پشیمانی پرسپولیس بابت از دست دادن ترابی فرار ارونوف از تمرینات پرسپولیس درخواست گاریدو برای اضافه شدن دو مدافع به تیمش بازگشت ۳ مصدوم استقلال به شرایط بازی تغییر ساعت بازی پرسپولیس و مس سونگون در جام حذفی پخش زنده بازی اسپانیا و سوئیس در لیگ ملت‌های اروپا (۲۸ آبان ۱۴۰۳) + تماشای آنلاین فهرست رکوردداران بیشترین برد در تیم‌های ملی اعلام شد | رونالدو در صدر، حاج‌صفی در جایگاه بیستم پاتریس کارترون، سرمربی جدید سپاهان، کیست؟ + سوابق تخلف بزرگ فدراسیون فوتبال در ماجرای علیرضا بیرانوند مدیران جدید در راه باشگاه استقلال| پای دادکان هم درمیان است پخش زنده بازی پرتغال و کرواسی (۲۸ آبان ۱۴۰۳) + تماشای آنلاین ۳ ملی‌پوش استقلال به ایران برنمی‌گردند | سفر مستقیم به دبی پاتریس کارترون جانشین مورایس در سپاهان شد نقشه منچستریونایتد برای جذب اوسیمن قلعه‌نویی: حضور سریع ما در جام جهانی خوشایند برخی افراد نیست + فیلم علی دایی: ۱۰۰ گله شدنم یک پیروزی برای تمام ملت ایران بود تروسارد از دسترس آرسنال خارج شد تاریخ و ساعت بازی ایران و قرقیزستان | تلاش برای سریع‌ترین صعود به جام جهانی یامال آماده بازی برای بارسا شد سرما، بزرگترین حریف تیم ملی برابر قرقیزستان شبکه‌های روسی، مشتری پخش بازی تیم ملی ایران ملی پوشان از تماشای فوتبال محروم شدند!
سرخط خبرها

گلکار: در ورزش پهلوان زنده را عشق است!

  • کد خبر: ۷۸۹۸۳
  • ۰۸ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۱:۰۶
گلکار: در ورزش پهلوان زنده را عشق است!
گفتگو با علی گلکار، پُرافتخارترین ورزشکار مشهدی تاریخ پاراالمپیک، که سال‌هاست از والیبال‌نشسته فاصله گرفته است را می‌خوانید.

مرتضی اخوان | شهرآرانیوز؛ کلکسیون افتخاراتش کم از هادی رضایی، اسطوره ورزش جانبازان و معلولین ایران و جهان ندارد که هیچ، در پاره‌ای از موارد بیشتر هم هست. ۳ طلا و یک نقره پاراالمپیک، ۳ طلا و یک برنز قهرمانی جهان، ۲ مدال طلای قهرمانی آسیا و اقیانوسیه، ۴ طلا مسابقات بین‌المللی و ۴ عنوان بهترین اسپوکر، بهترین مدافع، بهترین بازیکن و بهترین سازنده جهان تنها بخشی از افتخارات بین‌المللی مردی است که والیبال‌نشسته ایران مثل او را کمتر به خود دیده است.

 

علی گلکار، پیشکسوت مشهدی والیبال‌نشسته ایران، که ۱۲ سال به‌همراه تیم خراسان در سال‌های اوج والیبال‌نشسته در این خطه، قهرمان بلامنازع ایران بودند، حالا سال‌هاست که از والیبال‌نشسته دور و در عرصه والیبال ایستاده مشغول به فعالیت است. او که سرجمع ۱۸ افتخار بین‌المللی و ۱۲ فتح داخلی داشته است، در روز‌هایی که تیم ملی والیبال‌نشسته ایران برای هفتمین مدال طلای پاراالمپیک در توکیو می‌جنگد، به دفتر شهرآرا‌ورزشی آمد تا از شانس‌های تیم ملی برای رسیدن به این افتخار و صد‌البته درد‌دل‌هایی بگوید که نزدیک ۱۳ سال است روی دلش سنگینی می‌کند.

بیایید از همان ابتدا شروع کنیم. اول فروردین‌۱۳۴۸...

بله، من متولد همین تاریخ در شهر مشهد هستم. بچه محله چهارراه لشکر هستم که به خیابان امام‌خمینی (ره) مشهور است. خوشبختانه من در محله‌ای به دنیا آمدم که والیبال‌خیز است. ما از این محله در والیبال‌ایستاده چهره‌های سرشناسی، چون مجید تابش‌نژاد، امیر حسینی و مهدی فعال را داشتیم که توانستند به مدارج بالا برسند.

