جلیل شعبانی درگذشت+بیوگرافی و علت فوت خلق اثر هنری نقاشان مشهدی به یاد شهید «سیدحسن نصرالله» + فیلم دیپلم افتخار جشنواره روسی برای «آوای ابرها» بازیابی هویت غنی دینی و انقلابی‌ از طریق داستان‌نویسی ضروری است یادی از مرحوم غلامعلی پورعطایی، استاد بی بدیل دوتار از خطه تربت جام هم زمان با سالروز درگذشتش جایزه ملی داستان حماسی، احیای هویت ادبی و حماسی خراسان رضوی است + فیلم دبیر اجرایی چهارمین جایزه ملی داستان حماسی: ۸۸۹ اثر به جشنواره ارسال شده است بررسی وضعیت نسبت هنر و فرهنگ دفاع مقدس | واجب فراموش شده برگزاری نمایشگاه نقاشی هنرمندان مشهدی با عنوان «ماشین طبیعی» | نگاه هنرمندانه به زیست شناسی در عصر هوش مصنوعی اجلاس همکاری‌های علمی‌فرهنگی زبان و ادبیات فارسی در نیشابور، فرصتی برای تقویت ارتباط در حوزه تمدنی زبان فارسی گفتگو با دکتر محمود اکرامی فر درباره نسبت‌های شعر و رسانه در گذر زمان | شعر بیشتر شده، اما قوی‌تر نشده است اجرای نمایش «برش» با حضور صحرا اسدالهی و آرش عدل‌پرور در مشهد اعلام جدول زمانبندی مسیر بازبینی آثار در جشنواره تئاتر خراسان رضوی صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۳ پخش فیلم‌های پلیسی و استکبارستیزانه از تلویزیون در آخر هفته (۱۲ و ۱۳ مهر ۱۴۰۳) درمیشیان، سینماگر ایرانی، نامزد جایزه «افشین یداللهی» شد درخشش «پریسان» در جشنواره‌های خارجی آرش مجیدی با «تانک‌خورها» روی آنتن شبکه سه + زمان پخش
سرخط خبرها

زنی با مو‌های تنباکویی

  • کد خبر: ۱۴۸۴۲۹
  • ۱۲ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۶:۱۶
زنی با مو‌های تنباکویی
نوک بینی اش سرخ شده بود، گوش هایش دو گلبرگ یخ زده بود، باد توی مو‌های تنباکویی اش می‌پیچید و سرما را  معطر می‌کرد.

نوک بینی اش سرخ شده بود، گوش هایش دو گلبرگ یخ زده بود، باد توی مو‌های تنباکویی اش می‌پیچید و سرما را معطر می‌کرد. سرش مثل گلی بود که از گلدان یقه اسکی سفیدش بیرون زده بود و تلفیق یقه اسکی درشت بافت با پالتوی فُتر فندقی به زیبایی اش ضریب می‌داد. با اینکه شب بود، اما زیر نور چراغ برق‌ها که می‌رسید دقت که می‌کردی می‌شد توی پیشانی بلندش دانه‌های ریز عرق را دید. کفش پاشنه تخم مرغی پایش بود و کپ کپ صدای کفش به خود ش هم اضطراب وارد می‌کرد. خیابان بهار را داشت می‌پیچید توی بن بست مزرعه داران که جیغ ترمز ماشینی رخوت سرد خیابان را خط انداخت.

-کجا میرید خانم؟ با شمام؟

کله چرخاند و جیپ خاکی ارتشی درست پشت سرش ترمز کرده بود. گرمای برخاسته از موتور هوا را بویناک کرده بود. نفس عمیقی کشید و گفت: با من هستین؟ افسر خپل سبیل کلفتی که یک کلت هم پر شالش بسته بود از جیپ بی سقف پیاده شد و گفت: بله با شمام خانم، این وقت شب کجا به سلامتی؟‌

نمی‌خواست تپش قلبش نمودی توی صورتش داشته باشد. آب گلویش را که حالا انگار یک پیاله بتن شده بود توی حلقش سعی کرد پایین بدهد.

 مردمک چشم هایش را همه جا می‌چرخاند الا چشم‌های گروهبان خپل. به هیچ نگاه می‌کرد، به خلأ.
– بله؟
-گفتم کجا به سلامتی؟
- آهان بله خونه مامان بزرگم!
– این وقت شب توی حکومت نظامی؟
- مریضه ناخوش احواله اومدم داروهاشو بدم و آمپولش رو بزنم ...
– نمی‌شد زودتر بیایی؟
- کلاس پیانو داشتم اون سر شهر بود تا بیام طول کشید.
- ببینم کیفتو!
– بفرمایین ...

بعد رو کرد به سرباز کنارش و گفت: بگردش ... سرباز با لهجه‌ای که نفهمید کجایی است کیفش را جست وجو کرد ... قربان مورد خاصی مشاهده نشد.
– خودشم بگرد ...

جا خوردند هم سرباز هم دختر ...

-فکر کنید اونور شهر دختر و خواهر خودتون بخوره به بازرسی ... چه حالی میشین بفهمین گفته سرباز بازرسی اش کنه؟ من اینجا خونه مادربزرگمه اینم کلیداش، اگر هم می‌خواهید بریم باهم چایی اش هم همیشه به راهه سرده می‌چسبه ... افسر خپل سبیلش را جوید و مستأصل گفت: ولش کن ... هم دختر هم سرباز آهی از سر رفع وظیفه کشیدند و افسر گفت: این محل موقعیت منه ... توی حکومت نظامی ببینمت بیرون دفعه بعدی این رفتارم نیست‌ها ... بدو برو خونه تون کلید بنداز توی در ببینم میری تو ... از مهلکه جسته بود، پا تند کرد و از روی صدای ماشین حدس زد که هنوز دارند نگاهش می‌کنند. به انتهای بن بست مزرعه داران رسید. کلید از کیفش در آورد و توی قفل در انداخت. تو رفت و درست پشت در عرق پیشانی اش را پاک کرد.

پله‌ها را یکی دوتا بالا رفت و توی پاگرد دوم جیپ را دید که زوزه کشان دور شد. وارد اتاق شد.

بچه‌ها دوره اش کردند. سمیرا پرسید آوردی؟

صحرا با اطمینان گفت معلومه که آوردم، مگه میشه چیزی بخوام و نشه.

بعد کله اش را تکانی داد و خنده‌ای زنانه کرد.  پیش ژاکت یقه اسکی اش را داد بالا و گفت بفرمایین این هم صد نسخه چاپ استنسیل داغ داغ از آخرین اعلامیه آقا روح ا... خمینی ...

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->