا با آبروی یک خانواده بازی کردی و حالا چرا برگشتهای و نمیترسی تو را بکشند؟ با نشان دادن کلت کمری گفته است: «با این از خطرها دور میشوم.».
نوراحمد همان سال با شنیدن این صحبتها به سراغ فردی میرود و یک اسلحه وینچستر به قیمت ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان به همراه پنج فشنگ میخرد. او سپس همه جا دنبال یوسف میگرددتا اینکه این فرد را در یک گاراژ در شهرک شهیدرجایی میبیند که خودرویش را تعمیر کرده و درحال خروج از آنجا است. نوراحمد بدون جلب توجه، یوسف را تعقیب میکند که او به خانه برادرش در تاجرآباد میرود و تا شب همان جا میماند. نوراحمد تا شب به کمین او مینشیند.
با خارج شدن یوسف از خانه برادرش، متهم به قتل نیز او را تعقیب میکند تااینکه در جاده میامی با یکدیگر روبه رو میشوند. نوراحمد که ترک موتورسیکلت برادرش محمد نشسته، سعی میکند از همان جا یوسف را هدف بگیرد که او با خودرویش از محل دور و با سرعت کم، وارد جاده فرعی میشود و اجازه میدهد متهم او را تعقیب کند. اما مقتول نمیداند که یک ۲۰۶ نیز از طرف متهم در تعقیب آن هاست و همین که سرعت خودرویش را کم میکند، ۲۰۶ جلوی او میپیچد و پس از برخورد، راه او را سد میکند.
یوسف هنوز فرصت نکرده بود از خودرو پیاده شود که نوراحمد با اسلحه از ترک موتورسیکلت او را هدف میگیرد و یک تیر به گردنش میزند.
در این لحظه خودروی مقتول حرکت میکند و سمت مخالف جاده میرود. نوراحمد از موتور پیاده شده، از فاصله نزدیک گلولهای به سینه مقتول شلیک میکند و گلوله بعدی در اسلحه گیر میکند و دیگر شلیک نمیشود.
اینجا نوراحمد به سمت موتور میدود و برادرش محمد نیز با چاقو ضرباتی به این فرد وارد میکند و با موتور به سمت شهرک شهیدرجایی میروند؛ البته پیش از گریختن از صحنه، اسلحه را کنار یک جالیز دفن میکنند که هرگز پیدا نمیشود.