همین شما را به‌سمت والیبال کشاند؟

خب بی‌تأثیر نبود؛ البته من برادر بزرگ‌ترم والیبال بازی می‌کرد و من هم «والیبال تیغی» بازی می‌کردم. پاتوقمان سالن مهران بود. قبل از المپیک‌۱۹۸۸ سئول بود که یکی از دوستانم به من پیشنهاد داد والیبال‌نشسته کار کنم. راستش یک‌جور‌هایی به من برخورد و آن‌موقع زیاد جدی نگرفتم؛ اما بعد از پاراالمپیک که چند تا مشهدی با تیم ملی مدال طلا گرفتند، من هم باز با پیشنهاد همان دوستم رو‌به‌رو شدم. این‌بار راضی شدم که به والیبال‌نشسته بروم و زیر‌نظر بهمن دلقندی که سرمربی تیم مشهد بود، کار کنم؛ و این شروع حرفه‌ای شما در ورزش بود...


آن‌موقع هفده‌هجده سال داشتم و بعد از ۳ ماه به مسابقات کشوری اعزام شدیم. آنجا تیم مشهد قهرمان شد و سرمربی وقت تیم ملی والیبال‌نشسته، خلف‌زاده، من را به اردوی تیم ملی برای اعزام به مسابقات جهانی هلند دعوت کرد. می‌خواهم بگویم از ورودم به والیبال‌نشسته تا اولین حضور در مسابقات قهرمانی جهان، کمتر از یک سال طول کشید.

معلولیت شما از کدام ناحیه است؟

من در دوسالگی بر اثر ابتلا به فلج اطفال از ناحیه پای چپ آسیب دیدم.

بعد از جهانی هلند چه اتفاقی برایتان افتاد؟ به‌هر‌حال شما در اوج جوانی بودید و ممکن بود مسیر دیگری را برای زندگی خود انتخاب کنید.

جالب است بدانید بعد از آن مسابقات وقتی به ایران برگشتم، برادر بزرگم آقا‌موسی که مشوق اصلی من برای ورزش بود، به من گفت حالا این مسابقات را رفتی، اما بدان ورزش برای تو نان‌و‌آب نمی‌شود! من هم به او گفتم حالا که این مسیر را شروع کردم، می‌خواهم تا آخرش بروم.

بعد از پایان ورزش حرفه‌ای چه شغلی را انتخاب کردید؟

آن اوایل کار آزاد داشتم و تا سه‌چهار سال هم کارم را دنبال کردم، اما وقتی خیلی درگیر تیم ملی و مسابقات شدم، کارم را کنار گذاشتم. در تیم دخانیات که بازی می‌کردم، به‌عنوان کارمند استخدام دخانیات مشهد شدم و الان هم سه‌چهارسالی تا بازنشستگی دارم.

اولین دستمزدی که از والیبال‌نشسته و حضور در ورزش حرفه‌ای گرفتید، چقدر بود؟

فکر می‌کنم ۸۰‌هزار تومان. سال ۷۰، ۷۱ بود که برای پیام مشهد بازی می‌کردم.

آن‌موقع برای قهرمانی‌هایتان در پاراالمپیک چقدر پاداش می‌گرفتید؟

خاطرم هست پاراالمپیک بارسلون که من اولین طلایم را با تیم ملی والیبال‌نشسته گرفتم و ستاره مسابقات شدم، ۲۰۰‌هزار تومان به ما دادند.

پستتان در تیم چه بود؟

‌قدیم‌ها والیبال‌نشسته خیلی پست تخصصی نداشت. شما الان لیبرو و پست‌های تخصصی دارید. آن‌موقع بازیکنان معمولا همه‌فن‌حریف بودند و در همه پُست‌ها بازی می‌کردند.

شما نزدیک به ۲۰‌سال در اوج بودید و در والیبال‌نشسته افتخارآفرینی کردید؛ با نسلی طلایی از خراسانی‌ها...
با هادی رضایی، احمد مهجوری، محسن براتی، محمد مصطفوی و مرحوم پرستار. الان هر کدام از این نام‌ها کجا هستند؟

هادی رضایی را که همه می‌شناسند و می‌دانند الان سرپرست کاروان پاراالمپیک ایران در توکیو و سرمربی تیم ملی والیبال‌نشسته ماست، اما محسن براتی در تهران کار مربیگری می‌کند و مصطفوی هم چند‌سالی است مربی مخابرات است. فقط من و مهجوری از والیبال‌نشسته دور ماندیم.

خودتان الان در ورزش چه فعالیتی می‌کنید؟

ده‌یازده سال است که آکادمی والیبال ایستاده دارم. ۲ مدرک مربیگری بین‌المللی در والیبال ایستاده و والیبال ساحلی دارم و ۴ سال هم تیم‌های والیبال نوجوانان استان در بخش ایستاده (افراد سالم) دست من بود.

