پرواز مشهد - نجف ناچار به فرود اضطراری شد| ماجرا چه بود؟ وزیر علوم در مشهد: قطعی برق تحصیل دانشجویان را هم مختل کرده است | باید به دنبال تحصیل و آموزش مجازی دانشجویان باشیم نفقه چیست و به چه کسانی تعلق می‌گیرد؟ انتقال آب از هزارمسجد به مشهد | چالش ادامه‌دار + فیلم واکنش متفاوت وزارت آموزش و پرورش به رقص دانش‌آموزان بابلی زلزله کاشمر در استان خراسان رضوی را لرزاند (۶ دی ۱۴۰۳) مراقبت‌های تغذیه‌ای در پیشگیری از بیماری‌های تنفسی کمبود یُد چه علائمی دارد؟ بدون تجویز پزشک، دارو مصرف نکنیم؛ حتی یک مسکن ساده نکات ایمنی استفاده از آسانسورها در شرایط احتمالی قطع برق | مراقب سُریدن آسان‌­سُرها باشید فشار مالیاتی از روی پزشکان برداشته می‌شود پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی (پنجشنبه، ۶ دی ۱۴۰۳) | بهبود کیفیت هوا از اوایل هفته آینده قطع داروی بیماران دیابتی بسیار خطرناک است گلایه مردم از قطعی‌های مکرر برق در حاشیه شهر مشهد | خاموشی‌های نامنظم! استفاده از ماسک‌های N۹۵ در هوای آلوده، کمک‌کننده است یا نه؟ بررسی چالش‌های دارویی کشور (۶ دی ۱۴۰۳) آخرین وضعیت تب دنگی در کشور (۶ دی ماه ۱۴۰۳) سیگار کشیدن در نوجوانی به قلب آسیب می‌رساند آیا روند شیوع آنفلوانزا افزایشی است؟ لزوم ایمن‌سازی شهر در برابر زلزله اجرای نافرجام طرح پزشک خانواده در شهر مشهد اولویت جدید حج تمتع اعلام شد (۶ دی ۱۴۰۳) قتل هم‌اتاقی به خاطر آب خوردن با پارچ! اعتراف به قتل پسر ناپدیدشده بعد از کشف جسد در رودخانه زمان ثبت نام جدید وام ضروری ۳۰میلیون تومانی بازنشستگان کشوری اعلام شد ورود سامانه بارشی به کشور از فردا (۷ دی ۱۴۰۳) | تداوم آلودگی هوا در شهر‌های بزرگ + فیلم توسعه نامتوازن در همکاری‌های بین‌المللی موجب غفلت از کشورهای هم زبان شده است ایران فرهنگی؛ از رودکی تا نسل جدید، میراثی که باید زنده بماند رودکی؛ گنجینه‌ای برای تحکیم پیوند‌های فرهنگی ایران و تاجیکستان ضرورت بهره‌گیری از فرصت‌های فرهنگی مشترک ایران و آسیای میانه سفیر تاجیکستان در ایران: رودکی، حلقه پیوند فارسی‌زبانان است وضعیت قرمز عمومی
سرخط خبرها

مرگ یک آدم خوب

  • کد خبر: ۱۴۴۱۵۲
  • ۱۸ دی ۱۴۰۱ - ۱۷:۱۳
مرگ یک آدم خوب
او و مادرش را مقابل آسانسور می‌بینم. مادر محمد رنگ و روی پریده اش را پشت لبخندی سرد پنهان می‌کند. می‌گوید می‌خواهد صبح جمعه ساعت ۷ صبح به گلمکان برود.

محمداسماعیل خودش را توی بغل مادرش فشار می‌دهد. جلو در آسانسور لب ورچیده و با کلاهش بازی می‌کند. او پسر ۱۰ ساله همسایه طبقه بالایی ماست. محمد را با خراب کاری هایش در ساختمان می‌شناسند. معمولا هم کرده اش را گردن نمی‌گیرد. محمد با آن مو‌های طلایی و صورت گوشت آلودش با وجود شیطنت به شدت دوست داشتنی است. ساعت دوازده و نیم شب است.

او و مادرش را مقابل آسانسور می‌بینم. مادر محمد رنگ و روی پریده اش را پشت لبخندی سرد پنهان می‌کند. می‌گوید می‌خواهد صبح جمعه ساعت ۷ صبح به گلمکان برود. خودرویش را آخر از همه خودرو‌ها توی پارکینگ می‌گذارد تا صبح کسی را بیدار نکند. علت این کله صبح رفتنش را به گلمکان که می‌پرسم می‌گوید مادربزرگم فوت کرده است.

محمد هنوز اخم کرده است و سرش را بلند نمی‌کند. می‌گویم محمد مادربزرگ مادرت فوت کرده است برای همین ناراحتی؟ بغض فروخورده محمد می‌ترکد. دانه دانه اشک از گوشه صورتش قِل می‌خورد. دهانش را محکم به بدن مادرش می‌چسباند تا صدای گریه اش مهار شود. آن قدر هق هق می‌کند که مادرش هم به گریه می‌افتد. آرام دم گوشش می‌گوید: صلوات بفرست. حمد و سوره بخوان. گریه نکن. از سؤالی که کرده ام پشیمان می‌شوم. مادر محمد می‌گوید: بی بی اقدس خیلی مهربان بود. خیلی زیاد. هر چه بگویم کم گفته ام. هیچ وقت صدای بلندش را نشنیدم. هیچ وقت ندیدم عصبانی بشود. برای همین بچه‌ها خیلی دوستش داشتند. همه نتیجه هایش که هم سن و سال محمد اسماعیل هستند امروز برایش اشک می‌ریختند.

چهره خیس از اشک محمد هنوز جلو چشمم است. خودمانیم آدم خوب رفتنش داغ بزرگی است. از آدم‌های خوب همیشه به نیکی یاد می‌شود. بعد‌ها هر وقت محمداسماعیل تصویر مادربزرگ مادری را به خاطر می‌آورد حتما لبخند می‌زند. کاش آدم‌های خوب نمیرند. کاش ما آدم‌ها یادمان باشد از ما تنها خاطره‌ای می‌ماند و بس.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->