اکثریت ساکنان این روستا کشاورز و دامدار هستند. مدرسه شهید خرسندزاده تنها مدرسه روستاست که دختران و پسران اهل زاک تا پایان دوره اول را در آن میگذرانند، اما بعد از آن بهدلیل نبود امکانات تحصیل و دورافتادگی روستا از شهر، مجبور به ترک تحصیل و گرایش به کار آبا و اجدادی خود، یعنی کشاورزی و دامداری هستند.
در گذشته به دلیل وجود آب فراوان و زمین مناسب، پسران روستا جذب کشاورزی و دامداری شده و با تشکیل خانواده به زندگی خود ادامه میدادند، اما در سالهای اخیر به دلیل خشکسالی و هجوم شهریها برای خرید زمینها و ساخت منازل ویلایی و مسکونی، حرفه کشاورزی و دامداری نیز از سکه افتاده است و رونق چندانی ندارد. به همین دلیل به دنبال آن هستیم که با سعی و تلاش همکاران و معلمان مدرسه، استعدادهای بالقوه تحصیلی را در روستا شناسایی کرده و با تربیت و پرورش آنها در مسیر درست و صحیح، این دانشآموزان را در راه رسیدن به مدارج عالی علمی ترغیب و کمک کنیم، البته در این راه به توفیقاتی نیز دست پیدا کرده و دانشآموزان مدرسه شهید خرسندنزاده موفق به کسب مقامهای علمی متعددی شدهاند. کسب رتبه برتر جشنواره کشوری جابربن حیان توسط دو نفر از دانشآموزان این مدرسه از جمله موفقیتهای علمی مدرسه شهید خرسندزاده روستای زاک است که نشاندهنده وجود استعدادهای بالقوه در میان دانشآموزان این مدرسه است.
جملات بالا بخشی از سخنان میترا محمدی، مدیر مدرسه شهید خرسندزاده روستای زاک، درباره دانش آموزان بااستعداد این روستاست. به مناسبت کسب رتبه برتر جشنواره جابربن حیان توسط دو نفر از دانشآموزان این مدرسه به نامهای علی غافل و رضا رضایی، گفتوگوی دوستانهای با این دانشآموزان نخبه، معلم و مدیر مدرسه درباره این افتخار و البته مشکلات و کمبودهای مدرسه انجام دادهایم.
کنجکاوی همراه با خرابکاری
علیغافل سال ۱۳۸۵ در روستای زاک به دنیا میآید. او از زمان کودکی به دلیل کنجکاوی زیادی که دارد، به دستکاری وسایل و لوازم مختلف منزل میپردازد که اغلب نیز باعث خرابی آن وسیله میشد.
وی در توضیح این مطلب میگوید: از زمانی که خودم را شناختم، دوست داشتم از هر چیز و اتفاقی که در اطرافم میافتد، سر دربیاورم و دلیل هر کار یا اتفاقی را بدانم، به همین دلیل غیرممکن بود که موضوع یا وسیلهای توجهم را جلب کند و بهسراغش نروم. موارد زیادی پیش میآمد که وسایل برقی منزل مثل جاروبرقی، کنترل تلویزیون و تلفن همراه را برمیداشتم و با دستکاری و بازکردن پیچها و اجزای آن به دنبال دلیل و چگونگی عملکرد این وسیله میگشتم، این کنجکاوی به قدری زیاد شده بود که پدر و مادرم از دستم عاصی شده بودند.
من حتی وسایل بازیای که برایم میخریدند نیز از هم جداکرده و به قول معروف دل و رودهاش را به هم میریختم تا بدانم از چه تشکیل شده و چگونه کار میکند. یکبار که پدر و مادرم یک ماشین کنترلی به عنوان هدیه تولد برایم خریده بودند، برای فهمیدن این موضوع که این ماشینکنترلی چگونه حرکت میکند، با پیچگوشتی و آچار به جان ماشین کنترلی افتادم و تمام سیمها، پیچها و باتری آن را از داخلش بیرون کشیدم فقط برای اینکه ببینم با چه سیستمی طراحی و حرکت میکند. پدر و مادرم گاهی اوقات بابت اینکارها خیلی ناراحت و عصبانی میشدند به همین دلیل به من لقب (خرابکار) داده بودند و همیشه مواظبم بودند که به وسیلهای دست نزنم. پدر و مادرم نمیدانستند که اینکار دست خودم نیست و من، چون به دنبال کشف حقیقت هستم اینکارهای بهظاهرخرابکارانه را انجام میدهم. با ورود به کلاس درس و مدرسه و خواندن کتابهای علمی و تحصیلی به حقیقت برخی چیزها مثل الکتریسیته، چرخها و انرژیهای مختلف پی بردم.
