سیده نعیمه زینبی | شهرآرانیوز - مسئله شاید در نگاه نخست پیش پا افتاده به نظر برسد. بررسی گیاهان کاشته شده در محوطه آرامگاه حکیم توس در میان مشکلات ریز و درشتی که شهر درگیر آن هاست، به نظر اهمیت چندانی ندارد. اما کاوشی کوتاه در فضای سبز آرامگاه نماد زبان فارسی، نشان میدهد که فضای شهری ما در حال غرق شدن در گیاهان غیر بومی است؛ موضوعی که در طولانی مدت میتواند بر زیست بوم منطقه اثر بگذارد و آن را دچار اختلال کند. انتظار ما از فضای سبز باغ ایرانی فردوسی که هیچ وقت دارای طرح مشخص و مدیریت واحد برای تصمیم گیری نبوده است، به جای خوبی نرسید. هر دوره مدیریت در این آرامگاه همراه شده است با کاشت تعدادی درخت و مسئله توازن میان آنها و انتخاب گونههای مناسب به خوبی رعایت نشده است.
از سوی دیگر، میراث فرهنگی که همیشه با مشکل بودجه روبه رو بوده است، نتوانسته به قدر کافی برای فضای سبز این آرامگاه، اهمیت قائل شود و حتی از پوشش گیاهی فعلی آن حفاظت کند؛ به گونهای که بعضی از درختها دچار آفت شده و بسیاری از درختان قدیمی ممکن است حیاتشان در چندسال آینده به خطر بیفتد. از سوی دیگر، جلوخان آرامگاه فردوسی نیز با تلاش مدیریت شهری به بهره برداری رسیده است و این نگرانی وجود دارد که دقت کافی در انتخاب گونههای مناسب برای آن در نظر گرفته نشود.
به گفته کارشناسان، طراحی و اجرای جلوخان و انتخاب گیاهان آن بر اساس محوطه آرامگاه بوده است. این گزارش با بررسی پوشش گیاهی محوطه آرامگاه فردوسی و جلوخان آن، میخواهد تلنگری باشد تا نگاه مدیریت شهری را به سمت و سوی گیاهان بومی و اهمیت آن سوق بدهد؛ مسئلهای که اهمیت آن در باغ ایرانی حکیم توس دوچندان میشود. به نظر میرسد فرهنگ سازی برای مردم و توجه دادن مسئولان برای استفاده از مشاوران محیط زیست، تنها مسیر پیش روست تا باغ ایرانی فردوسی، محوطهای از گیاهان ایرانی و بومی کشورمان باشد.
مسلم یزدانی، فعال محیط زیست، از نخستین کسانی است که درباره پوشش گیاهی آرامگاه، مسائلی را عنوان میکند. او ابتدا از نبود کارشناس محیط زیست درکنار معمار فضای سبز آرامگاه گلایه میکند و میگوید: در آرامگاه فردوسی، گونههای گیاهیای کاشته شده است که هیچ ارتباطی به ایران ندارد. از سوی دیگر، دقت کافی در کاشت صورت نگرفته و بسیاری از درختان در حال خشک شدن هستند.
به طور مثال کاشت کاج تهران کنار درخت چنار، اشتباه است. استفاده از چمن نیز به عنوان پوشش گیاهی در این آرامگاه اشتباه است. اگر قرار باشد محوطه چمن شود و چهار تا درخت بیگانه با طبیعت ایران را در آن ببینیم، دیگر این باغ، ایرانی نیست. شاید بهتر بود از ابتدا به جای کاج، سرو کاشته شود که گونهای ایرانی است و نماد جاودانگی و نامیرایی در فرهنگ ایرانی است.
این کارشناس محیط زیست از کاشت درخت پالونیا که گونه مهاجم است، گلایه میکند و ادامه میدهد: از نظر بیولوژیکی، این گیاهان، گونههای بومی ما را تهدید میکنند. اکنون ۱۰ درخت پالونیا در محوطه باغ آرامگاه فردوسی وجود دارد که از چنارها هم بلندتر شده اند. گلهایی که در محوطه این آرامگاه کاشته شده نیز خارجی است. گیاه مضر «پامپاسکراس» که در بولوار وکیل آباد هم زیاد کاشته شده، در آرامگاه فردوسی نیز دیده میشود. متأسفانه کپی برداری در کاشت گیاهان رایج است و هیچ کس فکر نمیکند که چرا باید این گونه را اینجا کاشت. همین شمشادی را که در خیابان و معابر کاشته اند، ببینید که چقدر تعدادشان زیاد است. میدانید اینها چقدر آب مصرف میکند؟
یزدانی که با تلاش زیاد چند اصله «اُرس» در محوطه آرامگاه کاشته است، میگوید: به خاطر قوانین میراث فرهنگی نمیتوان به راحتی در این باغ دست برد. حدود یک سال پیش با تلاش زیاد چند درخت اُرس را که در منطقه کلات و درگز، گونهای بومی است و با سختی آن را احیا کردیم، در محوطه آرامگاه کاشتیم. ما زحمت بسیار کشیدیم تا این درخت منقرض نشود و آن را به صورت نمادین در آرامگاه کاشتیم تا دیگران را از احتمال انقراض آن آگاه کنیم. فردوسی نماد زنده کردن زبان فارسی بوده است و باید آرامگاه او در باغی باشد که همه گونه هایش بومی و ایرانی است.
