تاریخ و ساعت بازی بایرن مونیخ و اینتر | نراتزوری به دنبال معجزه در مونیخ تاج: دنیا یک قهرمانی به فوتسال ایران بدهکار است تاریخ و ساعت آرسنال و رئال مادرید | یورش آقای اروپا به خانه توپچی‌ها واکنش دستیارنکونام به انتقاد از بدنسازی: چه طور برای موسیمانه پول بود؟ تاریخ و ساعت بازی تیم‌های فوتسال ایران و روسیه ایوب در آستانه جدایی از پرسپولیس پیکر فرامرز ظلی‌پور در خاک آرام گرفت + عکس پیش‌بینی حضور دوندگان از ۱۵ کشور در جام امام رضا (ع) کمیته استیناف پرسپولیس و تراکتور را نقره داغ کرد اولین مسابقه فینال والیبال | شهداب سیلی اول را محکم زد! اعزام‌ ۲ بانوی وزنه‌بردار مشهدی به رقابت‌های جهانی شکست، آغاز کار شاگردان میثاقیان در سال جدید ۲ مشهدی در اردوی تیم‌ملی کشتی آزاد جوانان باخت بدموقع نماینده فوتسال مشهد در لیگ یک | زنگ شکست در جنگ اول پیام آشتی امباپه به وینیسیوس گزینه نهایی منچسترسیتی برای جانشینی دی‌بروینه کرونا در اردوی پرسپولیس حضور خطیر در هیئت رئیسه فدراسیون فوتبال قانونی است؟ اندونگ و رضاییان در سبد خرید تراکتور| زنوزی به دنبال شکار بازیکنان استقلال امید عالیشاه برای دعوت به تیم ملی ازدست رفت| پایان فصل برای کاپیتان سرخ‌ها
سرخط خبرها

دل‌نوشته پژمان جمشیدی برای میناوند: مهرداد! با رفتنت کمرم شکست

  • کد خبر: ۵۷۳۱۶
  • ۱۱ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۱:۵۳
دل‌نوشته پژمان جمشیدی برای میناوند: مهرداد! با رفتنت کمرم شکست
پژمان جمشیدی، دوست مهرداد میناوند در غم از دست دادن وی یادداشتی نوشته که در زیر می خوانید.
مهرداد جانم، سلام. مهرداد! بهت گفته بودم اولین باری که دیدمت کی و کجا بود؟ می‌دونم تو یادت نیست. نبایدم یادت باشه. تو ستاره تازه پرنورشده فوتبالمون بودی و بعد از جام‌ملت‌های آسیا٩٦ و اون درخششت تو اون جام، اومده بودی زمین شماره ۲ امجدیه که احتمالا کسی رو ملاقات کنی. یادمه نفسمون بند اومده بود وقتی دیدیمت. شک ندارم همه بچه‌هایی که اونجا بودن و اتفاقا همه هم تقریبا هم‌سن‌وسالت بودیم، آرزو داشتیم روزی کمی شبیه تو بشیم و به جایگاه تو برسیم.
 
سال‌ها گذشت و هم‌بازی شدیم تو تیم ملی. هیچ‌وقت نشد این خاطره رو بهت بگم. نشد بگم تو کجا و من کجا. هرچند چیزی که عیان بود، چه حاجت به بیان بود. چقدر به هم نزدیک شدیم. هروقت ایران بودی، خراب می‌شدم سرت. یادته خونمون تقریبا تو یه کوچه بود. شده‌بودم داداش‌کوچیکه. می‌اومدم و کلی راجع به فوتبال حرف می‌زدیم و کلی با آریا توی هال اون خونه‌تون که لعنتی یه پله بی‌خود هم وسطش داشت، فوتبال بازی می‌کردیم و تازه بعدش یه شبایی می‌رسیدیم به مراسم بذل و بخشش.
 
آخر شب که می‌خواستم برم، در کمدت رو باز می‌کردی و می‌گفتی اینارو از اتریش آوردم، هنوز نپوشیدم. هرکدوم‌رو دوست داشته باشی و برنداری، ازت ناراحت می‌شم. من هم اوایل روم نمی‌شد، ولی به‌مرور پررو شده بودم و برمی‌داشتم و تو هیچ‌وقت حتی نگاه نمی‌کردی چی برداشتم و چندتا برداشتم. مهرداد یادته ماه رمضونا دم سحر دوتایی می‌رفتیم ولیعصر، آش می‌خوردیم، حلیم می‌خوردیم. مهرداد سالگرد ازدواجت یادته کی بود؟ بازی آخر اولین دوره لیگ برتر؛ اومدی استادیوم و رو سکو‌ها نشستی و بعد از قهرمانی اومدی بغلم کردی و گفتی شب دیر نیای ها.
 
هومن و مامک و مامان بابا رو هم بیار. آخی! مامانم هم بود. چقدر خوش گذشت. بعد از قهرمانی و کنار تو. آخرین شب هم که با هم بودیم رو حتما یادته؛ چیزی نگذشته ازش که. آخه پسر تو چرا تلفن رو برداشته بودی و به همه زنگ می‌زدی و حال همه رو می‌پرسیدی اون شب؟ چیزی می‌دونستی مهرداد؟ جون پژمان می‌دونستی می‌خوای تنهامون بذاری؟ نگو نه که باورم نمی‌شه. آخه چطوری می‌شه اون‌جوری با هیجان به همه زنگ بزنی و هی به من بگی بیا فلانی رو هم بگیریم. به سهراب زنگ زدیم، به کوروش بختیاری‌زاده، به حسام، به امیر، به علی کریمی، به ... رفیق، داداش‌بزرگه، این رسمش بود؟
 
من که هیچ‌کدوم از محبتات رو جبران نکردم. آخه بامعرفت! تو تازه شروع کرده بودی. دوباره دوماد شده بودی... آخه دلم برات تنگ می‌شه که. دل من چیه؟ دل همه مردم برات تنگ می‌شه. دل همه هوادارات. پاشو ببین استقلالیا دارن برات چی‌کار می‌کنن پسر. مگه می‌شه این همه کری بخونی و باز محبوب همه باشی. تو راست می‌گفتی فوتبال بدون کری‌خونیاش که فوتبال نیست. باورم نمی‌شد وقتی بیمارستان بودی، استقلالیا هم دلشون خون بود. مهرداد کمرم شکست با رفتنت عزیزم. دلم آتیش گرفته عزیز دلم. خدا پشت و پناهت. مهرداد قول می‌دم هیچ‌وقت و هیچ لحظه‌ای فراموشت نمی‌کنم؛ قول مردونه.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->