مهدی حسینی | شهرآرانیوز - طبق روال هرسال با نزدیکشدن به فصل جوایز سینمایی، تعداد فیلمهای ارزشمندی که روانه پرده سینما میشوند، افزایش پیدا میکند و برنده اصلی رقابت برای دریافت اسکارها و گلدنگلوبها، تماشاگرانی هستند که دلی از عزا درمیآورند و چند فیلم خوب در سبد فرهنگی خود میبینند. واقعیت این است که از ابتدای سال مدام در جواب دوستانی که دنبال فیلم پیشنهادی بودند، میگفتم امسال فیلم خوب ندیدهام. اما اکنون با آمدن فیلمهایی مثل
«دادگاه شیکاگو ۷»، «منک»، «در فکر پایاندادن به این اوضاعم» و... باید بگویم با آثاری بسیار بهتر از سال گذشته روبهرو هستیم. یکی از این فیلمهای خوب که این هفته قصد بررسیاش را داریم، اثر جدید فلوریان زلر با نام «
پدر» است که در ۶ رشته نامزد دریافت مجسمه طلایی اسکار است.
شاهکاری درباره زوال عقل
در سالهای اخیر بیماری زوال عقل یا همان آلزایمر که موجب جدایی بیمار از خاطرات مربوط به نزدیکترین افراد زندگی خود و حتی ازدستدادن هویت فردی شخص مبتلا میشود، دستاویز ساخت آثاری بسیار ارزشمند در سینما شده است و از ایدههای دلخواه کارگردانهاست. چندسال پیش هم فیلم «هنوز آلیس» با بازی جولیان مور با محوریت همین موضوع بهشدت استقبال شد و اسکار بهترین بازیگری را هم برای او به ارمغان آورد. امسال با ۲ فیلم شاهکار درباره این بیماری طرفیم. یکی «در فکر پایان دادن به این اوضاعم» ساخته چارلی کافمن و دیگری همین فیلم «پدر». مزیت پدر نسبت به فیلم چارلی کافمن در این است که کافمن بیشتر وارد ذهن یک بیمار آلزایمری شده و با فضاسازیهای عجیبوغریب خود فیلمی نزدیک به سینمای وحشت و دلهره را به نمایش گذاشته که بیشتر مناسب مخاطبان خاص سینماست، اما زاویه نگاه فلوریان زلر بسیار داستانیتر و انسانی و خانوادگی است؛ بنابراین برای مخاطب عادی سینما جذابیت بیشتری دارد. در ادامه به نقاط قوت اصلی فیلم «پدر» میپردازیم.
اول- فیلمنامه
فلوریان زلر سال۲۰۱۲ نمایشنامهای به نام «پدر» نوشت و در سالن تئاتر ابرتو روی صحنه برد که بسیار درخشید و نامزد بهترین نمایشنامه جوایز مولیر هم شد. ۸ سال پس از آن اجراهای موفق، زلر توانسته است همان نمایشنامه را در قالب سینمایی عرضه کند. معمولا آثاری که برای محیط بسته تئاتر نوشته میشوند، وقتی گام بر پرده نقرهای میگذارند، بهدلیل تفاوت زیاد میزانسنها در تئاتر و سینما، طراوت خود را از دست میدهند. نتیجه هم معمولا شبیه نمایشی میشود که فقط از آن فیلم گرفته باشی. دیگر نه تئاتر است و نه سینما. اما این آسیب بهدلیل تسلط فلوریان زلر به هر ۲ حوزه هنر نمایش و هنر هفتم، نهتنها به نقطه ضعف و پاشنه آشیل فیلم تبدیل نشده، بلکه بر غنای تصویری اثر هم افزوده است. درواقع فکر میکنم بعد از «خدای کشتار» یاسمینا رضا، این دومین نمایشنامه است که در قرن بیستویکم با این قدرت به فیلم تبدیل شده است. از جهت اینکه کارگردان و نویسنده اثر در سینما و تئاتر هم یکی بوده، یادآور شاهکارهای گریگوری کوزینتسف، کارگردان روس فیلمهای «هملت» و «شاه لیر» است. او هریک از این ۲ اثر ماندگار سینمایی را ابتدا ۷سال با همان تیم بازیگران روی صحنه تئاتر برد و سپس به فیلم تبدیل کرد.
