به گزارش شهرآرانیوز؛ یکی از مهمترین حوادث معاصر ایران که تاثیر فراوانی بر آینده سیاسی کشور داشت، کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بود که منجر به سقوط دولت محمد مصدق و انتصاب فضلالله زاهدی شد. این سقوط، سرآغاز فصلی جدید از حاکمیت خودکامه و تغییر علنی نهاد سلطنت مشروطه به پادشاهی دیکتاتوری در ایران بود و محمدرضاشاه که در هنگامه تخاصم مصدق با او، از ایران گریخت و حتی تاجوتختش را ازدسترفته میدید، ناگهان و با پشتیبانی دولتهای غربی به کشور بازگشت و موجی از خفقان و سرکوب آزادی را آغاز کرد.
همزمان با اوجگیری قدرت مصدق و دعوای نفت، آمریکا و انگلیس به فکر سرنگونی او افتادند و از سال قبل از کودتا، با انجام عملیاتی پیچیده به اسم «بدامِن» زیرساختهای سرنگونی او را مهیا ساختند.
مسئولان سیآیای در آغاز، یکی از افسران اطلاعاتیشان به اسم «ویلبِر» را به همکاری با ماموران اطلاعاتی بریتانیا گماشتند تا طرحی برای کودتا تهیه شود؛ طرحی که اسم رمزش «تی پی آژاکس» بود. در آن زمان از روزولت خواسته شد سرپرستی عملیات کودتا را در تهران برعهده گیرد. ویلبِر هم در واشنگتن بر فراهمآوردن مقدمات و تدارکات لازم نظارت میکرد.
مقامهای ایالات متحده و بریتانیا یکی از سرلشکرهای بازنشسته ارتش به نام فضلالله زاهدی را برای سرپرستی صوری و اسمی انجام کودتا برگزیدند تا بعد از عملیات موفق کودتا، جانشین مصدق شود. ویلبِر اواخر اردیبهشت ۱۳۳۲ به قبرس سفر کرد و آنجا با «نورمن داربی شایر»، از ماموران اطلاعاتی بریتانیا که بهتازگی در ایران خدمت کرده بود، ملاقات کرد تا نقشه کودتا آماده شود. ویلبر میدانست عملیات کودتا الزاماً بسیار متکی خواهد بود به آن دست قابلیتها و تمهیدات سیاسی که جلالی و کیوانی، دو جاسوس ایرانی نزدیک به سفارت آمریکا در تهران برای این طرح فراهم کرده بودند. در نتیجه به داربی شایر از امکانات و قابلیتهای تی پی بدامن گفت.
شایر از شبکه اصلی اقدامات سیاسی مخفی بریتانیا در ایران برای ویلبر گفت که «برادران رشیدیان» سرپرستیاش میکردند و امکاناتی مشابه عوامل تیپی بدامن برای تبلیغات و همچنین اقدامات سیاسی داشتند.
ویلبِر و داربی شایر طرحی برای کودتا آماده کردند و آن را تحویل مافوقهای خود دادند. مافوقها طرح را اصلاحات مختصری دادند و نسخه نهایی اوایل تیرماه ۱۳۳۲ آماده شد. طرح کودتا اقتضا میکرد مجموعه عوامل دخیل در تیپی بدامن و همچنین شبکه زیر نظر برادران رشیدیان، کارزار تبلیغاتی عظیمی علیه مصدق به راه بیندازند و حمایت مردمی از او را کم و در نتیجه انجام کودتا تسهیل شود.
اگرچه عمده فشار و شدت این کارزار تبلیغاتی در یکیدو هفته قبل از خود کودتا بود، ولی ویلبر و داربی شایر در همان اردیبهشت ۱۳۳۲ به این نتیجه رسیدند که باید در سطحی مختصرتر، درجا تبلیغات را شروع و به پایگاه سیآیای در تهران هم دستور این کار داده شد. طرح کودتا از جهاتی دیگر هم به امکانات و قابلیتهای شبکه تیپی بدامن متکی بود.