اما سال‌هاست از والیبال‌نشسته، تخصص اصلی‌تان، دور هستید. چرا؟

هر موقع خواستند پای کار بودم. به‌هر‌حال ورزش است و ما هم دِینی داریم. شرایط پیش نیامده و فاصله‌ای ایجاد شده است و الا من مثل یک سرباز هر وقت لازم باشد، در خدمت والیبال‌نشسته هستم. از طرفی فکر می‌کنم این را باید آقایان جواب بدهند که چرا امثال من و احمد مهجوری باید بیرون بمانیم!

فکر می‌کنید دلیلش چیست؟‌

نمی‌دانم. شاید به‌دلیل دور‌بودن از تهران و فدراسیون است. چیزی که برای من مهم است، این است که مشهد با آن پیشینه و نفرات، چرا باید امروز در این وضعیت باشد؟! چرا باید در سوپرلیگ تیم و در تیم ملی هم نماینده نداشته باشیم؛ البته کار در مشهد، کمی سخت است. حامی مالی پیدا نمی‌شود و ازطرفی فدراسیون و هیئت در ورزش جانبازان و معلولین خودش یک سازمان تربیت‌بدنی است و بودجه کافی هم ندارد. این همه رشته را شما باید حمایت کنی و خب طبیعی است که نمی‌شود.

چرا بعد از نسل طلایی والیبال‌نشسته مشهد که خودش یک تیم ملی بود، دیگر پشتوانه‌سازی خوبی در‌این‌زمینه صورت نگرفت؟

‌معلولان روحیات خاصی دارند. خود من از ترحم متنفر هستم. شاید باید ما برویم دنبال معلولان و آن‌ها را شناسایی کنیم. ما استعداد کم نداریم؛ اما خب این هم هست که شما باید یک ویژگی داشته باشی و بخواهی به آن برسی، نه اینکه به‌عنوان یک جوان، عاقبت یکی مثل علی گلکار با این همه عنوان و افتخار را ببینی و با خودت بگویی خب تهش که چه؟!

خیلی دلتان پُر است.

در مسابقات آسیایی قطر، مشعل را در ۴ شهر ایران چرخاندند. وقتی در مشهد به‌عنوان نفر چهارم قرار بود من مشعل را بگیرم، یکی از آقایان مسئول از بغل‌دستی‌اش می‌پرسید این کیه؟! این خیلی زشت است که یکی از مسئولان ورزش شهر، قهرمانش را نشناسد! من در این ورزش به‌معنای واقعی کلمه این مفهوم را درک کردم که در ورزش، پهلوان زنده را عشق است!

یک سؤال جدی این وسط مطرح می‌شود. هادی رضایی، دوست و هم‌بازی سابق شما، سال‌هاست بر مسند مدیریت و کار در رشته والیبال‌نشسته است. چرا از شما و دوستان هم دوره‌ای در والیبال‌نشسته کشور یا مشهد استفاده نمی‌کند؟

من فقط می‌توانم این را بگویم که در والیبال‌نشسته ما، مربیان والیبال‌ایستاده سهم بیشتری از خود بچه‌های والیبال‌نشسته دارند. باید اینجا یقه فدراسیون را بگیریم که چرا کسانی را که سال‌ها برایشان هزینه شده و زحمت کشیدند، به این سمت سوق ندادند؟ من با همه افتخاراتم در والیبال‌نشسته به والیبال ایستاده می‌روم و آنجا ۲ مدرک مربیگری بین‌المللی می‌گیرم، در‌حالی‌که در طول ۴۰‌سال اخیر در والیبال‌نشسته یکی‌دو کلاس مربیگری بیشتر نداشتیم!

نظرتان درباره تیم پاراالمپیک چیست؟

ما تیم خیلی خوب و منسجمی داریم. در والیبال‌نشسته هیچ‌چیز از‌پیش‌تعیین‌شده نیست، اما من به این تیم خیلی امیدوارم. ما بازیکنان جوان و باتجربه خوبی مثل مرتضی مهرزاد، مهدی بابادی و... داریم. من فکر می‌کنم اگر اتفاق خاصی نیفتد، ما قهرمان خواهیم شد. روی کاغذ تیم‌های بوسنی و برزیل و کمی هم مصر فقط می‌توانند برای ما دردسرساز باشند؛

و کلام پایانی...

برای بچه‌های والیبال‌نشسته در پاراالمپیک آرزوی توفیق دارم و با تک‌تک سلول‌هایم آرزو دارم مشهد دوباره به حقش در والیبال نشسته و ایستاده برسد. اگر شرایط پیش بیاید، برای ادای دِین به والیبال شهرم طرحی عقلانی و منطقی و چشم‌اندازی پنج‌ساله دارم تا دوباره شاهد روز‌های خوب والیبال در شهرمان باشیم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->