نمایش آخرین تلگراف؛ تجسمی انسانی از کشتی یونانی | درخشش مشهدی‌ها در جشنواره تئاتر کوتاه کیش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - شنبه ۸ دی ۱۴۰۳ آغاز اکران آثار منتخب هجدهمین جشنواره سینما حقیقت در سینما ویلاژتوریست مشهد + جدول اکران پوستر جشنواره چهل و سوم فیلم فجر اصلاح می‌شود آغاز فصل دوم برنامه برمودا + زمان پخش یک خبرنگار تئاتر درگذشت + علت اختتامیه بیست‌وششمین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی خراسان رضوی برگزار شد همه چیز درباره فصل دوم بازی مرکب ( اسکوییدگیم ) + بازیگران و تریلر و خلاصه داستان هوش مصنوعی باید در خدمت هنر باشد | گفت‌و‌گو با علیرضا بهدانی، هنرمند برجسته خراسانی هوران؛ اولین رویداد گفت‌و‌گو محور بانوان رسانه در مشهد| حضور بیش از ۵۰ صاحب‌نظر در حوزه زنان+ویدئو نگاهی به آثاری که با شروع زمستان در سینما‌های کشور اکران می‌شوند شهر‌های مزین به کتاب | معرفی چند شهرِ کتاب در جهان که هرکدام می‌تواند الگویی برای شهرهای ما باشد معرفی اعضای کارگروه حقوقی معاونت هنری وزارت ارشاد + اسامی واکنش علی شادمان، بازیگر سینما و تلویزیون، به رفع فیلترینگ + عکس چرا فیلم علی حاتمی پوستر فجر شد؟ صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۶ دی ۱۴۰۳
سرخط خبرها

روزی‌ روزگاری در سینمای ایران: «دیدن این فیلم جرم است» اصلا شبیه «آژانس شیشه‌ای» نیست

  • کد خبر: ۵۵۴۴۹
  • ۲۱ دی ۱۳۹۹ - ۱۷:۵۳
روزی‌ روزگاری در سینمای ایران: «دیدن این فیلم جرم است» اصلا شبیه «آژانس شیشه‌ای» نیست
«دیدن این فیلم جرم است» برادر تازه خانواده توقیفی‌های حساسیت‌برانگیز، یعنی «آژانس شیشه‌ای» و «آشغال‌های دوست‌داشتنی»، از همان ابتدا و حتی از عنوانش اشاره‌ای به تاریخ جنجالی خاندانش کرده بود؛ اما این فیلم یک تفاوت عجیب با هم‌خانواده‌هایش دارد.
کاظم کلانتری | شهرآرانیوز - زمانی که «آژانس شیشه‌ای» پس از کش‌و‌قوس‌های فراوان و در سکوت خبری ساخته شد و در شانزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، یکی از دغدغه‌های مدیران سینمایی این بود که نکند ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا به نمونه ساخت فیلم‌های سیاسی انتقادی تبدیل شود؛ نکند جسارت نگاه متفاوت به جنگ ایران و عراق به نگاه ایزوله‌شده این موضوع بچربد و بشود یک فرم همیشگی. احتمالا آن زمان کم‌تر به این فکر می‌شد که می‌توان فیلم‌های این‌چنینی را توقیف کرد!
 
سرگذشت عجیب یک فیلم: اکران، توقیف و قاچاق این فیلم جرم است

در ردیف فیلم‌های بعد از «آژانس شیشه‌ای» کمتر فیلمی توانسته در داستانش گفتمانی بین طبقات مختلف جامعه و چند جریان، نحله و سازمان و نهاد به وجود بیاورد و آن‌ها را از یک منشور پرایهام بگذراند. اساسا همین موضوع جنجالی و تضارب آرای چند جریان حساس است که این‌گونه‌فیلم‌ها را در واقعیت به کارزاری برای نشان‌دادن اختلاف‌نظرها، تسویه‌حساب‌ها یا کنایه و انتقام دسته‌ای از دسته دیگر تبدیل می‌کند. اصلا به دلیل احتمال برداشت‌های نادرست از «آژانس شیشه‌ای» بود که قبل از تولید فیلم، پایان داستان با نظر رهبری دستخوش تغییر شد و بعد از انتشار هم نیروی انتظامی علیه فیلم دادخواستی تنظیم کرد. داستان و سرنوشت «آشغال‌های دوست‌داشتنی» محسن امیریوسفی را هم اگر به یاد بیاوریم همان نتیجه همیشگی به دست می‌آید؛ فیلمی که ۱۶ بار بازنویسی شد؛ یک‌سال‌ونیم برای گرفتن پروانه ساخت معطل ماند، چندین دوره وزارت ارشاد را به خود دید و در نهایت سال ۹۷ با کلی حرف و حدیث درباره سانسورش اکران شد. فیلم امیریوسفی داستان مادری را روایت می‌کرد که می‌خواهد در بحبوحه تظاهرات سال ۸۸ خانه‌اش را از اشیای مشکوک خالی کند، چون فکر می‌کند مأمورین برای تفتیش خانه از راه می‌رسند و او را به‌خاطر آن‌ها بازداشت می‌کنند. او با قاب عکس شوهر فوت‌شده‌اش (با بازی اکبر عبدی)، قاب عکس پسرش که در جبهه شهید شده (با بــازی صابر ابر)، قاب عکس پسر دیگرش که به آمریکا مهاجرت کرده (با بازی حبیب رضایی) و قاب عکس برادر چپ‌گرایش که در دهه ۶۰ اعدام شده (با بازی شهاب حسینی) گفت‌وگویی خیالی دارد تا اشیایی را که ممکن است از آن‌ها در خانه پنهان شده باشد پیدا کند و دور بیندازد. این‌جا بستر اتفاقات یک خانه است و درگیری‌ها بین چند نسل اتفاق می‌افتند.
 
