نجات هشت شهروند مشهدی از میان دود آتش سوزی کشف ۴۰۰ کیلوگرم مواد روانگردان شیشه اعترافات تکان دهنده درباره قتل پدر ثروتمند دادگاه رسیدگی به پرونده رستمی‌صفا برگزار شد پرونده عجیب قتل فجیع نوجوانی که در برابر شیطان مقاومت کرد گردشگری سلامت ایران در یک سال گذشته به اندازه ۲۰ سال پیشرفت کرد پدروپسر مامورنما در مشهد به دام افتادند (۱۲ تیر ۱۴۰۳) کلاهبرداری با ترفند نرم افزار رایگان آموزش ارز دیجیتال (۱۲تیر ۱۴۰۳) گلابی؛ میوه‌ای مفید برای کاهش «کلسترول بد» خطر همه‌گیری بیماری تب دنگی در کشور ۵۰ درصد کودکان ایرانی بدخواب شده‌اند | ۳ فاکتور مهم شیوع ۳۶ درصدی اختلال خواب در کودکان تهرانی سرکه سیب؛ فراورده‌ای که برای کاهش وزن مفید است وزیر آموزش‌وپرورش: امسال به جذب ۱۷۶ هزار معلم نیاز داریم | واریز معوقات معلمان، در دست اقدام جزئیات اسیدپاشی در آلمان + فیلم امکان انتقال تب دنگی از طریق هر پشه به ۱۰ نفر زنانی که تابع این رژیم غذایی هستند، قلب سالم‌تری دارند توفان ۶۲۰ نفر را در سیستان‌ راهی بیمارستان کرد (۱۲ تیر ۱۴۰۳) خودکشی ویدا، بلاگر معروف تهرانی + تصویر آخرین استوری محصولات آرایشی‌بهداشتی تقلبی از کدام کشورها قاچاق می‌شود؟ اعمال‌قانون ۲۰۴۵ خودروی حادثه‌ساز در مشهد | ۶۵ نفر در تصادفات مصدوم شدند (۱۲ تیر ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

آخرین اخبار چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری

پس از باران در جزیره لنکاوی

  • کد خبر: ۶۷۲۵۹
  • ۰۳ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۴:۰۳
پس از باران در جزیره لنکاوی
در کشور مالزی هستیم. من و دو هم‌سفرم رکاب‌زنان در جاده‌های سبز و وسیع منتهی به کوالالامپور به‌پیش می‌رویم. هوا عالی و گرمای مرطوب خط استوا، ما را در برگرفته است. در مسیر به بندری می‌رسیم که تعدادی قایق مسافربری به انتظار مسافر در ساحل آن پهلو گرفته‌اند. تابلویی بزرگ که وسط دریا را نشانه گرفته اسم «جزیره لنکاوی» را روی خود نمایش می‌دهد.

حمید سلطان آبادیان-عکاس و گردشگر | شهرآرانیوز؛ در کشور مالزی هستیم. من و دو هم‌سفرم رکاب‌زنان در جاده‌های سبز و وسیع منتهی به کوالالامپور به‌پیش می‌رویم. هوا عالی و گرمای مرطوب خط استوا، ما را در برگرفته است. در مسیر به بندری می‌رسیم که تعدادی قایق مسافربری به انتظار مسافر در ساحل آن پهلو گرفته‌اند. تابلویی بزرگ که وسط دریا را نشانه گرفته اسم «جزیره لنکاوی» را روی خود نمایش می‌دهد.

یکی از لذت‌های سفر ماجراجویانه همین است که آدم برای تغییر مسیر همیشه آماده باشد. حالا که به بندر رسیده‌ایم و قایق آماده است و دریا آرام و تابلو هم که آن وسط را نشان می‌دهد چه اتفاقی بهتر از اینکه دل به دریا زده و سری هم به جزیره لنکاوی بزنیم. حالا فرصت برای رفتن به شهر شلوغ کوالالامپور زیاد است. از وضعیت لنکاوی می‌پرسیم و محلی‌ها می‌گویند اگر نروید نصف عمرتان بر فناست. یکی از مالایی‌ها دستانش را به دو طرف باز می‌کند و می‌گوید عقاب بزرگ منتظر شماست. منظورش را بعداً متوجه می‌شویم.

