غلامرضا زوزنی| باید تمام سال را چشم میکشیدیم که هفته کودک بیاید تا تلویزیون در یکی از آن دو شبکهای که داشت، یک روز کامل را برای کودکان، کارتون و برنامه کودک پخش کند. این انتظار برای کودکان امروزی خندهدار است؛ کودکانی که دو شبکه مخصوص خودشان دارند و در ساعاتی از روز هم شبکههای مختلف، برنامه مناسب باب میلشان را پخش میکنند اما در آن روزگار، دو شبکه تلویزیون با ساعات محدود پخش برنامه کودک، کلی شخصیت خاطرهانگیز برای مخاطبان کودک پدید آورده بود؛ شخصیتهایی که هنوز بعد از گذشت چند دهه، نمونهشان را در برنامههای جدید نمیبینیم و به نظر میرسد شخصیتهای امروزی کودکانه سیما، با وجود در دست داشتن شبکهای اختصاصی، هرچه خودشان را به زمین و آسمان میزنند، بازهم نمیتوانند جای آن قدیمیها را بگیرند.«قلقلی» یکی از شخصیتهایی است که همراه با «عموقناد» در برنامه «بازی، شادی، تماشا» و برنامههای مشابه آن در طول هفته برای کودکان و نوجوانان برنامه اجرا میکرد. لاسمی یکیدو سال است که دل از تهران بریده و به مشهد آمده است و در این شهر کار تئاتر انجام میدهد. او از اینکه درمیان مردم مشهد زندگی میکند، راضی است و مشغول آماده کردن تئاتر برای کودکان است و تاکنون هم نمایش «رابینسونخرگوشه» را روی صحنه برده است.
او همچنین قرار است دورههای آموزشی بازیگری را برای کودکان در فرهنگسرای ترافیک برگزار کند و علاوهبر این در مشهد، دورههای فن بیان نیز برپا کرده است. بهمناسبت هفته کودک، سراغی از او گرفتیم که مشغول تمرین یک نمایش دیگر برای کودکان مشهدی است و قرار است اواسط آبان، آن را روی صحنه ببرد.
«قلقلی» یکی از شخصیتهای خاطرهانگیز تلویزیون برای دهه شصتیها در دورانی است که شبکههای تلویزیون به دو شبکه محدود میشد و ساعت پخش کمی داشت. در این سالها اما شاهد شکلگیری شخصیتهای تلویزیونی نیستیم. علت این افول تلویزیون در شخصیتسازی برای کودکان و نوجوانان را چه میدانید؟
آن روزگار، دغدغه مسئولان حول خاطرهسازی برای کودکان میچرخید. تلویزیون و عوامل آن همت میکردند تا برای کودکان فیلم بسازند. الان نهتنها در این زمینه دغدغهای وجود ندارد که گویی حتی برنامهسازی برای کودکان اهمیت ندارد. نه تنها الان کودکان بهدست فراموشی سپردهشدهاند، حتی آنهایی هم که روزگاری برای کودکان کار میکردند، فراموش شدهاند و یک جورهایی به خاطره تبدیل شدهاند. شخصیتهای نمایشی که در دهههای60 و 70 در تلویزیون وجود داشتند، الان جزو خاطرات پدر و مادرانی شدهاند که امروزه پای تلویزیون مینشینند. به نظر من متاسفانه نشاط و شادی و آن چیزی که لازمه روحیه کودک است، از برنامههای تلویزیونی گرفته شده است.
همین دغدغهمندی در سازندگان بود که آن کارها را ماندگار کرده است. آیا بازپخش آن برنامهها میتواند با کودکان امروزی ارتباط برقرار کند؟
حتی اگر امروز هم آن کارها را بازپخش کنند، میتواند با کودکان ارتباط برقرار کند. مسائلی که در آن برنامهها طرح میشد، کاملا فطری و انسانی بود؛ چیزی که برای همه اعصار، کاربرد و کارآیی دارد. درواقع تاریخ انقضا نداشت. همین هم موجب شده که به خاطره برای همنسلیهای شما تبدیل شود.
بیشتر برنامهها در شبکه کودک(پویا)، برنامههای پویانمایی است که یا تولید داخل است یا خارجی است. کمتر شاهد تولید برنامههای زنده یا نمایشی مانند آن برنامهای که شما در آن حضور داشتید، هستیم.
به نظر من، الان چیزهایی که موردنیاز روحیه کودکان است، در اولویت صداوسیما نیست. جای آنها را مسائلی گرفته است که برای بچهها خیلی خوب نیست؛ مثلا پویانماییهایی درباره جنگ تولید شده است و برای کودکان پخش میشود. کودک امروز چه ضرورتی دارد در سن کم درباره مسائل جنگ چیزی بداند؟ تماشای پویانمایی جنگی چه جذابیتی برای او میتواند داشته باشد؟ خب، بدیهی است که در این شرایط، تلویزیون را خاموش میکند و سراغ پویانماییهای روز دنیا میرود و آنها را تماشا میکند. ضمن اینکه بزرگترها از تلویزیون فاصله گرفتهاند، میان تلویزیون و کودکان هم فاصله افتاده است.
همین موضوع، شما را از تلویزیون جدا کرد یا احساس میکنید دوره کارهایتان تمام شده است؟
بدیهی است وقتی به آدمهایی مثل من اهمیت داده نشود، از تلویزیون فاصله میگیرم. هرچند باور دارم من رسالت خودم را بهجا آوردم. بچههایی با من بزرگ شدهاند که من به آنها افتخار میکنم. یک نسل با من خاطره دارند و این اتفاق کمی نیست. آن دغدغه برنامهسازی برای کودک، دیگر در تلویزیون وجود ندارد، وگرنه من همین الان هم توانایی کار برای کودکان را دارم، همانطور که هنوز هم برای آنها روی صحنه تئاتر، اجرا میکنم. وقتی آن دغدغه وجود ندارد، من چرا خودم را اذیت کنم؟ از تهران به مشهد آمدهام و اینجا مشغول کاری هستم که آن را دوست دارم. الان روی صحنه تئاتر، با بچهها رودررو هستم و آنها را شاد میکنم. تلویزیون نمیخواهد، وگرنه کودکان بازهم به آن برنامهها نیاز دارند.
در این مدتی که در مشهد اقامت داشتهاید، استقبال مردم از کارهای شما چطور بوده است؟
واقعیت این است استقبالی که مردم مشهد از کارها و حتی خود من کردهاند، در پایتخت دیده نمیشد. این قدردانی و قدرشناسی را که میان مردم درباره خودم دیدم، برای فعالیت بیشتر به من انگیزه داده است و این نشان میدهد که من در همه آن سالهایی که در تلویزیون فعالیت میکردم، کارم را درست انجام دادهام. الان هم با مردم مشهد ارتباط بسیار خوبی گرفتهام و از این موضوع راضی هستم که جایی زندگی میکنم که مردمش، هنر را درک میکنند.