دوم- بازیگری
سر آنتونی هاپکینز که در سالهای اخیر بسیار کمکار شده، ثابت کرد در سن ۸۳سالگی هیچ چیزی از نبوغ بازیگریاش را از دست نداده و همچنان یکی از بهترین گزینهها برای بازی در نقشهای پیچیده ذهنی است. او که با نقشآفرینی خود در «سکوت برهها» شخصیت روانشناس آدمخوار فیلم با نام «هانیبال لکتر» را به یکی از مخوفترین شخصیتهای تاریخ سینما تبدیل کرد و مجسمه طلایی اسکار را به خانه برد، در ۲ سال اخیر با فیلمهای «دو پاپ» و همین «پدر» ۲ بار دیگر نامزد دریافت این جایزه شده است که نشان از طراوت ذهنی این بازیگر بزرگ دارد. البته فیلمنامه پدر هم موقعیتهای بسیار مناسبی را در اختیار این بازیگر کهنهکار برای نمایش ترس، آسیبپذیری، شوخطبعی، تهدید، چربزبانی و... قرار داده است که نقشش را بیش از پیش مستعد دریافت جایزه میکند.
سوم- طراحی صحنه
یکی از کلیدیترین پارامترهایی که موجب تغییر فضای نمایشنامه «پدر» به فیلم سینمایی «پدر» شده، طراحی صحنه فوقالعاده یورگوس لامپرینوس است که جاهایی خانه را به سالنهای تودرتوی بیمارستان، گاهی به مکان مقدسی، چون کلیسا و گاهی به ذهن بههمریخته آنتونی شبیه میکند. در کنار طراحی صحنه، استفاده درست از موسیقی بهعنوان موتیف تکرارشونده و نیز تدوین بسیار دقیق اثر، باعث دیدهشدن هرچه بیشتر طراحی صحنه خلاقانه فیلم شده است.
چهارم- حفظ توازن
فیلمهایی که با محوریت یک بیماری مثل سرطان یا آلزایمر ساخته میشوند، بسیار مستعد افتادن در دامن احساساتگرایی و درآوردن اشک مخاطب هستند. گاهی هم عامدانه به این سمت حرکت میکنند. در این نوع فیلمها معمولا همذاتپنداری مخاطب با شخصیت بیمار است، اما در فیلم «پدر»، فلوریان زلر موفق شده است به یک توازن مناسب بین شخصیت پدر و فرزند برسد. الیویا کلمن در نقش «آن»، دختری که سعی دارد محبتهای پدر را جبران کند، اما همهجوره در برابر ابعاد گسترده این بیماری که پدر و شوهرش را دارد همزمان از او میگیرد، کم آورده و کمر خم کرده، همانقدر درخشان است که سر آنتونی هاپکینز. کلیت فیلم هم توازن را در زاویه نگاه بین زندگی بیمار درگیر آلزایمر و اطرافیان وی حفظ میکند و همین عامل اصلی باورپذیری و تأثیرگذاری پدر است.
در کنار همه این نقاط قوت تکنیکی، چیزی که باعث میشود بتوان فیلم پدر را به همه مخاطبان توصیه کرد، موضوعیت داشتن آن در دنیای امروز است. یعنی فیلم فقط یک موضوع تخیلی و ذهنی جذاب نیست. آلزایمر یک دغدغه واقعی در خانوادههای امروز است که پایهایترین مفاهیم اجتماعی، یعنی هویت فردی و روابط پدر و فرزندی را دچار چالش میکند و سؤالهایی برمیانگیزد که بهراحتی نمیتوان به آنها پاسخ داد. آخرین نکته هم آنکه «پدر» در کنار همه این ویژگیها، فیلم بسیار سالمی است که در آن خبری از خیانت، پوشش نامناسب و انواع بیاخلاقیهایی نیست که در ۹۰درصد آثار سینمایی امروز وجود دارد.
پدر
کارگردان: فلوریان زلر
محصول: ۲۰۲۰ انگلستان و فرانسه
بازیگران: آنتونی هاپکینز، اولیویا کلمن، ایموجن پوتس، مارک گیتیس
خلاصه داستان: آنتونی پیرمرد پولداری است که ۲ دختر به نامهای لوسی و آن دارد. آن عهدهدار نگهداری از پدر است و لوسی که بیشتر مورد علاقه پدر بوده، معلوم نیست کجاست. آن قصد دارد بهعلت مشکلات فراوان شخصی برای پدرش یک پرستار خوب پیدا کند، اما شک و تردیدهای آنتونی و برخورد بدش با پرستاران، تکتک آنها را فراری میدهد. تا اینکه پرستاری به نام لارا که آنتونی را یاد لوسی میاندازد، حاضر میشود از او نگهداری کند، اما وقتی لارا از در وارد میشود، آنتونی میگوید این همان زنی نیست که با او مصاحبه کرده است؛ بنابراین قشقرق به راه میاندازد و...