کمال الدین ناصری، اکولوژیست و عضو هیئت علمی و دانشیار دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست دانشگاه فردوسی مشهد، نیز نظرات یزدانی را تأیید میکند و درباره اهمیت دادن به کاشت گیاهان بومی، میگوید: از یک سو، جنگل داری شهری ما باید به اصول محیط زیستی و اکولوژیک متعهد باشد. گیاهان بومی ما بسیار کم نهادهتر و کم توقعتر از گیاهان خارجی هستند. به این معنا که آنها با شرایط محیطی مانند خاک، وضعیت آب و اقلیم سازگارتر ند و در مقابل آفتهایی که در عرصه هستند، مقاومت بیشتری دارند. آنها در محیط طی میلیونها سال تکامل یافته و از آزمونهای سخت محیطی سربلند بیرون آمده اند و با کمترین توقع، بیشترین بازدهی را دارند.
در مقابل، گیاهان وارداتی غیربومی، پرتوقعتر هستند و نهاده بیشتری مطالبه میکنند و بر محیط به شیوههای مختلف تأثیر میگذارند. این گیاهان گاهی حالت مهاجم پیدا میکنند و روی گیاهان بومی، حشرات و پرندگان آن منطقه و حتی خاک آن اثر منفی میگذارند؛ به طورمثال خاک را اسیدی یا حتی شور میکنند؛ بنابراین در همه حالت تأکید بر استفاده از درختان بومی است که این مسائل و مشکلات را ندارند.
این استاد دانشگاه درباره دلایل دیگری که استفاده از گیاهان بومی ارجح است، بیان میکند: درختان بومی ما در یک منطقه خشک معمولا رشد کندتری دارند و این به معنای هرس کمتر و کربن کمتر در هواست. این درختان عمر طولانی تری دارند و کربن هوا را برای مدت بیشتری در خودشان حبس میکنند. در مقابل درختان سریع الرشد کربن کمتری جذب میکنند و زودتر این کربن را به هوا برمی گردانند. هر درختی که به این سبک رشد کند، عمر کمتری هم دارد. درختان بومی ما با این روش، چندصدسال و بعضی گونهها چندهزار سال عمر میکنند.
ناصری درباره آرامگاه فردوسی و کاشت گونههای خارجی در آن نیز میگوید: با نگاهی دقیقتر باید این موضوع را در نظر داشت که فردوسی یک نماد ملی است و یکی از نشانههایی است که ایرانیها را با آن میشناسند. این شاعر پارسی گوی همه همتش را برای پاسداشت زبان فارسی گذاشته است و ما نیز باید این حساسیت را داشته باشیم که در آرامگاه او که نمادی برای همه ایرانی هاست، درختان ملی و بومی خود را استفاده کنیم. این اتفاق تاکنون نیفتاده است، اما جایگاه فردوسی آن قدر رفیع است که روی گیاهان بومی خودمان کار کنیم و در آرامگاه او بیشتر از آنها استفاده کنیم.
حسین آخانی، استاد گیاه شناسی دانشکده زیست شناسی دانشگاه تهران و فعال محیط زیست، از جمله کسانی است که معتقد است باید به کاشت گونههای ایرانی در فضای سبز توجه جدی کرد. او چند وقت پیش، از کاشت زعفران در محوطه برج میلاد و مزیتهای کاشت این گیاه ایرانی سخن گفته بود. این فعال محیط زیست کاشت گیاهان بومی را مستلزم بررسی زیست بوم هر منطقه میداند و میگوید: ایران دارای تنوع بسیار زیاد محیطهای طبیعی است و اختلاف ارتفاع از سطح دریا در ایران بسیار زیاد است. نمیتوان یک نسخه واحد را برای همه شهرهای ایران پیچید تا همه از آن تبعیت کنند.
این مسئله نیازمند تحقیق و بررسی هر منطقه است تا با توجه به اقلیم مرتبط با آن، گیاهان سازگار با محیطش پیشنهاد شود. دولت باید از دانشگاهها بخواهد تا هر دانشگاه در هر شهر یک باغ گیاه شناسی داشته باشد و محققان و دانشجویان در آن باغ، تحقیقات لازم را برای انتخاب گونههای مناسب آن اقلیم انجام بدهند. این کار توسط یک نفر امکان پذیر نیست؛ کاری که برای نجات زیست بوم ایران از شر گیاهان خارجی و مهاجم، ضروری به نظر میرسد.
