پردیس سینمایی ویلاژتوریست مشهد تعطیل شد! (۱۱ دی ۱۴۰۳) انتشار فصل دوم «بازی مرکب» با دوبله فارسی فاطمه هاشمی درباره تابوشکنی جوکر بانوان: می‌‎خواستم در کاری پرچالش برای مدیران حضور داشته باشم! آخرین خبر‌ها از ساخت سریال‌های زیرخاکی و پایتخت مستند دریاشوب روی آنتن شبکه سه + زمان پخش تقاضای عفو الهه محمدی و نیلوفر حامدی درگذشت آنگوس مک‌اینز، بازیگر کانادایی، در هفتادوهفت‌سالگی فیلم سینمایی باد وحشی با بازی نوید محمدزاده در مرحله پیش‌تولید لیلا حاتمی، امین حیایی و حامد بهداد؛ پرکارترین بازیگران احتمالی فجر ۴۳ گزارشی از نمایشگاه «نقش خیال دوست» در نگارخانه رضوان مشهد سریال انیمیشن گروه لندی در راه تلویزیون + زمان پخش جشنواره مردمی فیلم عمار و حضور پررنگ فیلم‌سازان مشهدی اهدای جایزه جشنواره دسینه آرژانتین به انیمیشن پیانو پاپان دعواهای برد پیت و آنجلینا جولی پس از ۸ سال فیلم سینمایی ایستاده در غبار در شبکه نمایش + زمان پخش اسامی آثار نهایی بخش «مرور تئاتر ایران» جشنواره تئاتر فجر اعلام شد انتشار ۲ رمان «ناقوس نیمه‌شب» و «آوای باد» صفحه نخست روزنامه‌های کشور - سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۴۰۳ مجید درخشانی، آهنگساز و نوازنده پیشکسوت تار، روی صحنه می‌رود مراسم بزرگداشت مسعود کیمیایی در تهران برگزار شد
سرخط خبرها

گریه توی مرسدس ...

  • کد خبر: ۱۴۵۸۹۴
  • ۲۷ دی ۱۴۰۱ - ۱۴:۳۰
گریه توی مرسدس ...
من می‌گویم زمستان خدا علی القاعده وقتی این جوری برفش برف باشد نه حرف، بسیار فصل خوشایندی است.

زمستان را می‌بینید نقره خانم؟ برف را التفات دارید؟ نعمت خدا ... چه رخت عروسی پوشیده شهر ... چه آرا گیرایی کرده شهر ... ملت شال و کلاه کرده اند رفته اند به سیاحت برف و لیزخورک بازی روی برف و یخ ... بازار فوتو گرافی هم به رغم برودت بسیار گرم است، خلایق هی فوتوی فیلان، بهمان‌ می‌اندازند. هی شعر عاشقانه می‌چپانند زیرش هی لایک و کامنت درو می‌کنند.

نوش جانشان نقره خانم. شما هم هی نیستید، ما هی بایستی کاغذ بنویسیم شرح فراق کنیم، مثلا شما باشید ما برویم این خیابان‌های دراز را گز کنیم رد پاهامان روی برف بماند کأنهو رد پای یک جفت آهو... نرینه اش ما باشیم و آهوی ختن چشم بادامی مادینه اش که شما ... حالا گوشتان را بیاورید ... دل بدهید به عرایضم.

من می‌گویم زمستان خدا علی القاعده وقتی این جوری برفش برف باشد نه حرف، بسیار فصل خوشایندی است. جان می‌دهد برای عاشقی کردن، ولی این ذهن لاکردار ما می‌رود به سمت آن قماش از رعیت که زخم نداری بر جگر دارد. شما به خیالت مثلا آن طفل موتورسیکلت سواری که معونات اهل شهر جابه جا می‌کند چه لذت از برف دارد، چار چکه آب بچکد بر زمین چرخش سر بخورد چه مصیبت دست‌ می‌دهد ... نه نقره خانم ... حقیقتش زمستان هم به خیال ما زبانم لال نعمت خواص متمول است و زمستان وقتی به جانت می‌چسبد که بدانی نقودات پرشالت هست که ملبسه‌ای بخری و سقفی هست که در آن هیزمی به بخاری بیندازی و پیاله‌ای آش بر اجاق داری که گرده هایت را گرم کند و دست‌های سوزن سوزن از سرمایت را بر اجاقی لاله کنی که خون به جانش بدود.

همه چیز را انگار نقره خانم مال دنیا مطلوب‌تر و زیباتر می‌کند، حتی زمستان را.

یاد پریچهر افتادیم صبیه محترم میز نصرت خان توتونچی، جوانکی جعلق به طلبانش آمده بود از مال دنیا بسیار پربهره، ولی از اخلاق و انصاف و زن داری هیچ ... این طفلی پریچهر هم یک دل نه صد دل عاشقش شده بود.

البت نه عاشق خودش که زلم زیمبو‌های دنیوی اش ... پدرش میزنصرت ما را صدا کرد که تو چیزی بگو ... به عمارت آمدند کلی قصه حسین کرد شبستری خواندیم آخرش پشت چشم نازک کردند گفتند: مگر نمی‌گویید اخلاق ندارد.

دست بزن دارد ... بی انصاف است، من ترجیح می‌دهم توی مرسدس گریه کنم بر بدبختی هایم تا اینکه پشت موتورگازی نوک بینی ام قندیل بزند و بر نداری اشک بریزم ... این جوانک‌های امروزی هم چه جهانی دارند نقره خانم ... می‌بینی؟

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->