به گزارش شهرآرانیوز؛ همهچیز از چند کلیپ کوتاه در فضای مجازی شروع شد. شبیهش را پیش از آن فقط در فیلمهای ترسناک دیده بودیم؛ مردمانی که همهجا بودند؛ در سوپرمارکت، قطارشهری، اتوبوس، صف نانوایی و هر جایی که هر فردی میتوانست هر روز در آن حضور داشته باشد. مردمانی که نمیدانستند بیمار هستند، ولی یکدفعه سرفه میکردند؛ سرفههای طولانی. سپس به زمین میافتادند، با چشمان به گودی نشسته و صورت سرخ.
مردم برای کمک نزدیکشان میشدند و فیلم تمام میشد. همه میپرسیدند ماجرا چیست و دارد چه اتفاقی میافتد؟ هیچکس، اما جوابی نداشت، تا اینکه چند روز بعد، دستبهدستشدن چند کلیپ از بیمارستانی در ووهان چین همه را به وحشت انداخت و جهان دیگر باور کرد که جدیجدی داردیک اتفاق بد وغیرقابل پیشبینی رخ میدهد. در این کلیپها پزشکانی در لباسهای سرتاپا پوشیده شبیه لباس فضانوردان با کفشها و نقاب مخصوص در حال جابهجایی بیماران بودند..
زمان زیادی نگذشته است و همه ما آن روزها را به یاد داریم؛ روزی که مردم شهر قرنطینهشده ووهان از پشت پنجره آپارتمانهایشان برای هم شعر میخواندند و اشک میریختند و همه کره زمین داشت تماشایشان میکرد. اعلام کرده بودند اسمش کروناست و حدس میزدیم سرایتی گستردهتر از چین داشته باشد، اما اینکه دوسال کامل بتواند جهان را در ترس و تعطیلی فرو ببرد، در ذهن حتی خیالپردازترین مردم هم نمیگنجید. کرونایی که ۶ هزارو ۴۰۰ کیلومتر را رد کرده و به ایران ما هم رسیده بود؛ مخفیانه و قاچاقی، مثل همه کشورهای دیگر.
تعداد بیماران مشکوک به آنفلوانزا با مشکلات حاد تنفسی که افزایش پیدا کرد، حدس شیوع کرونا به یقین تبدیل شد و ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ مسئولان بهطور رسمی ورود نحس این بیماری به کشور را اعلام کردند و زنگ خطر به صدا درآمد.
مدرسهها تعطیل شد. عیدش برای اولینبار در قرن چهاردهم کسی به دیدار کسی نرفت. خیلیهایمان عزیزترین کسان زندگیمان را از دست دادیم. چقدر با خبر فوت پزشکان و پرستاران گریه کردیم و چقدر آرزو کردیم که کاش یکبار دیگر زندگی این فرصت را به ما بدهد تا بتوانیم آدمهایی را که دوستشان داریم، بغل کنیم و ببوسیم. آن روزها جهان داشت تاریخ عجیبی را پشت سر میگذاشت؛ تاریخی که کسی به فکر ثبتکردنش نبود، اما تاریخپژوهان بخش تاریخ شفاهی سازمان کتابخانههای آستان قدس رضوی از همان ابتدا پروژهای با همین مضمون طراحی کردند و مشغول به کار شدند. درواقع آنچه اینبار نسبت به دیگر بیماریهای همهگیر متفاوت بود، همین امکان ثبت و ضبط اتفاقات و ماجراهای آن است که در آخرین مرگامرگی (وبایی که در آخر قرن سیزدهم خورشیدی شایع شد) در ایران فراهم نبوده است. دقیقترش اینکه برابر اسناد موجود، کرونا نخستین بیماری فراگیری است که عدهای تاریخپژوه فرصت کردهاند اطلاعات آن را ثبت و ضبط کنند.
پیش از هر حرف و سخنی، جالب است بدانید که پیش از آمدن کرونا، وبا آخرین مرضی بوده که با شهرهای ایران کاری کرد که پاییز با برگ درختان میکند. در اردیبهشت سال ۱۲۷۱ خورشیدی وبا به مشهد نفوذ کرده و ۲۰ هزار نفر از جمعیت شهر و اطراف را از بین برد. اما هنوز مشهد از زیر بار این تلفات سنگین بیرون نیامده که در خرداد سال ۱۲۸۳ خورشیدی دوباره در موج تازهای از بیماری غرق میشود؛ کابوس وبا برای مردم مشهد تمامی نداشت و به نظر میرسد این بیماری که بهدلیل بیرحمیاش در گرفتن جان انسانها به «مرگامرگی» میان مردم معروف شده بوده، در میانه سالهای ۱۲۸۱ تا ۱۲۸۵ در خراسان و مشهد حضور پررنگتری داشته است.
