سرخط خبرها

پاشازاده: خواستم به استقلال برگردم، اما نگذاشتند!

  • کد خبر: ۴۷۰۹۴
  • ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۱۱:۲۹
پاشازاده: خواستم به استقلال برگردم، اما نگذاشتند!
مدافع سابق استقلال که یکی از گزینه‌های اصلی نیمکت این تیم بود، روز گذشته مقابل خبرنگار ورزش ۳ قرار گرفت و از روز‌هایی صحبت کرد که در مستطیل سبز بازی می‌کرد.
به گزارش شهرآرانیوز؛ مهدی پاشازاده از علاقه‌اش به مارادونا شروع کرد و به ناملایماتی رسید که هم در زمان بازیگری و هم در زمان مربیگری با او همراه بوده است.


مارادونا بهترین بازیکن تاریخ بود

با اینکه دفاع وسط بودم، اما از قبل اینکه فوتبال را شروع کنم، شماره۱۰ را دوست داشتم، به‌خاطر مارادونا! آرژانتین را دوست داشتم، اما هنوز هم مارادونا را دوست دارم و می‌گویم بهترین بازیکن دنیا مارادونا بود. چون هم رهبر بود و هم از لحاظ تکنیکی بهترین بود، اما رهبر بودن او برایم خیلی مهم بود. در استقلال رضا حسن‌زاده ۲ فصل به کویت رفت و وقتی ایشان رفت، من شماره۴ تیم را پوشیدم، اما وقتی این بازیکن برگشت، چون بزرگ‌تر از من بود، شماره۴ را به او بازگرداندم و، چون شماره۱۰ خالی بود، من این شماره را پوشیدم.


دام مانند برانکو، ۱۱ بازیکن اصلی خودش را داشت

من اولین و آخرین بازیکن ایرانی بودم که برای بستن قرارداد، مدیرعامل باشگاه به آن مهمی با جت شخصی به ایران آمد و در باشگاه استقلال قرارداد بستم. وقتی به آلمان رسیدم، ۳هفته مانده به شروع بازی‌های بوندس‌لیگا بود. وارد شدن به ۱۱نفر اصلی آقای کریستف دام بسیار سخت بود، مانند آقای برانکو که ۱۱نفر اصلی خود را داشت. پس از آن نیز چند مصدومیت کوچک مانند پاره شدن کشاله داشتم، اما با این وضعیت اولین بازیکن ایرانی بودم که در رقابت‌های اروپایی و جام یوفا بازی کردم. با این وجود همواره در بین ۱۸بازیکن اصلی حضور داشتم. در نیم‌فصل یک اردوی خوب در برزیل داشتیم و آنجا خودم را ثابت کردم. ۴بازی دوستانه انجام دادیم و آقای دام در مصاحبه‌ای گفت از اردو راضی نبودم، چون فاصله بسیار زیاد بود، اما از مهدی پاشازاده راضی بودم و او وارد ۱۱نفر اصلی من شده است.


با مصدومیت قراردادم را تمدید کردند

در آستانه تمدید قرارداد سه‌ساله با بایر لورکوزن بودم که آقای فتح‌ا... زاده تماس گرفت و گفت که بسیار خوب کار کرده‌ای و قرار است دوسه بازیکن دیگر را نیز از تیم ما به خدمت بگیرند. یک هفته مانده به دیدار با فاینورد در تمرین حال خوبی نداشتم. در رختکن مرحوم محسن آقازاده تماس گرفت و گفت می‌خواستم نماز بخوانم و قبلش با تو تماس گرفتم. گفتم آقامحسن دعا کن امروز مصدوم نشوم. در طول تمرین با کسی درگیر نشدم، اما در اواخر تمرین، آقای دام به کنفرانس مطبوعاتی رفته بود و تمرین زیر نظر آقای کخ برگزار می‌شد. آخر تمرین با امرسون روبه‌رو شدم و وقتی خواستم او را دریبل بزنم، پایش را دراز کرد و پایم را قفل کرد و در اثر این برخورد با او رباط صلیبی پاره کردم. ۹ماه مصدومیتم طول کشید. با همین وضعیت قراردادم را یک‌سال دیگر تمدید کردند. پس از آن به‌صورت قرضی به فورتونا کلن رفتم. مربی این تیم آقای تونی شوماخر شده بود.


