«نگهبان شب»
کارگردان: رضا میرکریمی
فیلمنامه: رضا میرکریمی، محمد داوودی
تهیهکننده: رضا میرکریمی
خلاصه داستان: رسول کارگری روستایی است که برای امرار معاش کنار خیابان میایستد و دنبال کار روزمزدی است.
«پیرمرد پرسید: چرا دختر عمویت را نگرفتی؟ مگر نشان کرده هم نبودید؟ جوان سر به زیر انداخت و زیر لب پاسخ داد: آقا پسرعموهام گفتند سهمم از زمین پدری را بزنم به اسمشون.
پیرمرد متعجب: خب میزدی، مگه نگفتی آب نداره؟ جوان آرام سرش را بالا آورد، توی چشمهای خسته پیرمرد نگاه کرد و گفت: آقا ما رفته بودیم زن بگیریم نرفته بودیم که معامله کنیم!»
بازیگران: تورج الوند، لاله مرزبان، علی اکبر اصانلو، محسن کیایی، ویشکا آسایش و ...
محمدصادق میرکریمی، مجری طرح و مدیر تولید «نگهبان شب»، درباره فیلم گفته است: رضا میرکریمی همواره سعی میکند در هر کاری دست به تجربهای تازه در فرم و روایت بزند، حتی برخی اوقات فضای قصه را نسبت به تجربههای قبلی تغییر میدهد. در «نگهبان شب» نیز از این لحاظ شاهد یک تفاوت آشکار خواهیم بود. البته جانمایه فیلمهای این فیلمساز یک نقطه اشتراک دارد؛ آن هم خانواده است.
...
برای انتخاب بازیگرها با توجه به شرایطی که کرونا به وجود آورده بود، طی فراخوانی سایتی را طراحی کردیم که همه علاقمندان میتوانستند در آن سایت ثبت نام و رزومه کاری خود را بارگذاری کنند. علیرغم پیش بینی اولیه که فکر میکردم ۲-۳ هزار نفر از این موضوع استقبال کنند، بالای سیزده هزار نفر در این سایت ثبت نام کردند و ظرفیت سایت پر شد، به طوری که ما مجبور شدیم سایت را ببندیم. (مهر)
فیلم تازهی میرکریمی عملا شبیه هیچ فیلمی نیست، نه فیلمهای موسوم به واقعگرای اجتماعی (با اینکه خیلی چیزهایش شبیه آنهاست) و نه فیلمهای قبلی خودش (با این که ادامهی آنهاست). یک جور عزم راسخ در شکلگیری این فیلم دیده میشود که در انتخاب بازیگرانش نمایان است (شخصیت اصلیاش که معصومیتی شگفتانگیز دارد و دختر که کاملا مثل نابازیگرهاست و البته پیرمرد)، و در استراتژی فیلم که نمیخواهد زیادی دراماتیک باشد و نمیخواهد مثل خیلیها با "فقر" کاسبی کند، از تغزلی شدن در دل واقعگرایی نمیترسد و تا میتواند بر جزییات متمرکز میشود. این اوج مهارت و پختگی میرکریمیست در مواجهه با موضوعهای بسیار معمولی و مقابل دید، و چه خوب که از تجربه کردن ابایی ندارد، از فیلمهای پیشیناش میآموزد ولی خودش را تکرار نمیکند. ترکیب عجیبی از صمیمیت «کودک و سرباز»، جسارت «به همین سادگی» و تغزل «یه حبه قند».