وقوع یک انفجار شدید در کابل (۸ دی ۱۴۰۳) روزانه ۱۰۰۰ دستگاه تریلی از مرز ایران و افغانستان تردد می‌کنند یک مقام طالبان: مرز میان افغانستان و ایران از مصون‌ترین مرزهاست سفر جمعی از مدیران اقتصادی خراسان رضوی به ولایت هرات در افغانستان معاون سخنگوی طالبان: ما منزوی نیستیم خلیل‌الرحمان، وزیر مهاجران طالبان، کشته شد (۲۱ آذر ۱۴۰۳) سرپرست جدید سفارت ایران در کابل: مهاجرین قانونی افغانستانی، روی چشم ما جا دارند سرپرست جدید سفارت ایران در افغانستان، وارد کابل شد (۱۰ آذر ۱۴۰۳) + فیلم پیش بینی وضعیت آب و هوایی افغانستان (پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳) راشد خان، ستاره کریکت افغانستان، بهترین توپ‌انداز جهان شد از پاریس سن ژرمن تا ابومسلم افغانستان | آرزوی دروازه‌بان تیم ملی فوتبال افغانستان برای بازی در لیگ برتر ایران یاراحمدی: موضوع پناهندگان افغانستانی فقط مسئله ایران نیست تقدیر سخنگوی وزارت خارجه از کاظمی‌قمی | تغییر و تحول در نمایندگی‌های دیپلماتیک امری متعارف است سخنگوی دولت: ۳۲۰ هزار مهاجر غیرمجاز در دولت چهاردهم به کشورشان بازگردانده شدند عکس‌هایی از بازی فوتبال با حداقل امکانات در افغانستان سفر خبرنگار صداوسیما به محل فرود بزرگ‌ترین بمب غیرهسته‌ای آمریکا در افغانستان + فیلم کاظمی‌قمی با نماینده چین در افغانستان دیدار کرد (۵ آذر ۱۴۰۳) قدردانی رئیس اتحادیه شرکت‌های ساختمانی افغانستان از مدیرعامل نمایشگاه بین‌المللی مشهد سیادت: طالبان عملیاتی هستند و حرفی که می‌زنند را انجام می‌دهند نگاهی به دیپلماسی فعال جمهوری اسلامی ایران در افغانستان | ترافیک دیدار‌های کاظمی قمی در چهارراه شیرپور رئیس اداره راه‌آهن طالبان: هدف ما توسعه تجارت بین ایران و افغانستان است
سرخط خبرها

مهاجران افغانستانی و چند نسل بلاتکلیفی

  • کد خبر: ۵۰۶۵۱
  • ۰۴ آذر ۱۳۹۹ - ۱۲:۴۵
مهاجران افغانستانی و چند نسل بلاتکلیفی
محمدحسین جعفریان- کارشناس‌ارشد مسائل افغانستان
همه ارکان حکومت درباره حضور افغانستانی‌های غیرقانونی در ایران نگرانی‌هایی دارند. عده‌ای عدد آن‌ها را تا دو میلیون گفته‌اند. چهار دهه است با این مشکل روبه‌رو هستیم و همچنان بی‌سرنوشت پیش می‌رویم. برخی از این مهاجران نواده‌هایشان به سنین دانشگاه و ازدواج رسیده‌اند و هنوز خودشان بلاتکلیف‌اند.
 
فکر نکنید وقتی می‌گوییم غیرقانونی، آن ۵/۱ یا دو میلیون مهاجر دیگر که یعنی قانونی‌اند، زندگی عادی دارند. خیر، آن‌ها هم هزارویک گرفتاری دارند. اینجا سر آن ندارم تا به زخم این جماعت و انبوه مشکلاتشان نیشتر بزنم، اما بر آنم چند کلمه‌ای بنویسم که چرا پس از ۴۰ سال هنوز اینجا ایستاده‌ایم و چه کنیم تا بلکه بشود گامی به پیش برداشت.
 
مهاجران در سال‌های سخت اوایل انقلاب و جنگ، گروه‌گروه به ایران آمدند. ایران سال‌های آشوب در کردستان و خوزستان و ترکمن صحرا و‌...، ایران ترور و سنگر‌های خیابانی، ایران گشت‌های شبانه پایگاه مساجد، ایران کوپن و چهارشنبه‌های پر شهید و اقتصاد خمیده زیر بار جنگ... .
 
باری با آغوش باز، اما پذیرفته شدند، ولی به سبب کمبود‌ها و محدودیت‌های سنگین آن روزها، قوانین سخت‌گیرانه‌ای وضع شد. مهاجران، اما از جهنمی گریخته بودند که با تمام این محدودیت‌ها باز هم شاکر بودند. آن‌ها فقط می‌خواستند زن و فرزند و خان‌و‌مانشان در میانه نبرد مجاهدین با روس‌ها گیر نیفتند.
 
