درباره نویسنـده
حامد عسکری

حامد عسکری

شاعر و نویسنده

تعداد مطالب ۲۵۶
بازدید کل مطالب ۲۴۱,۰۴۶
کامنت های مطالب ۴

آخرین مطالب حامد عسکری

سرم بشکن، غرورم را نگه دار...

سرم بشکن، غرورم را نگه دار...

می‌گویم آن بیخ دل آدمی یک نقطه‌ای هست که مرکز فرمان جهان آدمی است.
کد خبر : ۱۷۴۷۶۱
۱۴۰۲/۰۴/۲۷ - ۱۶:۱۱
کلمات ابزار جان آدمی اند

کلمات ابزار جان آدمی اند

راستش ما حواسمان نیست نقره جانم و کلمات را خیلی مفت و مجانی خرج می‌کنیم. هرچه هم بر سرمان می‌رود، من باب خرج کردن بی ملاحظه همین کلمات است.
کد خبر : ۱۷۳۷۲۰
۱۴۰۲/۰۴/۲۲ - ۱۴:۲۶
رأس ساعت هشت...

رأس ساعت هشت...

مرد توی حس وحالی بین بیهوشی و هشیاری بریده بریده می‌گفت و من می‌شنیدم. بخش خلوت بود. بالای سرش بودم که به هوش اومد.
کد خبر : ۱۷۳۸۹۶
۱۴۰۲/۰۴/۲۱ - ۱۸:۳۶
چشم‌های روشن جمیله...

چشم‌های روشن جمیله...

این عزت نفس هم خیلی چیز خوبی است. خدا در دل آدمی چه چیز‌ها که نگذاشته!
کد خبر : ۱۷۳۳۰۸
۱۴۰۲/۰۴/۱۸ - ۱۸:۲۴
«علی» کلان مفهومی برای همه تاریخ...

«علی» کلان مفهومی برای همه تاریخ...

زوم می‌کنم روی محاسن جوگندمی محمد مصطفی (ص) که حج آخرش است و چشم‌های نگرانی دارد. زوم می‌کنم روی آرامش چهره علی (ع).
کد خبر : ۱۷۲۹۷۸
۱۴۰۲/۰۴/۱۶ - ۱۰:۰۰
دوست من دینار...

دوست من دینار...

دینار دوست دوران راهنمایی من بود در مدرسه شاهد. تقریبا پول دارترین بچه کلاس که چه عرض کنم، پول دارترین بچه مدرسه بود.
کد خبر : ۱۷۲۴۵۷
۱۴۰۲/۰۴/۱۲ - ۱۲:۵۸
تابستان زن است...

تابستان زن است...

می‌گویم نقره خانم، از شما چه پنهان، در چشم ما تابستان یک زن خوش سلیقه و زیبا و جاافتاده است، درست عین شما ...
کد خبر : ۱۷۲۲۴۱
۱۴۰۲/۰۴/۱۱ - ۱۱:۳۴
من چه گویم که غریب است دلم در وطنم...

من چه گویم که غریب است دلم در وطنم...

تیم بسکتبال باویلچر مملکت عزیزمان رفته به هلند و در آنجا روی سکو ایستاده و در جهان سوم شده است و این اتفاق هم برای اول بار بوده که رخ داده است. یکی از این حضرات مسئول در امر ورزش نکرده است برود یک شاخ گلی بخرد، بیاورد فرودگاه بر گردنشان بیندازد و خداقوتی بگوید.
کد خبر : ۱۷۱۱۱۱
۱۴۰۲/۰۴/۰۴ - ۱۴:۱۹
دست ما را به محرم برسانید فقط

دست ما را به محرم برسانید فقط

آقاجواد می‌گفت مشهد که می‌روید، اسراف کنید، در اشک، در زیارت، در گریه، در خواستن و... زرنگ باشید، امام ما شیعه زرنگ بیشتر دوست دارد.
کد خبر : ۱۷۰۴۸۳
۱۴۰۲/۰۳/۳۱ - ۱۹:۲۱
رنج سفر

رنج سفر

حامد عسکری - شاعر و نویسنده
کد خبر : ۱۶۹۹۱۴
۱۴۰۲/۰۳/۲۸ - ۱۷:۴۵
هرچه دارم از تو دارم...

هرچه دارم از تو دارم...

همان جلو باب الجواد (ع) کفش هایش را درآورد و زد زیر بغلش. سر افکنده و بی قرار و دردمند راه افتاد به سمت ضریح. مرمر‌های خنک لذتی رقیق را به جانش می‌ریخت.
کد خبر : ۱۶۹۲۴۲
۱۴۰۲/۰۳/۲۴ - ۱۹:۰۱
امان از نسل بی قصه ...