وبا در آخرین دهه قرن سیزدهم در اولین همهگیریاش شهر را جوری گرفتار خود میکند که هیچ کسب و پیشهای رونق نداشته و مشهدیها یا بهدنبال دوا و درمان خانوادهشان بودند یا در حال آمادهکردن بساط کفن و دفن آنها. این مرض همهگیر حدود ۸ هزار نفر از جمعیت ۸۰ هزار نفری شهر را میکشد. این یعنی از هر ۸ نفر یکی در شهر میمیرد تا داغی همیشگی بر دل مشهد باقی بگذارد. این پایان ماجرا نیست و مدتی بعد، درسال ۱۲۹۴ که قحطی سخت و وبا دست به دست هم میدهند، اوضاع به فاجعه نزدیکتر میشود. نویسنده کتاب «سالشمار وقایع مشهد در قرنهای پنجم تا سیزدهم» باور دارد که باید از نوشتن آن فجایع خودداری کرد تا شاید آن همه رنج و اندوه از حافظه تاریخی شهر پاک شود.
داستان مرگ و وبا در تاریخ مشهد بسیار تکرار شده، ولی جزئیات زیادی از آن باقی نمانده است. باید با زحمت ردپای آن را میان اسناد باقیمانده از آن موقع یافت. زیرا آن زمان خبری از مستندنگاری و تاریخ شفاهی نبود؛ پیش از این وقتی حرف از همهگیری مرگآور میشده، یک خاطره دور از آخرین همهگیری قرن سیزدهم بوده که در کتابها باید میخواندیم، ولی اکنون با وجود کرونا که در سالهای پایانی قرن چهاردهم میان ما زندگی کرد و آدمهای زیادی را با خود برد و متاسفانه هنوز هست، شاید بتوان گوشهای از رنج عمیق مشهد را از بیماری وبا درک کرد.
پیش از این در تاریخ مشهد هیچگاه وقوع یک همهگیری اینچنینی مستندنگاری نشده و آنچه از این دست رویدادها و اتفاقات برای ما باقی مانده، نوشتههای جسته و گریخته افرادی است که آن را دیدهاند. محمد نظرزاده، کارشناس ارشد تاریخ و کارشناسمسئول این بخش، در این گفتگو پارهای توضیحات درباره این فعالیت میدهد.
با توجه به اینکه هر بیماری واگیردار بر سبک زندگی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مردم آن دوره اثرات فراوان میگذارد، مستندسازی وضعیت مردم در زمان شیوع این بیماری در رأس برنامههای آرشیوهای دنیا بهویژه تاریخ شفاهی قرار گرفته است که خصلت میانرشتهای دارد و ادعای همگانیکردن تاریخ را دارد. اگر مستندسازی تجربیات به افراد علاقهمند، متخصص و بیطرف واگذار شود که بهطور شفاف همه ابعاد بحران را مستندسازی کند، میتوان در سیاستگذاریهای ملی از آن بهرهبرداری و از مشکلات ناشی از همهگیری پیشگیری کرد. مرکز اسناد آستان قدس رضوی در این راستا از زمان شیوع بیماری در ایران، از اسفند سال ۱۳۹۸، برنامه مستندسازی ثبت تجربیات زیسته در ایام کرونا را بر عهده گرفت.
ما این مسئله را از ابعاد گوناگون و بهصورت جزئی مستند کردیم و میتوان گفت به بیش از سی موضوع تقسیمبندی میشود که برخی از آنها چنین است: تهیه بیوگرافی و سوابق پزشکان و پرستاران، امکانات و سوابق بهداشتی ایران در برابر بیماریها، پیشینه همهگیریها و بیماریهای فراگیر و قرنطینه در ایران مانند وبای التور و...، ارتباط بین تحریمها و حوزه سلامت مردم تا پیش از کرونا، جریان ظهور ویروس جدید و میزان آمادگی وزارت بهداشت، اولین رویارویی و گزارشها درباره علائم ویروس در ایران و مشهد، بررسی ویژگیهای بیماران، اولین مرگومیرها، برخورد مردم و پزشکان با مثبتشدن کووید ۱۹ بیماران در روزهای اول، وضعیت مشهد و خراسان در اسفند ۱۳۹۸ و فروردین ۱۳۹۹، نحوه مشارکت پزشکان و کادر درمان با مراکز کرونا، نحوه مشارکت پیشکسوتان و پزشکان خارج از کشور با دانشگاه علومپزشکی مشهد، درگیری پزشکان در روزهای اولیه و خاطرات، امکانات مالی و...، بیمارستانهای زیرنظر برای مقابله، تجهیزات و دستگاهها برای همه کارکنان، تأثیر روانی و عاطفی بیماری بر پزشکان و کادر درمان و خاطراتشان و یادی از پزشکان و کادر درمان قربانی ویروس. در کنار همه اینها، اقدام برای تهیه فیلم و عکس از وضعیت مردم بهویژه در اطراف حرم مطهر، تغییرات ظاهر مردم از لحاظ استفاده از ماسک و دستکش، تعطیلی هتلها و اصناف، مصاحبه با کسبه و هتلداران اطراف حرم درباره تأثیر این تعطیلیها بر زندگی اقتصادیشان، مصاحبه با کارگران روزمزد در اینباره (حدود سیصد عکس از این وضعیت تهیه شده است) نیز صورت گرفته است.