چند دهه گذشت؛ مهاجرانی که به کمترین‌ها قناعت کرده و داوطلب هر کار سختی بودند، اندک‌اندک صاحب سرمایه شدند. بسیاری از حالت کارگر به کارفرما تغییر ماهیت دادند. فرزندانشان به عرصه رسیده و برخی که فرصت تحصیل یافته بودند جایگاهی یافتند. پزشک، نویسنده، تاجر، شاعر و... شدند.
 
آن‌ها اکنون جامعه نخبگان افغانستانی را  تشکیل می‌دادند. وضعیت مهاجران در دهه‌ها تغییر کرده و روشن بود که  مطالبات آن‌ها هم تغییر کند، اما قوانین همان قوانین عهدِجنگ بود و مربوط به چهاردهه قبل. آن قوانین برای این مهاجران نبود!
 
همراه با تغییر کیفی جامعه مهاجر و آمیختگی آن با جامعه میزبان، قوانین بازبینی و به‌روزرسانی نشده بود. هنوز هم کشور با تحریم‌های کمرشکن روبه‌رو بود و اولویت‌های قوه مقننه متفاوت از نیاز مهاجرین بود.
 
خود حلقات مهاجران نیز در پیگیری حقوقشان بیشتر رویکرد قومی داشتند تا صنفی و ملی و حتی در میان رویکرد قومی، توش و تلاششان فردی بود. اگر مجموعه‌ها یا چهره‌های خاصی از جامعه میزبان نیز برای رفع این مشکل گامی برمی‌داشتند به‌مرور می‌دیدند تضاد‌های قومی، حزبی و‌... در جامعه مهاجر چنان پررنگ و قدرتمند است که گاه خادمان خود را به تصور آنکه تمجید فلان فرد یا قوم و گروه را کرده یا نکرده، آزار می‌دادند. باری نامهربانی‌ها اگر چه همگانی نبود، اما همان اندک، چنان عجیب و تلخ بود که عموم فعالان این حوزه به مرور پا پس کشیدند و جز پوسته‌ای نماند.
 
خود مهاجران نیز زمانی پیگیر مشکلاتشان می‌شدند که گریبان خودشان را می‌گرفت. مثلا فلان چهره معروف که در تمام مدت فعالیتش کلمه‌ای از همکاری دو ملت نگفته و قدمی در مسیر اصلاح برنداشته و اما اگر امروز در مدرسه با خواهرش فلان برخورد صورت گرفته، ناگهان فضای مجازی را پر می‌کند از شکایت و گله ... و چند روز بعد هم فراموش می‌شود تا باز برای یکی از آن‌ها مشکلی رخ دهد و او دست به قلم شود. آن‌ها صدای واحد ندارند.
 
در طول دهه‌های گذشته واحد‌های سیاسی دولت متبوع آن‌ها نظیر سفارت یا کنسولگری‌هایشان  بیشتر سعی در حذر از آن‌ها داشته‌اند. از اواخر دولت آقای کرزی و در دولت آقای اشرف‌غنی ناگهان رویه عوض شد، اما نگاه این‌بار در جهت حل ریشه‌ای مشکلات مهاجران نبود. هدف بیشتر آن بود تا از این چند میلیون تبعه مقیم، به عنوان عنصری مؤثر در روابط با تهران بهره‌برداری شود.
 
با چنین نگاهی شما به ناچار راه به دالان‌های امنیتی خواهید برد تا مسیر‌های حل معضلات اجتماعی، اما هرچه هست باید اذعان کرد در این سال‌ها به مسئله مهاجران از هر دو طرف توجه بیشتری شده است.
 
تهران چهار دهه است میزبان (اگر نگوییم بزرگ‌ترین، بی‌شک یکی از) بزرگ‌ترین جامعه پناهندگان جهان است. پس باید هر سه ضلع این مثلث، یعنی دولت افغانستان با نگاهی انسانی و اجتماعی، دولت ایران نیز به همین ترتیب و به نیت حل اساسی این معمای ۴۰ ساله و مهاجران نیز با صدا و نگاهی واحد و نه از چشم‌انداز‌های قومی و سیاسی برای آتیه روشن فرزندان و نسل بعدی خود هم که شده است، حرکتی را آغاز کنند. مبدا این حرکت می‌تواند قوه مقننه ایران باشد و گویا گرچه کند، اما اتفاقاتی در حال وقوع است.
 
این یادداشت در تاریخ ۲۹ آبان ماه در روزنامه جام جم منتشر شده است
 
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->