نتفلیکس فیلم هیجان‌انگیز «فرانکنشتاین» را اکران می‌کند طراح لوگوی «۰۰۷» جیمز باند درگذشت رمان «دیوید کاپرفیلد» ترجمه مسعود رجب‌نیا به چاپ سیزدهم رسید آغاز فیلمبرداری فیلم جدید جوئل کوئن در اسکاتلند پخش دوبله فارسی «جاده یخی انتقام» در شبکه نمایش خانگی قاتل «متیو پری» در دادگاه مجرم شناخته شد دوبله فیلم ترسناک «آلوده» برای پخش از تلویزیون مستند «آقای نخست‌وزیر» روی آنتن + زمان پخش وحید تاج و حسام‌الدین سراج در قونیه | حضور گسترده خوانندگان ایرانی در فستیوال بین‌المللی «دولت عشق» در قونیه پژمان بازغی و منوچهر هادی در تیم فوتسال ستارگان هنر ایران + عکس انتشار ۲ آلبوم موسیقی «بانگ عشق» و «کیکاوس» آوازخوانی حسام‌الدین سراج در مراسم تشییع استاد فرشچیان + فیلم فیلم «خرگوش سیاه، خرگوش سفید» شهرام مکری در جشنواره بوسان بازیگر نقش جایگزین مصطفی زمانی در نسخه آمریکایی سریال «یوسف پیامبر» چه کسی است؟ + عکس و بیوگرافی سعید روستایی از احتمال اکران «برادران لیلا» خبر داد + عکس «پوست شیر» رقیب سریال‌های ترکی در برزیل شد + عکس
سرخط خبرها

کتاب «روزگار سودابه» منتشر شد

  • کد خبر: ۱۳۴۰۹۱
  • ۱۹ آبان ۱۴۰۱ - ۱۵:۰۳
کتاب «روزگار سودابه» منتشر شد
«روزگار سودابه» کتابی تاریخی – اجتماعی است که اکنون در بازار کتاب عرضه شده است.

به گزارش شهرآرانیوز؛ کتاب روزگار سودابه در گونه (ژانر) تاریخی – اجتماعی به روایت اتفاقاتی در طول تاریخ چند دهه گذشته ایران می‌پردازد. نگارش این رمان ۱۰ سال طول کشیده‌است. شخصیت اول رمان، سودابه است که خاطراتش را از کودکی تا بزرگسالی روایت می‌کند. سودابه در خلال روایت داستان زندگی‌اش به حوادث و وقایع تاریخی می‌پردازد و شرایط اجتماعی آن دوران را شرح می‌دهد. در ادامه به موضوع مهاجرت در دهه ۶۰ و تجربه سخت ترک وطن و آشنایی با فرهنگ و زندگی در کشوری جدید پرداخته می‌شود.

مریم مظفری سال ۱۳۳۸ در تهران به دنیا آمد. وی در سال ۱۳۶۷ در رشته‌ تعلیم و تربیت از دانشگاه برلین فوق‌لیسانس گرفت. کتاب زن ‌و ‌آینه اولین مجموعه داستانی است که نشرچشمه از مریم مظفری چاپ کرده است. وی اکنون ساکن آلمان است و در برلین به داستان‌نویسی مشغول است.

قسمتی از متن کتاب

سودابه قهوه را مزه‌مزه کرد: «این آخرین قهوه‌ست!»

«آخرین قهوه؟»

«قهوه در ایران مزه قهوه اینجا را نمی‌دهد. چای اینجا هم مزه چای ایران را نمی‌دهد!»

سودابه وقت را مناسب دانست و از چای خانه عمه‌ایران گفت و داستان عشق عمه‌ایران و مازیار را برای ارشیا تعریف کرد. ارشیا سرتاپا گوش بود و بعد از دو ساعت رانندگی، زمانی که جلو رستوران کوچک نگه داشت، تازه داستان عشق عمه‌ایران و مازیار به پایان رسیده بود. ارشیا متعجب فقط سودابه را نگاه کرد و احساس می‌کرد که فرصتی برای سوال کردن نیست.

در رستوران غذا سفارش دادند و سریع خوردند و ارشیا سفارش قهوه و شیرینی داد. سودابه هنوز منتظر بود که ارشیا در مورد پدرش و عمه‌ایران سوال کند، اما ارشیا سکوت اختیار کرده‌بود.

قهوه و شیرینی را که آوردند، ارشیا دست درون کتش کرد و یک جعبه مشکی بلند و باریک را بیرون آورد. آن را جلوی سودابه گذاشت و گفت که هدیه کوچکی برای خداحافظی خریده است. سودابه اصلا انتظار هدیه از طرف ارشیا را نداشت، فقط لبخندی زد و جعبه مشکی راباز کرد. و چشمانش برق زد. ساعت قاب طلایی بندمروارید که صفحه‌اش سفید صدفی بود. سودابه هیجان زده دستش را برد و گونه ارشیا را نوازش کرد. «درست شبیه گردنبند مروارید مادرم است که پدر از سفر بصره برایش آورده بود.»

ارشیا ساعت را به دست سودابه بست. غمگین گفت: «نمی‌دانم بدون تو چه کنم؟»

سودابه به ساعت بند مروارید نگاه کرد: «باید سیاوش را بردارم و بیایم. همه‌چیز درست می‌شود!»

کتاب روزگار سودابه نوشته مریم مظفری در ۲۷۲ صفحه با شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۲۳ هزار تومان توسط انتشارات پیدایش منتشر شد.

منبع: ایرنا

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->