در این پروژه سازمان نظامپزشکی خراسانرضوی و بخش تاریخ شفاهی کتابخانه آستانقدس رضوی در دو محور با یکدیگر بهصورت مستمر همکاری میکردند که در نخستین آنها، همه فعالیتهای این دانشگاه در مشهد و خراسانرضوی در راستای مهار این بیماری مانند آییننامهها، پیامهای سلامتی، دستورکارها، بازدیدها، پوستر و بروشوردرباره اطلاعرسانی بیماری، فیلمها و عکسها از مراکز درمانی و بیماران مطالعه شد و محور دوم نیز به مصاحبه کارشناسان مرکز اسناد آستان قدس رضوی با خانواده شهدای سلامت مشهد و نیز پزشکان و پرستاران مدافع سلامت اختصاص دارد.
با افراد بسیاری گفتگو کردیم که فقط در پروژه «مدافعان سلامت و کرونا» تعداد مصاحبهشوندگان به ۵۳ نفر میرسد که شامل حدود هفتاد ساعت گفتگو میشود و در کنارش هم بیست ساعت مستندسازی انجام دادهایم و ششصد قطعه عکس نیز تهیه کردهایم.
دکتر علیرضا صداقت، رئیس بخش آیسییو کرونای بیمارستان امامرضا (ع) - فایل شماره ۱۳۱۱۹
دراین دوره (دوران کرونا) که کادر درمان خیلی در خطر هستند، ما یک پرداختی داریم به نام «حقانگیزشی کرونا» که یک مبلغ بسیار ناچیز است. آنقدر که اگر مقدار مبلغ را بگویم. بیشتر روحیه را بدتر میکند، ولی همکاران زیادی را سراغ دارم که آن پول را به زندگیشان نمیبرند. میبرند جایی دیگر تا کمکی بشود به درمان کرونا.
دکتر حمیدرضا رحیمی، رئیس روابطعمومی وقت دانشگاه علومپزشکی مشهد- فایل شماره ۲۵۵۷۲
تولیت معظم آستان قدس چندین کار بسیار بسیار شاخص در طول کرونا انجام داد. ما در پیک اول و دوم با مسئله محدودیت تردد حرم مواجه بودیم. هرکسی به غیر از ایشان اگر در آن جایگاه قرار میگرفت، شاید سخت بود این انتخاب برایش و انجام این رفتار که محدودیت تردد در حرم ایجاد کند و فضای سربسته حرم را ببندد. کار دیگری که ایشان انجام دادند و بسیار ارزشمند است، این بود که در پیک پنجم آمدند دستور دادند مهمانسرای حضرت تعطیل و هزینههای آن برای تأمین تجهیزات و وسایل موردنظر بیمارستانها و مراکز بهداشتی و درمانی صرف شود.
دکتر غلامرضا خادمی، فوقتخصص کودکان و رئیس بخش آیسییو کودکان بیمارستان اکبر- فایل شماره ۲۵۵۸۵
من قبلا هم گفتم؛ اگر به مردم ماسک مجانی میدادیم و دولت میگفت ماسکها با من، قسم میخورم یکهزارم این هزینهای که برای کرونا شد را نداشتیم و بهشدت هزینهها میآمد پایین. ما نتوانستیم کاری کنیم، چون پول نداشتیم. دولت نمیخواست هزینه کند. اگر میخواست ماسک مجانی بدهد، سیصد تومان هم دانهای درنمیآمد. این کار را نکرد. آمد چه کار کرد؟ آیسییو زد.
مریم نادمی، همسر شهید دکتر عبدالعلی خوارزمی- فایل شماره ۱۳۱۵۳
همسرم اولین شهید سلامت است که در حرم مطهر دفن شده است. به ما مجوز دادند که در حرم مطهر در رواق حضرت زهرا (س) ایشان را به خاک بسپاریم. خیلی غیرمنتظره بود این موضوع و هیچ پیشبینی نشده بود. کارهای غسل و اینها را در بهشترضا (ع) انجام دادیم و روز بعد قرار بود برنامهای بهصورت بزرگداشت از طرف خانواده ما برگزار شود، اما بهدلیل یکسری نگرانیهایی که بود و ترس از اینکه بقیه افراد خداینکرده مبتلا نشوند، برنامه را لغو کردیم و با تعداد افراد کمتری و با رعایت پروتکلهای حرم رفتیم و مراسم تشییع ایشان انجام شد.