زینبی | شهرآرانیوز؛ روایت کارتنخوابی در منطقه سیدی، مسئله دور از ذهنی برای ما که زیاد با آن برخورد داشتهایم نیست، اما شاید این موضوع برای کسانی که از کال اسماعیلآباد و کارتنخوابهایش زیاد شنیدهاند تازگی دارد.
کارتنخوابی یک مسئله منحصر به فرد به یک منطقه در شهر نیست و نشانههای آن را میتوان در جای جای این شهر شمرد. موضوعی که چند وقتی است سوژه خبرنگاران زیادی شده و با توجه به فرارسیدن فصل سرما اهمیت بیشتری یافته است. مهم است در شهر امام رضا (ع) یک انسان از بیپناهی و جانسوزی سرما تن به مرگ نسپارد. محلات قائم، خلج و سیدی نقاطی است که زمینهای سوخته و اثرات حضور کارتنخوابها در آنها مشاهده میشود. آدمهای بیسرپناهی که فقر و اعتیاد آنها را به دامان معضلات اجتماعی انداخته است. این گزارش چند روایت از حضور ما در محدودههایی است که آدمهای بیپناه با پارچه و نایلون و سنگ برای خودشان سقف ساختهاند و از کمترین امکانات و فرو رفتگیهای زمین برای داشتن یک سقف بهره بردهاند.
روایت یک: تکهای معلوم از آسمان!
با کارشناس اجتماعی دفتر توسعه خلج قراری برای رفتن به محل استقرار کارتنخوابها داریم! محل استقرار ترکیب عجیبی برای کسانی است که جا و مکان معلومی ندارند، ولی عجیب است که حتی کارتنخوابها هم دلشان میخواهد به یک نقطه این زمین پهناور زیر سقف آسمان متعلق باشند و به همین دلیل جای خواب ثابتی معمولا دارند.
انتهای شهید ریاضی ۴۹ حاشیه کال رأس ساعت ۱۲ هستیم. با اینکه این موقع ظهر کارتنخوابها را بیشتر اطراف سطلهای زباله حاضر میبینیم، اما باز هم چند نفری هستند که در لولههای بتنی جایگذاری شده در زیر خیابانهای شهید ریاضی و خلج باشند. چند نفری هم که برگشتهاند به دنبال نقاط کور و امن هستند تا موادشان را بکشند و دمی بیاسایند. حضور دو خانم حسابی به چشم میآید. آلونک کوچکی پذیرای یک جوان شهرستانی است که اعتیاد او را به اینجا کشانده است. روی پایش بند نیست، ولی وقتی از او میپرسیم چند نفرید از ترسش میگوید: تنهایم! تنها نیست و بعید است که این آلونک که یک سقف واقعی دارد، منحصر به خود او باشد. مشکلاتی که حضور کارتنخوابها در نزدیکی محل زندگی ساکنان محله، برای مردم دارد؛ موضوعی است که در یک گزارش جدا به آن میپردازیم.
روایت دو: یک ضرورت!
حنایی که دغدغهمندیاش برای کارتنخوابها از بسیاری از مسئولان شهری بیشتر است درباره نگرانیاش از فرارسیدن شبهای سرد میگوید. او بارها به این محدوده آمده و بارها با کارتنخوابها صحبت کرده است. سعی میکند لحن صحبتش با آنها با احترام همراه باشد.
او که سابقه مددکاری در کمپهای ترک اعتیاد بانوان را دارد میداند که حلقه مفقوده برای حضور کارتنخوابها در کمپ برخوردهای انسانی با آنهاست. حنایی سعی میکند برای آنها از مزایای حضور در گرمخانهها و تلاشش برای راهاندازی یک گرمخانه در منطقه سیدی صحبت کند. برخوردهای بد گذشته را بسیاری از آنها بارها دیدهاند و این موضوع را به راحتی به فراموشی نمیسپارند. در میان کارتنخوابها که معمولا استیصال آنها را به اینجا رسانده که از خانه و خانواده بگذرند سابقه حضور در کمپها یک موضوع عادی است. کارشناس اجتماعی دفتر توسعه خلج، اما به همین راحتی پا پس نمیکشد. وجود گرمخانه در سیدی را با جدیت پیگیری میکند تا کارتنخوابهای محلات سیدی که کم هم نیستند، از شرایط حداقلی خوبی برخوردار شوند!
باید توجه داشت که بیشتر کارتنخوابهایی که سیدی را برای گذران شبهای سیاهشان انتخاب میکنند دلیلی برای این کار دارند یا قوم و خویشی در این محله دارند یا برای جمع کردن ضایعات و فروش آن و شاید هم به دلیل ناشناخته ماندن این محدوده به نام کارتنخوابی! نمیدانم احداث گرمخانه چقدر میتواند برای آدمهایی که هیچ چیز برای از دست دادن ندارند مهم باشد، اما مسئله این است که ما آنها را فراموش نکنیم و وقتی آنها را دیدیم یادمان بماند که آنها انسان هستند و خدا حق حیات را به آنها بخشیده است.
روایت ۳: رفتن به گرمخانهها!
این بار هم دفتر توسعه خلج پیگیر مسئله کارتنخوابی است. چند روز از فوت آن جوان در بولوار فکوری مشهد گذشته است. رسانهای شدن ماجرا به بالا رفتن حساسیتها دامن زده است تا مسئولان به گردآوری و انتقال کارتنخوابها اهتمام بیشتری داشته باشند. انگار همه نگران هستند که سرما شیره جان یک آدم را بمکد و آخرین نفسها را هم از او بگیرد. با گروهی از مسئولان و مردم محلی عازم انتهای ایمان میشویم. کارتنخوابها انگار تنها پناهشان همین سقفهای بیبنیان است که از بیچارگی و برای فرار از سرما ساختهاند.
امروز مسئولان زیادی آمدهاند تا که کارتنخوابهای این محله را با خود به سرپناهی امن ببرند. پیگیریها و نگرانیهای کارشناس اجتماعی دفتر توسعه خلج برای اثبات حضور کارتنخوابها در محله سیدی پای آنها را به این قضیه باز کرده است. مسئلهای که این وسط جلب توجه میکند موافقت نکردن معتادان و کارتنخوابها برای رفتن به گرمخانههاست.
بعضی از آنها با گفتگو و بعضی را به سختی با خود همراه میکنند. شبهای سرد زمستان به هیچ کس رحم ندارد، ولی مسئله مقاومت آنها برای رفتن به یک جای گرم و زیر سقفی امن کمی سؤالبرانگیز است! موضوعی که میتواند به مسئله سوءمصرف مواد یا به موضوع برخورد نامناسب اقامتگاهها برگردد. زمستان رسیده است و باید به داد این بیخانمانها رسید، اما نباید از این موضوع هم غافل شد که این اقدامات ضربتی مسئله کارتنخوابی را حل نمیکند و باید این معضل اجتماعی را با نگاهی عمیقتر و دقیقتر بررسی کرد.