 
سرگذشت عجیب یک فیلم: اکران، توقیف و قاچاق این فیلم جرم است
 

«دیدن این فیلم جرم است» برادر تازه خانواده توقیفی‌های حساسیت‌برانگیز، یعنی «آژانس شیشه‌ای» و «آشغال‌های دوست‌داشتنی»، از همان ابتدا و حتی از عنوانش اشاره‌ای به تاریخ جنجالی این خاندان کرده بود. شاید هر کسی که فیلم را در جشنواره ۳۷ دید می‌توانست سرنوشتش را حدس بزند. موقعیت تقریبا همان موقعیت «آژانس‌شیشه‌ای» است؛ قهرمان هر دو فیلم (یک بسیجی) چندنفر را به دلیلی اعتقادی -که بعدا دلیلی امنیتی سیاسی نظامی می‌شود- گروگان می‌گیرند. تضارب گفتمان‌ نهاد‌های نظامی و امنیتی هم تقریبا چیزی شبیه «آشغال‌های دوست‌داشتنی». فیلم در جشنواره با استقبال مواجه شد و همان‌طور که انتظار می‌رفت همه‌چیز به شکل عجیبی می‌خواست عنوان فیلم را به واقعیت تبدیل کند. فیلم از دو دوره معاونت ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی گذشت و همچنان اجازه اکران نداشت. بهمن‌ماه سال گذشته فیلم از بلاتکلیفی درآمد و مجوز اکران گرفت، ولی این‌بار تعطیل‌شدن سینما‌ها دیدن فیلم را عقب انداخت. محمدرضا شفاه، تهیه‌کننده فیلم، در اکران محدودی که «دیدن این فیلم جرم است» در مهرماه برای اهالی رسانه مشهد داشت درباره توقیف فیلم گفته بود: «ما نمی‌دانستیم این محدودیت‌ها از کجاست؟ ما می‌توانستیم با اکران نوروزی سال ۱۳۹۸ به یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های آن سال تبدیل شویم. اما این اتفاق نیفتاد و کارشکنی‌ها باعث شد فیلم ما تا بهمن پارسال مجوز اکران نگیرد. بعد از دوندگی فراوان توانستیم مجوز مکتوب همه نهاد‌های نظامی و امنیتی را دریافت کنیم.»
 
 
سرگذشت عجیب یک فیلم: اکران، توقیف و قاچاق این فیلم جرم است
 
 
اگر مضمون و موقعیت و حواشی «دیدن این فیلم جرم است» شبیه «آژانس شیشه‌ای» باشد؛ این دو فیلم در یک مورد عجیب با هم تفاوت دارند: زمان اکران «آژانس شیشه‌ای» برخی حساسیت داستان را از این می‌دانستند که از یک رویداد واقعی الهام گرفته شده است؛ اینکه اجرای فیلم شبیه «بعدازظهر سگی» سیدنی لومت است هم البته پیازداغ این موضوع را زیاد می‌کرد. اما داستان برای فیلم زهتابچیان انگار کاملا برعکس است. تهیه‌کننده فیلم «دیدن این فیلم جرم است» در یکی از اکران‌های دانشجویی فیلم گفته بود: «یکی از مشکلات ما این است که برخی باور نمی‌کنند این فیلم است و مبتنی بر یک قصه تخیلی ساخته شده، نه بیشتر از آن.»
 
 
روزی‌ روزگاری سینمای ایران: «دیدن این فیلم جرم است» اصلا شبیه «آژانس شیشه‌ای» نیست
 

درک اینکه فیلم‌ها ممکن است احساسات ملی برخی را به شکل مثبت تحریک کنند و برای برخی درست برعکس باشند، زیاد سخت نیست، ولی با کنار گذاشتن محتوا و مضمون و موقعیت داستان اینکه تصمیم‌گیران سینمایی در عنوان یک اثر «جرمِ دیدنش» را گرفته‌اند و به کلمه «فیلم» توجهی نکرده‌اند کمی عجیب است. «دیدن این فیلم جرم است» حالا بعد از دو روز اکران دچار یک معضل دیگر هم شده است: قاچاق؛ نه یک قاچاق معمولی، قاچاقی که طبق ادعای عوامل فیلم از دل جشنواره جهانی فجر و وزارت ارشاد بیرون آمده است؛ چون نسخه قاچاق، کپشن «نسخه بازبینی جشنواره جهانی فجر» را روی خودش دارد. از آن طرف میدان هم روابط عمومی جشنواره جهانی فیلم فجر در بیانیه‌ای با «کی بود؟ کی بود؟ من نبودم» همه‌چیز را انکار می‌کند. هر چه‌قدر هم دست باندپیچی شده امیر آقایی شبیه دست باندپیچی‌شده حاج کاظم باشد باز هم خیلی واضح و روشن است که «دیدن این فیلم جرم است» اصلا شبیه «آژانس شیشه‌ای» نیست؛ اصلا این فیلم شبیه هیچ فیلم دیگری نیست؛ باید در تاریخ سینمای دنیا ثبت کنیم که فیلمی بعد از دو سال توقیف به اکران رسید؛ هم‌زمان عده‌ای نسخه قانونی‌اش را در سینما‌ها تماشا می‌کردند و عده‌ای هم نسخه قاچاقش را در خانه‌هایشان ولی هر دو دسته یک عنوان را ابتدای فیلم می‌دیدند: «دیدن این فیلم جرم است»!
 
 
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->