حمیده وحیدی | شهرآرانیوز - راستش وقتی برای اولین بار «بی بی» را با آن مقنعه بلند و لهجه مشهدی روی صفحه سینما دیدم به یاد اولین برخوردم با او افتادم که پی در پی تأکید داشت سر وقت برای مصاحبه خودمان را برسانیم، زیرا به قول خودش چرخ کارخانه تولید چرم و دباغی یک لحظه هم نمیخوابید و بدون «بی بی» یک گوشه کار میلنگید. فاطمه پریان، یا همان «بی بی» معروف صنعت چرم و دباغی که همه فعالان مشهدی او را با همین نام میشناسند حوالی شهرمان در شهرک صنعتی زندگی میکند. طی یک روز یک گوشه از حیاط کارخانه باغچه گوجه و خیار و سبزی اش را سر و سامان میدهد و یک گوشه دیگر کنار دستگاههای بزرگ آهنی میایستد و با یک دست چرخ صنعت مردانه چرم را میچرخاند.
تقریبا دو سال پیش با فاطمه پریان آشنا شدم و مصاحبه با او در صفحه شهربانوی روزنامه شهرآرا چاپ شد. اما «بی بی» قصه ما مثل برخی دیگر از سوژهها و آدمها از ذهنم نرفت. هر بار که خواستم از زنان موفق مشهدی حرف بزنم یادم آمد که یک نفر در یک گوشهای از این شهر بدون سروصدا در حال کار است. نه وامی از سازمانی گرفته است و نه در سمینار زنان موفق شرکت میکند. «بی بی» فقط کار میکند و هوای کارگرانش را دارد تا مبادا نان کسی دیرتر به سفره برسد.
زنی که ستون خانواده بوده است و در دورهای که همسرش ورشکست شد و افسردگی گرفت، کمر همت بست و با مسافرکشی اجازه نداد تلخی شکست اقتصادی روزگارشان را خاکستری کند. اما گفت و شنود در مورد فاطمه پریان و انتشار بخشهایی از مصاحبه چاپ شده اش در روزنامه و فضای مجازی همان زمان با استقبال مخاطبان روبه رو شد. برخیها پیگیر زندگی جذابش شدند؛ و یکی از کارگردانهای کاربلد مشهد، نیز مستند زندگی او را ساخت.
امیراطهر سهیلی کارگردان جوان مشهدی زندگی «بی بی» شهرآرا را از نگاه یک زن متعهد به زندگی و خانواده و اقتصاد که به جنگ تحریمها رفته به تصویر میکشد. قصه «بی بی» در مجموعه تلویزیونی «یکی از ما» پخش شد و در دوازدهمین جشنواره «عمار» نیز به عنوان یکی از فیلمهای منتخب بر روی پرده سینما هویزه به نمایش درآمد و در بخش مستند «جنگ اقتصادی و رویای ایرانی» این رویداد خوش درخشید.
دوازدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار با افتخارآفرینی هنرمندان مشهدی به پایان رسید
امیر اطهر سهیلی درباره تولید این فیلم بر اساس یکی از سوژههای ضمیمه «شهربانو» و نیز دغدغهاش درباره حضور زنان در اقتصاد مقاومتی ایران، میگوید: بهواسطه سوژههایی که در ویژهنامه زنان روزنامه شهرآرا خواندهام و همکاری خبرنگاران شهرآرا، با سوژههای مردمی آشنا شدهام و این جذابیت خاصی برای ساخت مستند دارد؛ یکی اینکه اگر خانواده را بهعنوان یک جامعه کوچک تصور کنیم، این شخصیتها که در شهربانو سراغشان رفتیم، منجیهایی هستند که جامعه را نجات میدهند.
این کارگردان در ادامه میافزاید: در بین چند سوژه منتشرشده در شهرآرا، بررسی کردم و بهواسطه فضای موجود در یکی از گزارشهای «شهربانو» این مستند را ساختم؛ درباره مادری که هم میتواند مادرانگی کند و هم زندگی را نجات دهد، خانواده را حفظ کند و منجیبودن را میتواند به آدمهای اطرافش سرایت دهد.
سهیلی میگوید: امید و شادی از کرونا مسریتر هستند؛ در مشهد هم با ظرفیت ویژهنامه زنان شهرآرا از این دست سوژهها زیاد هستند؛ در هر خانه یک نفر وجود دارد؛ «بیبی» زنی است که یک دستش به باغچه است و یکی به چرخ دباغی؛ صنعتی که متعلق به ایران است و اگر به تاریخ ایران نگاه کنید، دباغی صنعتی مردانه است و امروز بهواسطه تلاشهای «بیبی» یک زن مشهدی در این صنعت فعالیت میکند؛ بهنظرم موقعیت این سوژه بهتنهایی قابلیت پرداخت در یک فیلم را داشت.
سهیلی درباره شرایط تولید فیلم «بیبی» میافزاید: من برای ساخت این فیلم دویدم، این فیلم زاییده دو روز فیلمبرداری است، ولی در مسیر ساخت آن کممحلی و کمتوجهی فراوانی دیدم و قرار بود به شکل دیگری در ۱۰ قسمت تولید شود، اما برخیها نخواستند؛ جایزه عمار را الآن مدیون شهرآرا هستم؛ بالاخره سوژه را خبرنگار شهرآرا معرفی کرده و برای چاپ در روزنامه به آنجا رفته و هیچ نهادی پای کار نیامده است؛ حسرت من این است که پول نداشتم بیشتر فیلمبرداری کنم و سرمایهام برای دو روز تصویربرداری بود.
بهگفته سهیلی، داستان «بیبی» این قابلیت را دارد که در چند قسمت تولید شود؛ الان هم طرح آماده آن روی میز برخی مسئولان است، اما متأسفانه بهدلیل اینکه سرمایه و انرژی فعلا در پایتخت متمرکز است، ساخت چنین آثاری در شهرستانها برای مسئولان محلی از اعراب ندارد؛ چرا باید کارگردان برای مبلغهای کم معطل بماند؟
وی تصریح میکند: ما هنرمندان مشهد که انگیزهمان دیدهشدن شهرمان است، باید حمایت شویم تا بتوانیم تولیدات بیشتری داشته باشیم.