مراسم شام غریبان حسینی در حرم مطهر رضوی+ فیلم (۲۶ تیر ۱۴۰۶) آیت‌الله علم‌الهدی: اشک بر سیدالشهدا(ع) از نشانه‌های مؤمن است جزئیات برگزاری مراسم شام غریبان در حرم مطهر رضوی (۲۶ تیرماه ۱۴۰۳) ویدئو| نوجوانانی که دل در گرو حسین(ع) دارند | روایتی از دسته عزای نوجوانان محله احمدآباد مشهد عبور روزانه سه هزار زائر عتبات عالیات از مرز چذابه سید کاظم روح‌بخش، حاجی مشهدی آزاد شد + فیلم ابوالفضل العباس (ع) مظهر ولایتمداری و جوانمردی | عزاداران حسینی به سمت حرم رضوی رهسپار شدند + فیلم حرم امام رضا (ع) در روز تاسوعا غرق در ماتم و عزا شد + فیلم حال و هوای تاسوعای حسینی در کربلای معلی (۲۵ تیر ۱۴۰۳) برگزاری مراسم تاسوعای حسینی و عزای حضرت عباس(ع) در شهرهای مختلف ایران ای اهل حرم، میر و علمدار نیامد | عزاداری تاسوعای حسینی در مشهد (۲۵ تیر ۱۴۰۳) + ویدئو دمام‌زنی؛ یادگاری از جنوب کشور در مشهدالرضا(ع) | عزاداری هیئت مذهبی روضة‌الشهدا در میدان فلسطین مشهد احیای سنت تعزیه‌خوانی | روایتی از برنامه‌های موکب‌الزینب (س) در منطقه سیدی مشهد + فیلم در دهه اول محرم، ۲ هزار مراسم مذهبی در تکایا و هیئات مذهبی مشهد برگزار می‌شود شناخت سیره اهلبیت (ع) با زبان قصه و بازی | «حسینیه کودک» در هیئت عزاداری قبةالحسین (ع) + فیلم دولت جدید برای تقویت فرهنگ دینی و امنیت ملی به «زیارت» توجه جدی داشته باشد شهردار مشهدمقدس: حجاب یک مسئله جهانی است امروز در جنگ ترکیبی دشمنان قرار داریم تعزیه تمام می‌شود، عاشورا نه!
سرخط خبرها

پای سفره آقا

  • کد خبر: ۱۳۷۵۰۳
  • ۰۹ آذر ۱۴۰۱ - ۱۶:۵۵
پای سفره آقا
بعد از ماجرای شعر «بچه محله امام رضا»، اتفاقات بانمکی افتاد...

بعد از ماجرای شعر «بچه محله امام رضا»، اتفاقات بانمکی افتاد؛ ازجمله یک دفعه به عنوان داور دعوت شده بودم به جشنواره آستان قدس رضوی. معاون آستان قدس روز اختتامیه جشنواره، بعد از سخنرانی پایانی و قبل از پایان مراسم، من را دعوت کرد روی سن و چهارتا ژتون غذای حضرت از جیبش درآورد و گفت:
- این چهارتا ژتون رو بگیر و برو غذا بگیر؛ این قدر نگو «سی ساله پای سفره‌ای آقا.»

اصلا بحث شوخ طبعی و سرگرمی ماجرا بود. ملت کلی خندیدند و من هم ژتون‌ها را گرفتم و، چون نزدیک ظهر بود، رفتم حرم و چهارتا غذا را گرفتم که ببرم خانه بخوریم. داخل حرم، یک مادر و دختر مشهدی داشتند می‌رفتند. دخترخانم من را شناخت. به مادرش گفت:
- مامان!‌ای همو نیست که مِگِه «سی ساله پای سفره‌ای آقا، منتظر یک ژتون غذایوم؟» حالا هرروز هرروز غذا می‌گیره، مبره خانه شان...

یک دفعه هم تو ارگ داشتیم با خانمم می‌رفتیم. یکی از بچه هایم، بغلم بود و دست یکی دیگر را گرفته بودم. خانمم هم داشت ویترین مغازه‌ها را نگاه می‌کرد. ما، چون پول نداشتیم، تفریحمان، نگاه کردن به ویترین مغازه‌ها بود!

یکی از کسبه، مرا شناخت و پرسید:
- شما بچه محله امام رضایی؟
گفتم:
- می‌گن!

بنده خدا اول من را برد سمت دوستان کاسبش که ایستاده بودند درمورد نرخ ارز با هم صحبت می‌کردند. رو به دوستانش کرد و گفت:
- این آقا، بچه محله امام رضاست.

کسبه محل، تحویل نگرفتند. باز ولم نکرد. دست مرا گرفت و برد داخل مغازه. حالا من را با این بچه‌ها دنبال خودش می‌کشید.
رفتیم داخل مغازه که یک فروشنده خانم داشت. رو کرد به فروشنده و گفت:
- زری! این آقا رو نگاه کن.

زری هم یک نگاه عاقل اندرسفیه به من کرد.

مغازه دار به زری گفت:
- حالا بعد قصه اش رو برات می‌گم.
بعد رو کرد به من و گفت:
- شما دیگه برو!
و من هم رفتم دیگه!

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->