بنا بود پایگاه سیآیای در تهران به تعدادی از روحانیان بلندپایه و تجار بازار نزدیک شود تا حمایتشان را در مخالفت با مصدق جذب کند. برای کلیدخوردن کودتا قرار بود پایگاه سیآیای حملاتی علیه روحانیون سامان دهد تا این برداشت در جامعه شکل گیرد که مصدق نمیتواند نظم و سامان مملکت را حفظ کند. قرار بود حزب «پانایرانیست»، حزب «سومکا» و حزب «زحمتکشان» هم در این کارها مشارکت کنند. احتمالاً از طریق کمک به تحریک مردم به برگزاری تظاهرات. بنا بود بعد از اینکه مصدق برکنار شد، ماموران سیآیای، مسئول طرح تیپی بدامن با رئیس تازه اداره مطبوعات و تبلیغات ایران هم در پیشبرد کارزاری تبلیغاتی همکاری کنند که هدف آن، تقویت دولت تازه بود که به نخستوزیری ظاهری تشکیل میشد. مطابق این طرح شبکه تیپی بدامن در خردادماه و تیرماه همان سال، حملات خود را علیه مصدق افزایش دادند. این حملات متعاقب روز ۲۸ تیر ۱۳۳۲ رشد پرشتابی گرفت. در چنین روزی حجم عظیمی از موارد تبلیغاتی ضدمصدق در تهران آغاز شد. ماموران سیآیای نوشتهها و کاریکاتورهایی را به واسطه شبکههای تیپی بدامن و برادران رشیدیان و همچنین راههای ارتباطی دیگر بین حدود ۲۰ روزنامه پخش کردند. همچنان که این تلاشها در جریان بودند، کمکم جزئیات دیگری از طرح کودتا آنگونهکه باید پیش برود، پیش نمیرفت. تصمیم مصدق به برگزاری همهپرسی که نهایتاً به تعطیلی مجلس شورا انجامید، راه این کار را بست، بهعلاوه چندتایی از روحانیان بلندپایه که انتظار میرفت آغازگر تظاهرات علیه مصدق باشند، همکاری نکردند. درنتیجه روزولت که اواخر تیرماه به تهران رسیده بود، تصمیم گرفت استراتژی جانشین طرح کودتا را فرابگیرد.
مارک گازیوروسکی در کتاب «کودتای ایرانی» درمورد آغاز روند کودتا مینویسد: «مطابق استراتژی جدید آمریکا، شب ۲۴ مرداد یگان گارد سلطنتی با ماشین به سمت خانه مصدق حرکت کرد تا حکم برکناری نخستوزیر را به او دهد. یگانهای دیگر ارتش که ضدمصدق بودند نیز آماده تصرف نقاطی از تهران شدند. نیروهای طرفدار مصدق ضمن آگاهی از این نقشه، وی را در جریان آن قرار دادند. بنابراین مصدق دستور بازداشت یگان گارد سلطنتی حامل نامه بهسرپرستی سرهنگ نعمتالله نصیری را داد. پس از این اتفاق، یگانهای ارتش که به مصدق وفادار بودند، در تهران مستقر و دستگیری عوامل دخیل در توطئه را آغاز کردند و جلوی کودتا گرفته شد. این خبر از طریق رادیو تهران، فردای آن روز منتشر شد».
با شکست طرح ابتدایی کودتا در صبح روز ۲۵ مرداد، انگلیس و آمریکا استراتژی جدیدی را آغاز کردند تا از طریق شبکه تی پی بدامن و دیگر امکاناتی که در طرح اصلی کودتا وجود داشت، نقشه جدیدی بکشند. جلالی و کیوانی و دیگر عوامل نزدیک به آمریکا دستور داشتند تا فرمانهای سلطنتی عزل مصدق و انتصاب زاهدی را تکثیر و همه جا پخش کنند تا از این راه، نشان دهند برکناری مصدق پایه قانونی داشته است. دو ایرانی جاسوس برای بدنام کردن مصدق نوشته های دیگری هم منتشر کردند. همان شب، یک مامور از سی آی ای ۵۰ هزار دلار پول به این دو نفر داد تا خرج فعالیت های ضد مصدقی شود. در این بین، رهبری حزب توده هم بیکار ننشست و با انتشار بیانیه هایی، سودای برانداختن سلطنت و تاسیس یک جمهوری دموکراتیک را سر میداد.
همچون عملیات های مخفی پیشین شبکه تی پی بدامن، منظور از این تظاهرات توده ای جعلی، تاکید بر این ادعای قدیمی بود که حزب توده هر لحظه قوی تر میشود و مصدق هم توان و قابلیت مهار این وضعیت را ندارد.
صبح روز ۲۸ مرداد، رفته رفته جمعیتی ضد مصدقی در محوطه بازار تهران جمع شد. اینکه چه کسی این جمعیت را جمع کرد و به راه انداخت کاملا مشخص نشده است. دو تن از ماموران سی آی ای که در کودتا نقش داشتند، بعدها در گفت و گوهای تاریخ شفاهی عنوان کردند که ۱۰ هزار دلار به واسطه ارتباط با برادران رشیدیان به آنها داده تا آن پول را در جهت راه انداختن جمعیت ضد مصدقی خرج کنند. یک مامور بریتانیایی هم بعد ها در مصاحبه ای عنوان کرده بود که برادران رشیدیان جمعیت را جمع کردند و به جاهای مختلف شهر سوق دادند؛ از آن جمله اعضای حزب پان ایرانیست و حزب سومکا.
