درباره نویسنـده
حامد عسکری

حامد عسکری

شاعر و نویسنده

تعداد مطالب ۲۴۸
بازدید کل مطالب ۲۰۲,۶۶۴
کامنت های مطالب ۳

آخرین مطالب حامد عسکری

دست ما را به محرم برسانید فقط

دست ما را به محرم برسانید فقط

آقاجواد می‌گفت مشهد که می‌روید، اسراف کنید، در اشک، در زیارت، در گریه، در خواستن و... زرنگ باشید، امام ما شیعه زرنگ بیشتر دوست دارد.
کد خبر : ۱۷۰۴۸۳
۱۴۰۲/۰۳/۳۱ - ۱۹:۲۱
رنج سفر

رنج سفر

حامد عسکری - شاعر و نویسنده
کد خبر : ۱۶۹۹۱۴
۱۴۰۲/۰۳/۲۸ - ۱۷:۴۵
هرچه دارم از تو دارم...

هرچه دارم از تو دارم...

همان جلو باب الجواد (ع) کفش هایش را درآورد و زد زیر بغلش. سر افکنده و بی قرار و دردمند راه افتاد به سمت ضریح. مرمر‌های خنک لذتی رقیق را به جانش می‌ریخت.
کد خبر : ۱۶۹۲۴۲
۱۴۰۲/۰۳/۲۴ - ۱۹:۰۱
امان از نسل بی قصه ...

امان از نسل بی قصه ...

یک جایی خواندیم بزرگی از اهل فرنگ گفته بود و انصافا خوب هم گفته بود که هر کودکی که به دنیا می‌آید، یعنی هنوز حی لایموت از بنی بشر نامید نشده است و می‌آیند بندگانی که قرار است دنیا را آبادان کنند، البته که فرمود ما راه را هم نشانشان می‌دهیم، حالا خودشان انتخاب می‌کنند که شکرگزار باشند یا کفران نعمت کنند.
کد خبر : ۱۶۹۰۹۳
۱۴۰۲/۰۳/۲۳ - ۱۲:۳۲
التماس دعای مخصوص

التماس دعای مخصوص

بمی‌ها خرما را که می‌فروشند، عموما عازم مشهد می‌شوند، عموما هم با خودرو خودشان. رفتنشان با خودشان است و برگشتنشان با خدا.
کد خبر : ۱۶۸۸۳۱
۱۴۰۲/۰۳/۲۲ - ۱۵:۵۵
ای نامه که می‌روی به سویش...

ای نامه که می‌روی به سویش...

من هر وقت توی حرم می‌روم و این زن و شوهر‌های جوان را می‌بینم که دست هم را گرفته اند و دارند زیارت می‌کنند یا توی حرم نشسته اند و دارند کتاب دعا می‌خوانند خیلی دلم برای شما تنگ می‌شود.
کد خبر : ۱۶۸۰۶۷
۱۴۰۲/۰۳/۱۷ - ۱۵:۵۴
در ستایش زخم ...

در ستایش زخم ...

در لحظه اول زخم که اتفاق می‌افتد تو نمی‌فهمی، حس می‌کنی یک خراش است، یک خنکایی به پوستت می‌نشیند و بعد سرخی خون که پدیدار می‌شودت، می‌فهمی کار از کار گذشته...
کد خبر : ۱۶۷۸۴۵
۱۴۰۲/۰۳/۱۶ - ۱۴:۵۱
یک قصه در هشت کاشی

یک قصه در هشت کاشی

سلام داد و وارد صحن گوهر شاد شد. گنبد پدیدار بود. به پدر گفته بود. جمع و جور کنید هتل را تحویل بدهید. من می‌روم حرم سلام می‌دهم.
کد خبر : ۱۶۷۰۹۹
۱۴۰۲/۰۳/۱۰ - ۱۴:۴۹
فصل شکار توت

فصل شکار توت

الیوم که بر یکی از شوارع مشهد عزیز قدم می‌زدیم و یاد از گذشته می‌کردیم، پیرزالی دیدیم نحیف و ریزه میزه.
کد خبر : ۱۶۶۴۴۸
۱۴۰۲/۰۳/۰۷ - ۱۴:۰۷
نفس برآمد و کام از تو بر نمی‌آید

نفس برآمد و کام از تو بر نمی‌آید

سال‌ها بود که در دلش تمنای عصیان و طغیانی نبود. سال‌ها بود که نماز و روزه‌اش از سر عادت و تجارت نبود. سال‌ها در سرما و گرما رفته بود حرم و هرچه می‌کرد و می‌گفت و می‌دید رفاقت بود و لطف. یک شلنگ نازک آبی‌رنگ و کپسولی بیست‌کیلویی رفیق این سال‌هایش بود.
کد خبر : ۱۶۵۷۷۸
۱۴۰۲/۰۳/۰۳ - ۲۲:۴۵
باغ کلماتی تو بمان شهر بیارای...