او درباره گیاهان مناسب برای کاشت در محوطه آرامگاه حکیم توس نیز میگوید: باید گروههای کارشناسی این مسئله را با توجه به آب و هوای آن منطقه و وضعیت خاک بررسی کنند و گیاهان بومی سازگار با آن را پیشنهاد بدهند. مسئله این است که استفاده از گونههای خارجی راحت است و این گیاهان ممکن است همه جا و در هر شرایطی رشد کنند، اما گونههای بومی در شرایط مناسب خودشان رشد میکنند و باید با بررسی دقیق، اقدام به کاشت گیاهان ایرانی کرد. برای کاشت گیاهان بومی نمیتوان فرمول کلی ارائه کرد.
در پوشش گیاهی جلوخان آرامگاه فردوسی سعی شده است پیوستگی آن با محیط اطراف آن و فضای سبز آرامگاه حفظ شود؛ موضوعی که هم جای شادمانی دارد و هم نگرانی. ایجاد پیوستگی و نظم بصری در آرامگاه و محیط پیرامون آن میتواند به زیباسازی آن کمک کند و از سوی دیگر، این نگرانی را به وجود میآورد که اشتباهاتی که در پوشش گیاهی آرامگاه اتفاق افتاده، در جلوخان نیز تکرار شود. وجود تیم تحقیقاتی گیاه شناسی در کنار طراحان و مجریان شهری، یک موضوع جدی و قابل تأمل است که میتواند از تکرار اشتباه جلوگیری کند.
فضای سبز جلو خان به شهرداری منطقه ۱۲ سپرده شده است. شهرکی، معاون فضای سبز شهرداری این منطقه، درباره پوشش گیاهی محوطه جلوخان و میزان انطباق آن با گیاهان بومی و ملی ایرانی توضیحاتی ارائه میکند: طرح جلوخان از سوی مشاور ارائه شده است و ما آن را اجرا کرده ایم. در طراحی نیز تلاش شده است شباهت این محوطه به باغ ایرانی و همچنین محوطه آرامگاه حفظ شود و فقط معابر آن وسیعتر در نظر گرفته شده که به دلیل تردد در زمانهای شلوغ است.
فرصت ما برای مانور تحقیقاتی در این منطقه گردشگری کم است و ما باید از گونههایی استفاده کنیم که یا بومی هستند یا در این منطقه با توجه به شرایطی که دارد، ماندگار شده اند. گونههای ضعیف در شرایط آرامگاه دوام نمیآورد. در بعضی از باغچههای کناری گیاهانی را به صورت آزمایشی میکاریم تا در صورت سازگاری در سطح وسیع استفاده شود. باید در نظر داشت هر قدر هم یک گیاه بومی و ملی باشد، وقتی با محیط سازگار نشود، نمیتوان از آن استفاده کرد.
معاون فضای سبز منطقه ۱۲ درباره محدودیتهایی که برای استفاده از بسیاری از گونهها در این محدوده دارند، میگوید: مقاومت گونههای گیاهی در محیط برای ما در اولویت است. این محدوده بسیار وسیع و باز است و بادهای زمستانی و سرمای زیاد در آن وجود دارد. دربرابر این شرایط بعضی از گونهها مانند یاس هلندی نمیتوانند مقاومت کنند. سرو شیراز که در مسیر اصلی به آرامگاه کاشته شده، نیز دچار سرمازدگی شده است. دمای محدوده آرامگاه با داخل شهر مشهد بین ۷ تا ۱۰ درجه اختلاف دارد که این کار را برای ما سخت میکند. از سویی در این منطقه آب و خاک شور است و کم آبی وجود دارد. همه این عوامل باعث شده است بسیاری از گیاهان در این محدوده نتوانند مقاومت کنند.
شهرکی اطلاعاتی را نیز درباره درختانی که در جلوخان کاشته شده است، ارائه میکند: تلاش کردیم که در این پوشش گیاهی، درختان افرا، توت، چنار و اقاقیای قدیمی آن حفظ شود. این درختان قدیمی بالغ بر ۲۸۰ اصله هستند که حاشیه دو سوی جلوخان را پوشش داده اند. اکنون حدود ۲ هزارو ۳ اصله درخت در ۱۵ هکتار از گونههای توت زینتی، کاج تهران، کلهقندی و سرو شیراز کاشته شده است که در محوطه آرامگاه نیز وجود دارد.
او درباره استفاده از چمن در پوشش گیاهی جلوخان نیز میگوید: ما ۳۳ باغچه داریم؛ در تعدادی از آن ها، فرانکینیا را جایگزین چمن کردیم که در برابر آبیاری هفتهای یک بار نیز مقاومت میکند. این پوشش در بعضی از بخشها با تهاجم گیاه قیاق روبه رو شد و مجبور شدیم آن را جمع آوری و با چمن جایگزین کنیم. چمن با توجه به تراکم زیاد در برابر علف هرز مقاومت میکند. از گیاه پنج انگشتی نیز برای گیاه پوششی استفاده کردیم که با توجه به شرایط محیطی پاسخ نداد. البته برای استفاده از چمن، مسئله آب جدی است و ما تلاش میکنیم با مدیریت آب و آبیاری تحت فشار آن را کنترل کنیم.