این همان طلیعهای است که فرهنگ رضوی را به زندگانی امروز ما پیوند میزند. اگر زندگی متضمم به ولایت نباشد، همین میشود که هزارهزار از مظلومان غزه به خاک و خون کشیده شوند و بشر فارغ از آلام آنها باشد. این آموزه بزرگ معرفت رضوی است که انسانیت بالغ نمیشود مگر اینکه با ولایتمداری و امامشناسی همراه باشد.
شناخت مقام امام رضا (ع) ازجمله ضرورتهایی است که نهفقط در ایام منتهی به ولادت و شهادت حضرت ثامنالحجج (ع)بلکه در هر روز و لحظه باید رویه شیعیان صدیق حضرتش باشد. در روایتی از وجود اقدس امام صادق (ع) آمده که خطاب به فرزندش حضرت موسیابن جعفر (ع) فرمود «اِنَّ عالِم آلِ مُحَمَّد فی صُلبِک» و به امام کاظم (ع) مژده داد که عالم نسل اهلبیت (ع) فرزند ایشان خواهد بود. در روایت آمده که حضرت در ادامه فرمود «یا لَیتَنی اَدرکتَه» یعنیای کاش محضر او را درک میکردم. این مقام عالی حضرت ثامنالحجج (ع) است که همان امام صادق (ع) که علما و همه اهل فضل و دانش از سراسر بلاد اسلامی خودشان را به مدینه میرساندند تا تلخکامی ماهها سفر و اقامت در دیار غربت به توفیق چندروز، چند ماه یا چندسال تلمذ و بهره علمی و معرفتی از محضرش شیرین شود، همین امام صادق (ع) آرزوی درک محضر علیابن موسیالرضا (ع) را دارد.
با وجود همه این فضائل و کرامات، دوران حیات امام هشتم (ع) ازجمله سختترین دورانها در کل سیره اهلبیت (ع)بود. این موضوع دلایل مختلفی داشت، اما مهمترین دلیل آن همین بود که بنیعباس بهعنوان داعیهداران خونخواهی اباعبدالله (ع) به تازگی به قدرت رسیده بودند و با فریبکاری فوقالعاده خود، بنیامیه را ساقط و حمایت مردم را جلب کردند، اما بدتر از اسلاف خبیث خود، بلای جان اولیای الهی شدند. با این حال، در دوران امامت حضرت علیابن موسیالرضا (ع)، امر بر بسیاری از مردم در جهان اسلام مشتبه شده بود و بسیاری واقعاً باور داشتند که بنی عباس، خونخواه سیدالشهدا (ع) و هوادار اهل بیت (ع) پیامبر است.
بدیهی است روشنگری درباره این فریب و تزویر شاید بهمراتب سختتر از مقابله با بنیامیهای باشد که از ابتدا بنای آشکار بر دشمنی داشتند. تاریخ گواهی میدهد که دوران هارون ملعون، ازجمله مقتدرترین دورانهای حاکمیت یک خلیفه جائر در کل تاریخ اسلام است. این روایت مصطلح در اذهان عمومی مسلمانان بود که «سَیْفُ هَارُونَ یُقَطِّرُ الدَّمَ» یعنی از شمشیر هارون همیشه خون جاری است و فرزند پلید او مأمون عباسی هم به لحاظ کید و مکر و حیله، «معاویه دوم» است.
دشواری دیگر امام رضا (ع) در دوران امامت، معرفت ضعیف شیعیان و بهخصوص کسانی بود که حتی وکلای جدش امام صادق (ع) بودند. همینجا بود که واقفیه و بسیاری از فرقههای باطل مذهب شکل گرفت و بسیاری از شیعیان عضو این فرقهها شدند. در این شرایط، امام هشتم (ع) در راه انجام وظیفه امامت، روشنگری مردم، مبارزه با ظالمان و ستمگران از هیچ تلاشی مضایقه نداشت و اگر به تعبیر رهبر معظم انقلاب، سیره سیاسی اهل بیت (ع) را یک انسان ۲۵۰ ساله بدانیم، دوران امامت علیابن موسیالرضا (ع) بدون شک قلب این انسان است.
امامت حضرات معصومین به تفکیک، ویژگیها و خصایص کمنظیری دارد، اما بهطور خاص در مقام امامت حضرت ثامنالحجج (ع) باید اذعان کرد که تبیین جایگاه امامت، بیش از هر امام دیگری در تاریخ شیعه در کلام امام هشتم (ع) مشاهده میشود، زیرا این فرصت فقط در اختیار حضرت رضا (ع) قرار گرفت و ایشان از این فرصت به حسن کمال استفاده کرد. در این مقام، ما حدیث گرانقدر سلسلةالذهب را داریم که سه هزار نفر از علمای عام و محدثین خاص، در لحظه صدور حدیث حاضر بودند و قلم به دست، کلامی از جنس نور را ثبت کردند که در تاریخ جاودانه شد. آن زمان که فرمود «کَلِمَةُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی» تا دژ مستحکم الهی را کلمه توحید عنوان کند و در ادامه با قید «بشرطها و شُرُوطِهَا وَ اَنَا مِنْ شُرُوطِهَا»، مقام امام را شرط توحید حقیقی دانست.
چه شیرین و دقیق است این فراز؛ به تقارن این واقعیت که هر زمان امت اسلام از نقطه کانونی ولایت فاصله گرفت، به همان اندازه از قرآن و سنت و اصل دین دور شد. از ولایت فاصله گرفتند که بنیامیه حاکم شد. از ولایت فاصله گرفتند امام زمان (عج) غیبت فرمود. از ولایت فاصله گرفتند که بشر از نعمت ولایت محروم ماند و از ولایت فاصله گرفتند که امروز، جانیان تاریخ عهدهدار قدرت قتل نفس جمعی از مؤمنین هستند. این همان طلیعهای است که فرهنگ رضوی را به زندگانی امروز ما پیوند میزند. اگر زندگی متضمم به ولایت نباشد، همین میشود که هزارهزار از مظلومان غزه به خاک و خون کشیده شوند و بشر فارغ از آلام آنها باشد. این آموزه بزرگ معرفت رضوی است که انسانیت بالغ نمیشود مگر اینکه با ولایتمداری و امامشناسی همراه شود.