اگر زیستن به قاعده الگوی معصوم را راهبرد زندگی کنیم، به اوصاف کمال حضرت ایشان، مصفا خواهیم شد. از کرامت خُلق ایشان بهره خواهیم گرفت. این ما را در مسیری قرار خواهد داد که خود را هر روز بیش از دیروز به حضرت شبیه کنیم. اصلا فلسفه الگوگیری تشابه است. شبیه سازی خود به اسوه و تنظیم سبک زندگی خود به او. این گونه است که میشود به تکثیر او در جامعه کمک کرد و خویش را به باروری صفات او غنی سازی نمود. این میتواند آدمی را به استغنای تام برساند تا معیارهای دنیایی را کنار نهد و در ساحتی دیگر برای خود معیاریابی کند.
این تغییر، تحولی نو هم ایجاد میکند. در این نوخواهی هم انسان در مسیر «احسن الحال» قرار میگیرد. با این حال برتر هم احوالش جوری میشود که دیگران نمیتوانند زلزله در زندگی اش بزنند. بنای شخصیتی اش به قوامی میرسد که بمب هم آن را از هم نمیپاشد. آنچه در باره یاران خاص ائمه میخوانیم، تصویری چنین به ما میدهد. آنان به سلوک الگو خود را تقویت میکنند. قوی میشوند و به اقتداری میرسند که قدرتهای دنیایی در برابرشان کوچک میشوند.
در همین سلسله نوشتار به تأمل در کلام معیار حضرت رضا (ع) پرداختیم که ۱۰ شاخصه کامل شدن عقل مومن را فهرست میکردند و خواندیم که عقل شخص مسلمان تمام نیست، مگر این که ۱۰ خصلت را دارا باشد. از او امید خیر باشد. مردم از بدى او در امان باشند، خیر اندک دیگرى را بسیار شمارد. خیر بسیار خود را اندک شمارد. هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود. در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود. بعد رسیدیم به اینکه «فقـر در راه خدا، برایـش از تـوانگرى محبوبتر بـاشــد.» فقر در راه خدا یعنی اینکه حاضر نباشد برای رسیدن به دنیا از دین و خدای خود بگذرد. بلکه دنیا را بسان مزرعه برای آبادانی ابدیت خویش در سرای دیگر در نظر داشته باشد.
با این نگاه است که دنیا نه تنها بر انسان امیر نمیشود و آدمی را به اسارت نمیگیرد که زیر سلطه مؤمن هم قرار میگیرد. کم نیستند دنیادارانی که آن را ابزار توسعه دین کرده اند. سرمایه دارند، اما سالاری سرمایه را قبول ندارند بلکه آن را یک ظرفیت میبینند برای پیشرفت. اینان شاگردان مکتب ام الائمه حضرت خدیجه (س) هستند. همان بزرگ بانویی که هرچه داشت در راه خدا داد. در جریان انقلاب هم کم نداشتیم کسانی که داشتهها را به میدان آوردند و جهاد در دو شأن اموال و انفس را مصداق شدند.
از سوی دیگر هم هستند افراد با هزار ادعا که با تکه نانی، سر سوزن عنوانی و خرده نامی میشود آنان را خرید. فراوان هستند کسانی که راحت شکار میشوند حال آنکه جان یافتگان در مکتب حضرت رضا (ع) به استغنایی میرسند که دنیا را کوچکتر از آن میبینند که گرفتارش شوند. فقر در راه خدا اینجا معنا پیدا میکند که دین خود را حفظ میکنند حتی اگر سفره شان هر روز کم رنگتر شود. حاضر نمیشوند بر سفرههای چرب و شیرین بنشینند که شبهه در لقمه هایش باشد. چنین است که ایمان کامل میشود و انسان به منطقه امن عبودیت میرسد. مردمانی چنین همواره خود را با حق تنظیم میکنند. زندگی شان هم چنان نظمی میگیرد که همه دنیا اگر قدرت خود را هم افزا کنند نمیتوانند این نظم را برهم زنند.