باغ کلماتی تو بمان شهر بیارای...

در مطبوعات قلم زدن، از مردم گفتن و برای مردم گفتن است. از طرفی، قلمت را سمباده می‌زنی و نرم و لطیفش می‌کنی که کسی دردش نیاید و به کسی بر نخورد و کسی از نان خوردن نیفتد و نانی هم قرض ندهی.
کد خبر : ۱۶۵۷۵۵
۱۴۰۲/۰۳/۰۳ - ۱۵:۳۵
برای عابران خیابان امیری

برای عابران خیابان امیری

متروپل خبری سهمگین بود که اتفاق افتاد و خوزستان مظلوم یک بار دیگر بر پیکر مجروحش زخمی نشست جان کاه‌تر از زخم‌های قبل.
کد خبر : ۱۶۵۵۶۸
۱۴۰۲/۰۳/۰۲ - ۱۵:۱۰
ما دختر دار‌ها

ما دختر دار‌ها

دختر داشتن حس غریبی دارد. قشنگ می‌توانی ببینی یک تکه از قلبت دارد جلویت راه می‌رود، لبخند می‌زند.
کد خبر : ۱۶۵۱۴۳
۱۴۰۲/۰۲/۳۱ - ۱۸:۱۹
فقط برای تو گفتم

فقط برای تو گفتم

نزدیک ضریح شد و کاغذ را انداخت توی ضریح. بعد زیر لب زمزمه کرد: من این رباعی‌ها را برای شما گفتم.
کد خبر : ۱۶۴۴۱۴
۱۴۰۲/۰۲/۲۷ - ۱۸:۲۵
دهقان فداکار

دهقان فداکار

من خانه ام حوالی میدان فردوسی است در تهران و هر بار که از کنار آن پیرمرد باشکوه رد می‌شوم، نقل، نقل احیاگر زبان فارسی است.
کد خبر : ۱۶۴۱۵۲
۱۴۰۲/۰۲/۲۵ - ۱۵:۰۳
پرتقال در بشقاب سرمه‌ای

پرتقال در بشقاب سرمه‌ای

پشت در اتاق زایمان منتظر بود. دوقلو‌ها قرار بود بیایند و زندگی دونفره شان را حالا دوبرابر کنند.
کد خبر : ۱۶۳۲۴۳
۱۴۰۲/۰۲/۲۰ - ۱۵:۴۶
مهربانی به طعم گیلاس

مهربانی به طعم گیلاس

اردیبهشت خانم را ببینید چه دلبر است، هر روزی یک لباس می‌پوشد، یکی از یکی هوش ربا تر، یکی از یکی رنگارنگ‌تر ... تا چشم کار می‌کند عطر است و شکوفه و رنگ.
کد خبر : ۱۶۳۰۷۲
۱۴۰۲/۰۲/۱۹ - ۱۶:۳۶
هر کجا می‌نگرم مجلس سهراب کشی است

هر کجا می‌نگرم مجلس سهراب کشی است

چند کفتار حلقه زده بودند بر گرد دخترکی نوگل و چونان رستم از راه رسید و با دست خالی به پیکار برخاست، کاردآجینش کردند جانکم. تیغی بر قلبش و تیغی بر ریه اش نشاندند و به دیار باقی رهسپارش کردند. چندین روز است دندان قروچه ایم و خشم.
کد خبر : ۱۶۲۶۴۸
۱۴۰۲/۰۲/۱۷ - ۱۵:۳۱
مرگ با طعم انگور

مرگ با طعم انگور

و شب بود اقلیما. شغال‌ها زوزه می‌کشیدند و هوای دهگاه ورم کرده و چرک بود، بوی پهن تازه و شکمبه خالی شده شتر دهگاه را برداشته بود.
کد خبر : ۱۶۱۹۴۲
۱۴۰۲/۰۲/۱۳ - ۱۰:۳۷
بیمار خنده‌های توام

بیمار خنده‌های توام

گویا روزی در بلاد فرنگ را روز لبخند و خنده نام گذاری کرده اند. هم خوشحال گشتیم و هم کمی دلگیر.
کد خبر : ۱۶۱۵۶۴
۱۴۰۲/۰۲/۱۱ - ۱۳:۵۳
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->