پرواز‌ها از ساعت ۲۱ امشب لغو می‌شود (۱۵ مهر ۱۴۰۳) خبر خوش وزیر کار به بازنشستگان: اعتبار متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی تأمین شد (۱۵ مهر ۱۴۰۳)+ فیلم برگزاری کنفرانس بین‌المللی حقوق کودک در مشهد پلاک سوم خودرو چیست؟ مشاهده گونه کمیاب روباه شنی در پناهگاه حیات‌وحش فردوس کمک ۴۰ میلیاردی ایرانی‌ها به جنگ‌زدگان لبنان، غزه و یمن تأثیر قطعی معدل در کنکور لغو نمی‌شود وزیر آموزش و پرورش: دانشگاه فرهنگیان مرکز ثقل نظام تعلیم و تربیت است شهر دوستدار سالمند فرصتی مناسب برای ارتقای سلامت این قشر از جامعه حفظ جوانی و زیبایی با مصرف تخم کتان جانباز دفاع مقدس در مشهد زندگی‌بخش ۴ بیمار نیازمند به عضو شد (۱۵ مهر ۱۴۰۳) جان‌باختن ۲ نفر در حادثه واژگونی و حریق خودرو در کمربند سبز مشهد + عکس (۱۵ مهر ۱۴۰۳) پنج مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوص دانشگاه فرهنگیان چیست؟ طرح تدریس زبان‌های محلی و قومی در مدارس و دانشگاه‌ها در مجلس اعلام وصول شد پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان‌رضوی (یکشنبه، ۱۵ مهر ۱۴۰۳) | روند کاهشی دما تا فردا صبح ادامه دارد بازنشستگان تامین‌اجتماعی همچنان منتظر واریز علی‌الحساب متناسب‌سازی حقوق خود هستند (۱۵ مهر ۱۴۰۳) افزایش ۲۰ درصدی ظرفیت اعزام دانش‌آموزان به اردو‌های راهیان نور معرفی مهم‌ترین بیماری‌هایی که از حیوانات به انسان‌ها منتقل می‌شوند + راه‌های پیشگیری مصرف مشروبات الکلی در همدان ۹ نفر را به کام مرگ کشاند (۱۵ مهر ۱۴۰۳) دستگیری تامین‌کننده مشروبات الکلی مرگبار شمال کشور (۱۵ مهر ۱۴۰۳) واریز وام ازدواج فرزندان بازنشستگان کشوری (۱۵ مهر ۱۴۰۳) مهلت دادستانی تهران برای ترخیص خودروهای وارداتی ورود نخستین خودروهای برقی به ناوگان پلیس راه کشور + فیلم پیگیری‌های مجلس برای متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی (۱۵ مهر ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

خودکشی نوعروس مشهدی به خاطر عشق خیابانی

  • کد خبر: ۶۹۸۵۸
  • ۱۸ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۴:۴۰
خودکشی نوعروس مشهدی به خاطر عشق خیابانی
زن ۲۵ ساله‌ای با تلاش کادر درمانی و شوک‌های الکتریکی از مرگ حتمی نجات یافت، او پس از رابطه با شاگرد نانوا و خیانت به همسرش دست به خودکشی زده بود.

به گزارش شهرآرانیوز، زن ۲۵ ساله که با تلاش کادر درمانی و شوک‌های الکتریکی از مرگ حتمی نجات یافته بود، پس از اعتراف به یک ماجرای وحشتناک که او را تا مرز خودکشی رسانده بود، درباره سرگذشت خودش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سناباد مشهد گفت: وقتی در کلاس سوم راهنمایی ترک تحصیل کردم، جوان ۲۶ ساله‌ای به خواستگاری ام آمد که بنگاه املاک داشت.

با رضایت پدر و مادرم خیلی زود من و «آرین» ازدواج کردیم. یک سال بعد در حالی که پسران دو قلویم را باردار بودم، متوجه اعتیاد همسرم شدم.

رفتار و گفتار آرین به شدت تغییر کرده بود و دیگر اهمیتی به من نمی‌داد. حتی بعد از تولد دوقلوهایم هیچ گونه مهر و محبتی را از سوی همسرم احساس نمی‌کردم. او همواره به دنبال کار و تفریح بود و بیشتر اوقاتش را در کنار بساط مواد مخدرش می‌گذراند.

این بی مهری‌ها تاثیر عجیبی بر روح و روانم گذاشته بود تا جایی که دل به لبخند‌های شیطانی شاگرد نانوایی محله بستم و این گونه ارتباط تلفنی من و «کیومرث» آغاز شد. او جوانی ۲۴ ساله بود و با حرف‌های محبت آمیزش مرا شیفته خودش کرده بود تا جایی که دیگر این ارتباط‌های تلفنی و پیامکی به دیدار‌های پنهانی کشید.

ابراز علاقه‌های کیومرث موجب شد من هم آرین را فراموش کنم و دل به عشقی خیابانی و هوس آلود ببندم.  در کشاکش همین ملاقات‌های مخفیانه بود که روزی تصمیم گرفتیم آرین را از میان برداریم و سپس با هم ازدواج کنیم.

با این افکار شیطانی، نقشه‌ای شوم طراحی کردیم تا همسرم را در دامی بیندازیم که نتواند به همین راحتی از آن مخمصه رها شود.  خلاصه با توجه به این که همسرم اعتیاد داشت، کیومرث مقداری مواد مخدر صنعتی تهیه کرد و ما در یک فرصت مناسب مواد را داخل خودروی همسرم جاسازی کردیم و با پلیس تماس گرفتیم.

اگرچه با کشف مواد مخدر، همسرم به مدت چند روز روانه زندان شد، اما قاضی دادگاه و پلیس به ماجرای جاسازی مواد مخدر مشکوک شدند. بدین ترتیب همسرم با سپردن وثیقه از زندان آزاد شد تا پلیس با انجام تحقیقات بیشتر، راز مواد مخدر داخل خودرو را کشف کند. در این میان همسرم که می‌دانست یک نقشه پلید در پس این ماجرا خودنمایی می‌کند، به من سوءظن پیدا کرد و من این شک و تردید را در میان رفتار و گفتارش به راحتی احساس می‌کردم.

این گونه بود که برای رهایی از این رسوایی بزرگ و برملا شدن ارتباطم با شاگرد نانوایی تصمیم احمقانه دیگری گرفتم طوری که حتی مهر مادری را از یاد بردم و با خوردن مقداری قرص دست به خودکشی زدم.

همسرم که متوجه وضعیت وخیم من شده بود، بلافاصله مرا به بیمارستان رساند، اما من که بیهوش بودم چیزی نمی‌فهمیدم. چند روز بعد که به هوش آمدم تازه فهمیدم که پزشکان با تلاش زیاد و استفاده از شوک‌های الکتریکی مرا از مرگ حتمی نجات دادند. حالا هم به جرم خودم اعتراف می‌کنم. شایان ذکر است، تحقیقات بیشتر برای ریشه یابی این ماجرای وحشتناک و بررسی زوایای پنهان این پرونده، با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد بهرازفر (رئیس کلانتری سناباد) ادامه یافت.

منبع: رکنا

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->