عیادت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از محمود حکیمی در بیمارستان جدیدترین اپرای «پرواز همای» روی صحنه + جزئیات روز سینما تبریک ندارد! سینماگران چقدر امنیت شغلی دارند؟ فراخوان سی‌وچهارمین جشنواره تئاتر خراسان‌رضوی منتشر شد اکران «شه‌سوار» در سینما آغاز شد تجلیل از ستارگان مطرح در جشن تورنتو ۲۰۲۴ برگزاری سومین جشنواره بین‌المللی چندرسانه‌ای میراث فرهنگی در شیراز وضعیت سینمای ایران از نگاه بابک‌ خواجه‌پاشا، کارگردان «در آغوش درخت» پیشنهاد‌هایی برای قرار گرفتن بلیت سینما در بسته تفریحی خانواده‌ها یک چهارچوب شکنی هنرمندانه در گالری «هنگام» «بشوی اوراق اگر هم درس مایی» | یادی از برخی استادان فرهنگ و ادبیات که در شاعری نیز دستی داشتند «علیرضا طبایی» راهی خانه ابدی شد (۲۱ شهریور ۱۴۰۳) «جشن مهر سینما» در خراسان‌رضوی موسم قدرشناسی از هنرمندان سینمایی استان است «نظم» جشنواره فیلم زوریخ را افتتاحیه می‌کند «پری صابری»، کارگردان تئاتر، درگذشت (۲۱ شهریور ۱۴۰۳) + علت فوت پیام وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به مناسبت روز ملی سینما
سرخط خبرها

بخندان یا بگریان یا بترسان، یا چی؟

  • کد خبر: ۱۴۲۷۷۷
  • ۱۱ دی ۱۴۰۱ - ۱۲:۳۳
بخندان یا بگریان یا بترسان، یا چی؟
داستان نباید آن قدر خنثی باشد که خواننده پس از مطالعه آن، همان کسی باشد که پیش از مطالعه اش بود.

نقل قولی درباره سینما هست که می‌گوید فیلم یا باید مخاطب را بخنداند، یا بگریاند، یا بترساند! درواقع، این‌ها حداقل‌های لازم برای یک فیلم سینمایی است. می‌خواهم از لزوم تأثیرگذاری داستان و رمان بگویم؛ امری که گویا در داستان نویسی کنونی ما کم رنگ شده است. برای تعریف داستان تأثیرگذار همان باور یادشده درباره سینما تا اندازه زیادی به کارمان می‌آید، اگرچه می‌توان آن را، هم در آن حوزه و هم در زمینه ادبیات، گسترش داد.

داستان نباید آن قدر خنثی باشد که خواننده پس از مطالعه آن، همان کسی باشد که پیش از مطالعه اش بود. خواننده داستان خوب و ماندگار وقتی مطالعه آن را تمام می‌کند، به فکر فرو می‌رود. این عنصر اندیشه مندبودن را شاید بتوان همان عامل گسترده ساختن تعریف اثر خوب دانست؛ یعنی اثر خوب (فیلم یا داستان) یا خواننده را می‌خنداند، یا می‌گریاند، یا می‌ترساند، یا به هرحال به شکلی او را به فکر فرومی برد. دقیق‌تر اینکه داستان و رمان خوب به داشته‌های ذهنی مخاطب خود چیزی می‌افزاید.

برای نمونه، اگر داستانی خنده به لبش نشانده است، باعث می‌شود درباره آن درنگ کند که چرا فلان رفتار انسانی این قدر سخیف است که به جای هم دل ساختن دیگران آن‌ها را می‌خنداند یا سبب تمسخر می‌شود! اگر خبری از هیچ یک از تأثیرات سه گانه (خنده و گریه و ترس) نیست، باز شایسته است داستان و رمان اندیشه خواننده را درگیر چیزی در خود کند، مثلا اینکه با توجه به کنش‌های شخصیت داستان، چرا آدم‌ها این قدر حرص می‌زنند و زندگی را به خودشان سخت می‌گیرند!

درگیری ذهنی مخاطب می‌تواند درباره زیبایی اثر باشد و زیبایی دوستی او را متأثر سازد، یا مرتبط با حسی باشد که آن اثر ادبی (داستان یا رمان) در او ته نشین می‌کند، یعنی خود آن حس، تفکر را در مخاطب برانگیزد. در هر صورت، داستان نباید خنثی باشد. کم نیست آثار ادبی‌ای که شخصیت پردازی نیرومند دارد و از ماجرای جذاب و پرتعلیقی برخوردار است و در کل، سازه‌های داستانی در آن به خوبی شکل گرفته است و کارکرد دارد، اما در حد اثر سرگرم کننده باقی می‌ماند. ارزش چنین نوشته‌هایی بعید است بیش از عملیات تردستی یک شعبده باز یا تقلیدصدای شومنی باشد که اسباب تفریح ما را فراهم می‌کنند!

احتمالش بسیار ضعیف است که فکر ما پس از تماشای بلعیدن شمشیر توسط یک آدم قوی هیکل در سیرک چندان درگیر شود، مگر آنکه به چرایی این کار خطرناک و چیستی ذات انسان و ماهیت خطر فکر کنیم که البته این اتفاق احتمالا زمانی می‌افتد که در یک داستان یا فیلم تأثیرگذار با شخصیتی همراه و آشنا شویم که تیغه شمشیر را به حلقش فرومی برد! در آغاز یادداشت گفتم خنداندن و گریاندن و ترساندن حداقل‌های یک فیلم (و طبعا یک داستان یا رمان) است. بگذارید صریح و با تأکید بگویم: حتی خود آن تأثیرات سه گانه نیز وقتی ارزشمند است که همراه با خنداندن یا گریاندن یا ترساندن مخاطب، اندیشه او را نیز درگیر سازد. یعنی هریک از این سه به تنهایی کافی نیست!

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->