گفتند دیگر نباید فوتبال بازی کنی

۴ هفته مانده به نیم‌فصل، در یکی از دیدار‌های فورتونا کلن که با علی موسوی هم‌بازی بودم، در یک لحظه با علی همکاری کردم و در آستانه گل‌زنی قرار داشتم. در حال برگشت که بودم، خدای خود را شکر کردم که دوباره به روز‌های اوج بازگشته‌ام. دروازه‌بان شروع مجدد کرد و توپ به مهاجم حریف رسید. می‌توانستم توپش را تکل کنم، اما خواستم به‌صورت کامل مالک توپ شوم. بدنم را حائل کردم، اما مهاجم حریف از پشت ضربه‌ای به من وارد کرد و باز هم رباط صلیبی زانویم پاره شد؛ ۲ رباط صلیبی در ۹ماه. به من اعلام کردند دیگر باید فوتبال را کنار بگذارم و در ۲۵سالگی این اتفاق برای من افتاد. همه‌چیز من فوتبال بود.


مایلی‌کهن به پرسپولیسی‌ها میدان می‌داد

حتی با نیمکت‌نشینی هم به آقای مایلی‌کهن احترام می‌گذاشتم، اما ایشان به پرسپولیسی‌ها بیشتر میدان می‌دادند، وگرنه در تیم جوانان من کاپیتان میناوند، مهدوی‌کیا و نیما نکیسا بودم. از قدیم گفته‌ام هر اتفاقی در فوتبال بیفتد، در دوران مربیگری هم اتفاق می‌افتد و آن ناملایمات در دوران مربیگری هم برای من اتفاق می‌افتد. پس از دوران آقای مایلی‌کهن در دیدار با ژاپن در نیمه دوم به میدان رفتم و در دیدار با استرالیا نیز به‌صورت ثابت به میدان رفتم. به هر حال روز‌های سختی بود. در استقلال در حضور بازیکنان مهم جزو بهترین‌ها بودم، در دربی‌ها خوب بودم و همیشه جزو ۳ بازیکن برتر زمین بودم، اما نمی‌گذاشتند در تیم ملی بازی کنم.


مقصر خودم هستم که سرمربی استقلال نیستم

مقصر خودم هستم که سرمربی یک تیم با امکانات مثل استقلال نیستم و نشدم. راجع به همه چنین حرفی نمی‌گویم، اما ارتباطات من به این شکل نیست که بخواهم قربان‌صدقه کسی بروم. از ابتدا گفته‌ام روی پای خودم می‌ایستم تا به دنبالم بیایند، ولی الان به این نتیجه رسیده‌ام که اصلا چنین چیزی نیست و هر کاری دارید، باید رابطه داشته باشید و اگر به این شکل نباشد، کار شما شدنی نیست.


قرارداد ترکمنچای جلو من گذاشتند

من با آلومینیم اراک به لیگ یک صعود کردم، اما وقتی به اتریش رفتم و برگشتم، دیدم سرمربی را انتخاب کرده‌اند! با سلام و صلوات به پارس جنوبی رفتم و تیمی را که هیچ چیزی نداشت و ۸ روز قبل از شروع مسابقات آن را بستم، به قهرمانی رساندم، اما یک قرارداد ترکمنچای جلو من گذاشتند که اگر دستم را چپ و راست می‌کردم، باید ۸۰میلیون تومان جریمه می‌دادم. من هم گفتم بگویید نمی‌خواهیم و خداحافظ!


باید «مجلسی‌آدم» باشی

من می‌گویم انتخاب‌ها باید روی اصول حرفه‌ای فوتبال انجام شود، اما از این طرف و آن طرف می‌آیند و چوب لای چرخ آدم می‌گذارند تا کار‌ها پیش نرود. اگر کار‌ها روی اصول باشد، دوست دارم ۱۰سال در یک تیم باشم. باید الان روابط سیاسی پیدا کنی و به قول نقی معمولی باید «مجلسی‌آدم» باشی.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->