محمدناصر حقخواه | شهرآرانیوز - دوره همهگیری ویروس کرونا با همه مصائب و مشکلاتی که برای ما آفرید، موضوعهای خندهدار و سرگرمکنندهای هم برای ساخت و انتشار شوخی در روزهای قرنطینه به دست داد که بعدها میتوان آن را جزو خاطرههای خوش این ماههای سخت به حساب آورد، هرچند اولین و دومین و سومین خاطرههای همه، بی شک تلخ است!
یکی از شیرینیهایی که دست بر قضا از دل تلخی به وجود آمد، سوتیهای گاهوبیگاه بین دانشجویان و استادان، کارمندان و رؤسا و مصاحبهکنندگان و مصاحبهشوندگان است. استاد و دانشجویی که زمانی سر کلاسهای درس حضور داشتند و اگر شوخی یا سرکارگذاشتنی بود، آن را در محیط دربسته کلاس تجربه میکردند یا رئیس و کارمندانی که فضای سخت کاری اجازه شوخی به آنان نمیداد یا شوخیها کم و کنترلشده بود و از همه مهمتر مسئولانی که در استودیوهای خبری با لباس رسمی و کتوشلوار مینشستند، پس از کرونا وضعیت دیگری داشتند. دیگر نه از کلاسهای حضوری دانشگاهها و مدارس خبری بود و نه جلسات کاری شلوغ در ادارات دولتی و خصوصی برگزار میشد و نه یک میهمان را برای یکربع مصاحبه به ساختمان پخش یک تلویزیون میکشاندند؛ همهچیز در لپتاپ و گوشیها خلاصه شد و همه نرمافزارها برای یک هدف بیشتر از همیشه به کار آمدند؛ حفظ فاصله اجتماعی و دوری از تجمعات.
اما تلخی حضورنیافتنهای دستهجمعی و ممنوعیت دیدوبازدید حضوری، یک شیرینی آفرید؛ در همان روزهای اول همهگیری، فیلمی از یک مسئول بلندپایه اروپایی بیرون آمد که هنگام صحبت درباره یک مسئله جدی، وقتی فرزندش وارد اتاق میشود، دنبال او میدود تا از اتاق بیرونش کند، غافل از اینکه بالاتنهاش را به کت و پیراهن و کراوات و نیز دکمه سر آستین آراسته، اما پایش به شلوارکی گشاد و چهارخانه مزین است!
این سوتی که رایجترین اشتباه جلسات تصویری اینترنتی بود، در کشور ما هم موج جالبی از توئیت و پستهایی را به راه انداخت که در آن افراد با لباس خانگی در قسمت پایین و لباس رسمی در قسمت بالا پشت لپتاپ یا روبهروی گوشی نشسته بودند و کسی از آنان عکس گرفته بود. دراینبین، ترند توئیتری هم درباره این موضوع آغاز شد و کلی توئیت بامزه از آن بیرون آمد. یک نفر توئیت میکرد: «هیچوقت فکر نمیکردم جلسه دفاع پایاننامهم رو با زیرشلواری بابام برگزار کنم.»
این مجموعه سوتیها و شوخیها از رسانههای خبری خارجی و شبکههای مجازی داخلی سرانجام به صداوسیما هم رسید و ۲ شب پیش که آقای عباس تابش، رئیس سازمان حمایت، روی زمین در خانهاش نشسته بود و با حرارت در پخش زنده شبکه خبر سیما درباره مطلبی حرف میزد، پسر کوچکش ناگهان وارد اتاق شد، روبهروی دوربین آمد و با خنده به تماشاچی در خانه زل زد!
این اتفاق باتوجهبه زاویه و ارتفاعی که فرزند آقای تابش داشت، هم نشان داد که آقای تابش در خانه روی زمین چهارزانو زده است و بهاحتمال هم شلوارش با کت و پیراهنش ست نیست و هم چند ثانیه نمک و خنده را به آن بحث داغ و چالشی و جدی وارد کرد؛ دستکم به این دلیل که ژست پشتمیزبودن و کتوشلوار بر تن داشتن را برای چند ثانیه از یک مسئول گرفت. البته که آقای تابش مثل باقی اوقات مشابه که در شبکههای خارجی میبینیم، سعی نکرد با شوخی مسئله را رد کند یا با فرزندش حرف بزند و بهجای آن ترجیح داد که با دست فرزندش را به بیرون از کادر هل دهد.
اتفاقی که باعث شد کاربری زیر ویدئوی آقای تابش بنویسد: «والا گل بحثت همون جا بود که بچهات اومد، کاش دستکم اونجوری هلش نمیدادی!» البته دیگرانی هم بودند که چیزهای مشابهی نوشتند. یکی نوشت: «حالا شما از بچهت حمایت کن، انشاءا... نوبت حمایت از ما هم میشه.» حضور اتفاقی یک کودک در برنامه زنده تلویزیون اتفاق خاصی نیست، مهم این است که این حضور بانمک، شاید از خیلی حضورهای جدی دیگر مفیدتر است!