 

لنکاوی در زبان محاوره‌ای مالایی به معنای عقاب قهوه‌ای است. سوار قایق مسافربری نسبتاً بزرگی می‌شویم و دوچرخه‌ها را در قسمت بار قایق در مکان امنی قرار می‌دهیم که جایشان راحت باشد. دوچرخه برای دوچرخه‌سوار مثل اسب برای سوارکار است. به تیمار و توجه نیاز دارد. به همین دلیل است که هرکدام از دوچرخه‌های ما برای خودشان اسم و رسم و ناز و ادایی دارند. بلیت این قایق در راستای وضعیت مالی ضعیف ما، بسیار ارزان و مناسب است. بعد از ۳۰ دقیقه شناور بودن روی آب، به ورودی جزیره می‌رسیم. باد، کاکل سبز جزیره را در آبی بیکران آسمان آرام تکان می‌دهد و نقشی می‌زند که نفس را در مواجهه با این زیبایی ناب، بند می‌آورد. مجسمه‌ای بزرگ از عقاب قهوه‌ای با بال‌های گشوده در اسکله جزیره به ما خوشامد می‌گوید.


دوچرخه‌ها را برمی‌داریم و به جاده رؤیایی جزیره وارد می‌شویم. تونلی سبز در میان انبوهی از درختان و پرندگان وحشی. رکاب‌زنان به ساحل شرقی جزیره می‌رسیم. جایی که درختان استوایی سر به روی دریای آرام خم کرده و ماسه‌های سفید، زمینش را فرش کرده است. جای نسبتاً خلوت و دنجی پیدا می‌کنیم. شبیه عکس پس‌زمینه ویندوز است. لذت سفر‌های ماجراجویانه را کسی داند که به این‌گونه شگفتی‌هایی گرفتار آید. زیر سقف پارکینگ یک ویلای خالی از سکنه چادر می‌زنیم. نگهبان همسایه می‌گوید صاحب این ویلا مدت‌هاست سری به آنجا نزده. ما هم از خدا همین را می‌خواستیم. ویلای ما! ۵۰ متر با دریای آبیِ آرام فاصله دارد.

پس از باران در جزیره لنکاوی

 

دوچرخه‌ها را در سایه پارکینگ رها می‌کنیم و تن به آب می‌زنیم. پیرامون ما خلوت است و احساس مالکیت به ما دست داده است. مالکیت دریا و ویلا و ساحل و جزیره. نم‌نم باران هم خوش ما غوطه‌وران را صدچندان می‌کند. شنا در دریا زیر باران حس عجیبی دارد. غروب که می‌شود خسته به ویلایمان! در زیر سقف پارکینگ بازمی‌گردیم. اتفاق شگفت‌انگیز بعدی وقتی رخ می‌دهد که متوجه می‌شویم درِ سرویس بهداشتی و حمام ویلا باز است. نمی‌شود که آدم نصف روز شنا کند و دوش نگیرد. این هم شگفتانه دیگر جزیره برای ماست. برای صاحب ویلا از صمیم قلب دعای خیر می‌کنیم.

 

نیمه‌شب که خسته از شنای روزانه درون چادر زیر سقفِ ایرانیتی پارکینگ خوابیده‌ایم باران شروع به باریدن می‌کند. همه آرامش جزیره ناگهان به توفان و موج و بوران تبدیل می‌شود. از چپ و راست قطره‌های درشت و شدید باران همراه باد به چادر ما می‌کوبد و خیس از آب می‌شویم. عطای چادر را به لقایش می‌بخشیم و می‌رویم می‌چسبیم به دیوار ساختمان ویلا. دیگر خیس شدن برای ما مسئله‌ای نیست، نگران این هستیم که باد ما را با خود نبرد. ناگهان باد و باران باهم می‌ایستند و دوباره سکوت و آرامش حکم‌فرما می‌شود. باران‌های استوایی همین‌طوری‌اند.

 

یکهو و آن‌چنانی می‌آیند و یکهو هم می‌روند. ساعت ۳ بامداد، لیچِ آب، چادر و کیسه‌خواب‌های خیسمان را برمی‌داریم و می‌چلانیم. ویلای رایگان این خطرات و مشکلات را هم دارد. شب را نخوابیده و خیس به صبح می‌رسانیم، اما به‌جایش طلوع معجزه‌آسای خورشید از انتهای آبی آرام دریا را با عمق جان از شروع تا پایان، ذره‌ذره تماشا می‌کنیم. این سکوت نابِ هنگام تماشا، در سحر جزیره لنکاوی، هیچ‌گاه از خاطرم پاک نخواهد شد.
بخشی از دفترخاطرات سفر با دوچرخه در کشور‌های آسیا

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
نظرسنجی
در دور دوم، شما به کدام نامزد انتخابات ریاست جمهوری رای می دهید؟
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->