امان از نسل بی قصه ...

یک جایی خواندیم بزرگی از اهل فرنگ گفته بود و انصافا خوب هم گفته بود که هر کودکی که به دنیا می‌آید، یعنی هنوز حی لایموت از بنی بشر نامید نشده است و می‌آیند بندگانی که قرار است دنیا را آبادان کنند، البته که فرمود ما راه را هم نشانشان می‌دهیم، حالا خودشان انتخاب می‌کنند که شکرگزار باشند یا کفران نعمت کنند.
کد خبر : ۱۶۹۰۹۳
۱۴۰۲/۰۳/۲۳ - ۱۲:۳۲
التماس دعای مخصوص

التماس دعای مخصوص

بمی‌ها خرما را که می‌فروشند، عموما عازم مشهد می‌شوند، عموما هم با خودرو خودشان. رفتنشان با خودشان است و برگشتنشان با خدا.
کد خبر : ۱۶۸۸۳۱
۱۴۰۲/۰۳/۲۲ - ۱۵:۵۵
ای نامه که می‌روی به سویش...

ای نامه که می‌روی به سویش...

من هر وقت توی حرم می‌روم و این زن و شوهر‌های جوان را می‌بینم که دست هم را گرفته اند و دارند زیارت می‌کنند یا توی حرم نشسته اند و دارند کتاب دعا می‌خوانند خیلی دلم برای شما تنگ می‌شود.
کد خبر : ۱۶۸۰۶۷
۱۴۰۲/۰۳/۱۷ - ۱۵:۵۴
در ستایش زخم ...

در ستایش زخم ...

در لحظه اول زخم که اتفاق می‌افتد تو نمی‌فهمی، حس می‌کنی یک خراش است، یک خنکایی به پوستت می‌نشیند و بعد سرخی خون که پدیدار می‌شودت، می‌فهمی کار از کار گذشته...
کد خبر : ۱۶۷۸۴۵
۱۴۰۲/۰۳/۱۶ - ۱۴:۵۱
یک قصه در هشت کاشی

یک قصه در هشت کاشی

سلام داد و وارد صحن گوهر شاد شد. گنبد پدیدار بود. به پدر گفته بود. جمع و جور کنید هتل را تحویل بدهید. من می‌روم حرم سلام می‌دهم.
کد خبر : ۱۶۷۰۹۹
۱۴۰۲/۰۳/۱۰ - ۱۴:۴۹
فصل شکار توت

فصل شکار توت

الیوم که بر یکی از شوارع مشهد عزیز قدم می‌زدیم و یاد از گذشته می‌کردیم، پیرزالی دیدیم نحیف و ریزه میزه.
کد خبر : ۱۶۶۴۴۸
۱۴۰۲/۰۳/۰۷ - ۱۴:۰۷
نفس برآمد و کام از تو بر نمی‌آید

نفس برآمد و کام از تو بر نمی‌آید

سال‌ها بود که در دلش تمنای عصیان و طغیانی نبود. سال‌ها بود که نماز و روزه‌اش از سر عادت و تجارت نبود. سال‌ها در سرما و گرما رفته بود حرم و هرچه می‌کرد و می‌گفت و می‌دید رفاقت بود و لطف. یک شلنگ نازک آبی‌رنگ و کپسولی بیست‌کیلویی رفیق این سال‌هایش بود.
کد خبر : ۱۶۵۷۷۸
۱۴۰۲/۰۳/۰۳ - ۲۲:۴۵
باغ کلماتی تو بمان شهر بیارای...

باغ کلماتی تو بمان شهر بیارای...

در مطبوعات قلم زدن، از مردم گفتن و برای مردم گفتن است. از طرفی، قلمت را سمباده می‌زنی و نرم و لطیفش می‌کنی که کسی دردش نیاید و به کسی بر نخورد و کسی از نان خوردن نیفتد و نانی هم قرض ندهی.
کد خبر : ۱۶۵۷۵۵
۱۴۰۲/۰۳/۰۳ - ۱۵:۳۵
برای عابران خیابان امیری

برای عابران خیابان امیری

متروپل خبری سهمگین بود که اتفاق افتاد و خوزستان مظلوم یک بار دیگر بر پیکر مجروحش زخمی نشست جان کاه‌تر از زخم‌های قبل.
کد خبر : ۱۶۵۵۶۸
۱۴۰۲/۰۳/۰۲ - ۱۵:۱۰
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->