مراسم بزرگداشت مسعود کیمیایی در تهران برگزار شد شوک فرهنگی به سینمای مشهد | ماجرای تعطیلی دومین پردیس سینمایی ویلاژتوریست برگزاری دومین رویداد اهدا نشان مشهدالرضا(ع) | قدردانی از مفاخر مشهد + فیلم و تصاویر داوران بخش مستند فجر معرفی شدند توضیح وزارت فرهنگ درباره خبر بازداشت خبرنگار ایتالیایی نشان مشهد الرضا (ع) سبب ارتقای جایگاه تاریخی و توسعه گردشگری مشهد می‌شود رئیس حوزه هنری خراسان رضوی: نشان مشهدالرضا(ع) به شهر مشهد اعتبار بین‌المللی می‌دهد علیرام نورایی با «شکلات ششم» در راه جشنواره فیلم فجر جشنواره هند به فیلم پایانه سیروس همتی جایزه داد تولید مستند فرح توسط سازمان اوج مهران مدیری و الناز شاکردوست در فیلم کج پیله هم‌بازی شدند پیمان معادی و پریناز ایزدیار، مقابل دوربین فیلم زن و بچه سعید روستایی رفتند مدیرمسئول «نسیم بیداری» محکوم شد معرفی شورای سیاست‌گذاری جشنواره موسیقی نواحی الهه رضایی، مجری محبوب تلویزیون، در جشنواره فیلم رشد + عکس رونق فرهنگ در گرو توسعه زیرساختی | یادآوری پروژه های مورد انتظار فرهنگی، به بهانه روز مشهد مشهد با پیشینه تاریخی غنی، شایسته داشتن روز ملی است آغاز فیلم‌برداری سریال جدید منوچهر هادی سه فیلم سینمایی بنیاد فرهنگی روایت فتح در راه جشنواره فجر
سرخط خبرها

پرده برداشتن از یک راز اربعینی

  • کد خبر: ۱۲۶۱۵۳
  • ۲۸ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۸:۱۴
پرده برداشتن از یک راز اربعینی
قاسم رفیعا - شاعر و طنزپرداز

ما تقصیری نداشتیم. ما بچه بودیم و همه چیز برای ما تفریح بود. حتی اربعین. هر چند هنوز هم که مثلا سن و سالی از من گذشته نمی‌فهمم چرا باید رحلت پیامبر اکرم (ص) را با شهادت امام حسین (ع) بسنجیم.

نمی‌دانم این رسم ما مشهدی هاست که بعد از هشت روز که از اربعین گذشت و رحلت پیامبر (ص) را بگوییم چهل و هشتم؟ شاید واقعا تاریخ و سال ما از عاشورا شروع می‌شود؟ نمی‌دانم.

ولی برای ما که کودکان خردسالی بودیم محرم و اربعین بهانه‌ای بود برای تفریح کردن و اطمینان دارم امام حسین (ع) هم ترجیح می‌داد ما فقط باشیم. در حسینیه‌ها باشیم. کنار حوض بازی کنیم. سر علم هیئت دعوا کنیم، اما بمانیم؛ و روز اربعین با صدای بلند توی کوچه بخوانیم

اربعین نور دینه
شله زرد خیلی شیرینه

و بدویم این طرف و آن طرف و ببینیم چه کسی دیگچه می‌دهد. چه کسی شله زرد و آش بلغور و خسته نشویم از خوردن و تفریح کردن.

خوب همین حالا هم بچه‌های ما همین طور هستند. اولش ما نمی‌فهمیم محرم برای چیست؟ فکر می‌کنیم بهانه‌ای است برای جمع شدن ما دور هم و بازی کردن و لذت بردن و شام خوردن.

یعنی کم کم به عمق اندوه پی می‌بریم. کلاس اول بودم و محرم به مدرسه‌ها خورده بود. لذت بخش‌ترین خاطره من وقتی بود که از شیفت بعد ازظهر مدرسه برمی گشتم و با همان کتاب‌های کش پیچ شده که با مداد هایم آن‌ها را با کش محکم کرده بودم می‌دویدم به سمت حسینیه برای اینکه می‌دانستم چای می‌دهند؛ و چه قدر آرزو داشتم که دوتا چای بدهند و صد حیف که میرزا عبدا... حواسش به این بود که من چای خورده ام.

اولین حادثه زندگی ام همان حین چای خوردن اتفاق افتاد. وقتی می‌خواستم آخرین هورت چای را از داخل نعلبکی بکشم حواسم برای اولین بار رفت به سمت داستانی که آشیخ بر روی منبر داشت روایت می‌کرد. ناگهان زمان ایستاد. خودم را توی خرابه‌های شام دیدم؛ که لگد می‌خوردم و شلاق پشتم را سیاه می‌کرد. دیدم که گریزی از تازیانه نبود و من زیر دست و پا خاک آلود و درمانده این طرف و آن طرف می‌افتادم.

ناگهان دیدم صورتم پر از اشک شده. نعلبکی خالی را با دندان هایم فشار می‌دهم. میرزا عبدا... به زور دارد نعلبکی را از لای دندان‌های قفل شده ام بیرون می‌کشد. من تازه داشتم می‌فهمیدم ماجرای عاشورا و اربعین خیلی جدی‌تر از این حرف هاست. باید زودتر بزرگ می‌شدم. برای همین وقتی چند روز بعد میرزا عبدا... به مادرم (دختر برادرش میرزا محمد) گفت: گاهی به این بچه‌ها چایی بده که این طور نعلبکی مسجد را لای دندانشان فشار ندهند نگفتم:

کور بودی؟ نعلبکی را دیدی اشک‌های من را ندیدی؟ مات بودن و درماندگی من را ندیدی؟
خدا میرزا عبدا... را بیامرزد. اما هیچی نگفتم. برای اولین بار احساس کردم اگر چیزی بگویم مزد اشکی را که ریخته ام ضایع می‌کنم. حتی تا همین امروز داستانم را برای هیچ کس تعریف نکرده بودم. حتی برای خودم.

اربعین بهانه‌ای شد برای پرده برداشتن از رازی که در دلم مانده بود. حالا که فکر می‌کنم می‌بینم شاید اربعین آن سال‌ها ریا و دو رویی کمتری در سرزمین ما حاکم بود. نمی‌دانم این روز‌ها چه چیزی در زندگی ما کم است.

پرده برداشتن از یک راز اربعینی

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->