صبح روز ۲۸ مرداد، جمعیت از منطقه بازار تهران به سمت شمال شهر راه افتاده و در طول مسیر، کسان دیگری نیز که شاهد این راهپیمایی بودند به جمعیت پیوستند. کسانی که تحت تاثیر تبلیغات و کارزارهای سیاسی و عملی سی آی ای قرار گرفته بودند یا حتی به دلایل دیگر با مصدق ضدیت داشتند به این جمعیت اضافه شدند. به دفاتر روزنامه های طرفدار مصدق و طرفدار حزب توده و همچنین دفاتر مرکزی حزب ایران که طرفدار مصدق بودند، حمله شد و دفاتر مربوط به حزب توده نیز به آتش کشیده شد. جلالی و کیوانی بخشی از جمعیت را به طرف ساختمان مجلس و بخش دیگر را به سمت قرارگاه مرکزی شهربانی هدایت کردند. کامیونها و اتوبوسهایی، عشایر و دیگران را از مناطق دور افتاده برای پیوستن به جمعیت آوردند. مزدوران تحت نظر روزولت به برادران رشیدیان، جلالی و کیوانی پیغام دادند که باید کاری انجام دهند تا جمعیت نیروهای نظامی تشویق به پیوستن به مردم شوند و از این طریق بتوانند ساختمان رادیو تهران را تصرف کنند.
یگان های ضد مصدقی ارتش با الهام از این جمعیت، مهار و اداره کل میدان های اصلی شهر را در دست گرفتند. پس از آن، اداره تلگرافخانه تهران، اداره انتشارات و تبلیغات، شهربانی و ستاد ارتش، وزارت امور خارجه و خانه مصدق توسط نظامیان تصرف شد. خانه مصدق غارت شد و در پی این زد و خورد، صدها نفر کشته شدند. همان شب، زاهدی در رادیو تهران اعلامیه کرد که از این لحظه، نخست وزیر قانونی مملکت است. مصدق از هجوم و تجاوز به خانه خود جان به در برد و گریخت، اما فردای آن روز تسلیم نیروهای زاهدی شد و دولت او سرانجام سرنگون شد.
در ماه های بعد از کودتا، ماموران سی آی ای کماکان از شبکه تی پی بِدامن برای انجام فعالیت های تبلیغاتی با هدف تقویت و تحکیم جایگاه حکومت تازه بعد از مصدق استفاده میکردند.
دوران پسامصدق که شروع شد، سی آی ای عملیات های مخفیانه خود را با هدف دستیابی به مقاصد داخلی دیگری در ایران انجام میداد؛ از جمله عملیات های شبکه تی پی بدامن و همچنین عملیات های موردی که عوامل سی آی ای در ماه های متعاقب کودتا انجام می دادند، از آن جمله اند.
روند کار دستگاه های جاسوسی روی دو مولفه حکومتی عمده در ایران شامل می شد: نخست، سی آی ای چند هفته بعد کودتا، یک سرهنگ از ارتش ایالات متحده را به تهران فرستاد تا با همکاری فرماندار نظامی تهران، سپهبد تیمور بختیار، یک سازمان اطلاعاتی مدرن برای ایران راه اندازی و نیروهای آن را آموزش دهد. این دستگاه اطلاعاتی در سال ۱۳۳۵ تحت عنوان سازمان اطلاعات و امنیت کشور موسوم به "ساواک" تشکیل شد.
دوم، ماموران سی آی ای، با همکاری گسترده با اداره انتشارات و تبلیغات، توانایی آن را در انجام عملیات های اطلاعاتی در راستای تقویت و تحکیم حکومت تازه ارتقا دادند.
پس از انجام این اقدامات دیگر تی پی بدامن کارکرد چندانی نداشت و نهایتاً نیز به عملیات آن خاتمه داده شد. اگرچه ظاهرا سی آی ای کماکان از مجاری دیگر فعالیت های تبلیغاتی در ایران میکرد، نهایتاً جلالی، یکی از جاسوسان ایرانی نزدیک به آمریکا به کالیفرنیا مهاجرت کرد، اما کیوانی ظاهراً در ایران ماند و در سال ۲۰۰۰ مجله نیویورک تایمز بر اساس روایت های رسمی از اسناد لو رفته سی آی ای نام آنها را منتشر کرد. گفتنی ها حاکی از آن بود که هر دو جاسوس ایرانی تا سال ۱۹۸۴ همچنان زنده ماندند.
در نهایت باید گفت تی پی بدامن، اصلی ترین عملیات مخفیانه ادامه دار و در جریان سی آی ای در ایران در اوایل دهه ۱۳۳۰ بود و به واقع، جزئی اساسی از تلاش جهانی سی آی ای در این دوره در اوج دوران جنگ سرد برای مقابله با نفوذ و تاثیر شوروی در جهان، به خصوص در کشورهای هم مرز با این کشور همچون ایران بود.
در نهایت می توان عنوان کرد، تی پی بدامن نقشی مرکزی در کودتای مهندسی شده سی آی ای داشت که روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مصدق را سرنگون کرد.
منابع و ماخذ:
آبراهامیان، یرواند، کودتا، ترجمه محمد ابراهیم فتاحی، نشر نی، ۱۳۹۸
گازیوروسکی، مارک؛ کودتای ایرانی، ترجمه بهرنگ علوی، نشر چشمه: ۱۴۰۲
جمعی از نویسندگان، افسران عملیات آژاکس، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی: ۱۴۰۲