از کلاس دوم به بعد، در کتاب علوم، آزمایشها و نحوه ساخت وسایلی ساده را شرح داده بودند، در کتاب علوم سال دوم سرفصلی باعنوان «بسازم و لذت ببریم» گنجانده شده بود که باید از لوازم یکبار مصرف، دور ریز و غیرقابل استفاده، وسیلهای مفید با رعایت موارد بهداشتی تهیه میشد. من علاقه زیادی به این بخش از کتاب علوم داشتم و همیشه در ساخت این نمونههای آزمایشی بهترین نمره را میگرفتم. بیشتر بچههایکلاس این نمونههای آزمایشگاهی را با کمک پدر و مادر خود و دیگران میساختند، اما من تنها دانشآموز کلاس و حتی مدرسه بودم که ساخت این نمونههای آزمایشگاهی را به تنهایی انجام میدادم، از این رو تنها دانشآموزی بودم که میتوانستم توضیحات کاملی درباره مراحل ساخت نمونه آزمایشگاهی به معلم خود ارائه دهم.
تولید ابزارآلات آزمایشگاهی
دانشآموز دبستان پسرانه شهید خرسندزاده روستای زاک در سال چهارم با ایجاد یک کارگاه کوچک خانگی، به ساخت وسایل و ابزارآلات مختلف میپردازد و اولین اختراع ابتکاری خود را نیز در همین کارگاه انجام میدهد.
وی میگوید: در سال چهارم مدرسه به دلیل علاقه زیاد به آزمایش، اکتشاف و اختراع، یکی از اتاقهای منزلمان را به کارگاه و اتاق اختراعات تبدیلکردم و با خرید و تهیه مقداری وسایل، ابزار، سیم، باتری و لامپهای کوچک با الگوبرداری از آزمایشهای کتاب علوم و کتابهای علمی دیگر، وسایل و ابزارآلاتی را میساختم. بیشتر از همه به ساخت ابزارآلات و وسایل برقی علاقه داشتم و حتی یک ماشین چوبی ساختم که با کمک باتری حرکت میکرد. گاهی اوقات نیز ایدههای جالبی به نظرم میرسید، یکی از این ایدههای جالب که در فکر اختراعش بودم، دستگاه «زعفران پاککن برقی» بود.
همانطور که همه میدانید، پاککردن گل زعفران کار سخت و طاقتفرسایی است. یک روز که از مدرسه به خانه آمدم، مادرم را درحال پاککردن زعفران دیدم. به دلیل گرمی هوا و ماندن بیش از اندازه گلهای زعفران در فضای خانه، گلهای زعفران درحال پژمرده شدن بود. مادرم نیز با مشقت و نگرانی مشغول پاککردن زعفرانها بود، در همان لحظه به این فکر افتادم که یک دستگاه برقی زعفران پاککنی اختراع کنم که با آن بتوان در مدت کوتاهی چندین کیلو گل زعفران را پاککرد. با اینکار به کشاورزان زعفرانکار خدمت بزرگی میکردم و از طرف دیگر پول خوبی هم بابت ساخت این دستگاه به دست میآوردم. تلاشهایی هم در رابطه با اختراع این دستگاه انجام دادم، اما به نتیجه مطلوبی نرسیدم. در همان سال به فکر ساخت (رنده برقی) افتادم. دستگاهی که بتواند سیب زمینی، پیاز، هویج و دیگر میوهها را رنده و به قطعات دلخواه تبدیل کند، چون کار با این رندههای دستی به ویژه زمانی که قصد رندهکردن پیاز را داری، سخت و اشکآور است. چند ماه وقت صرف ساختن رنده برقی کردم با چیدن تیغهای مختلف در یک فضای قوطی مانند فلزی، تا حدودی موفق به ساخت و تکمیل رنده برقی شدم، اما در زمان آزمایش و تست دستگاه وقتیکه پریز دوشاخه دستگاه را به کلید اتاق زدم، دستگاه شروع به دودکردن کرد و بعد از زدن چندجرقه خاموش شد! این اولین تجربه برای اختراع یک دستگاه جدید و خلاقانه بود و تا مرحله آزمایش نیز پیش رفت، اما به بهرهبرداری نرسید، باوجوداین ناامید نشدم و به اجرای ایدههای خلاقانه ادامه دادم.
کسب رتبه برتر جشنواره جابربن حیان
دانشآموز خلاق منطقه آموزشی تبادکان در دوران ابتدایی، با استفاده از یک روش ساده و مبتکرانه به نام طرح (نگهدارنده آتشین) از فاسدشدن پیازهای روستا جلوگیری کرده و کمک بزرگی به کشاورزان میکند.
علی غافل با تأیید این مطلب میگوید: یکی از محصولات کشاورزیای که به فراوانی در روستای زاک کشت میشود، پیاز است. پیاز محصولی با بازده بالاست، اما یکی از بزرگترین نقاط ضعف پیاز ماندگاری کم و پوسیدن آن است. به دلیل همین ضعف، اگر کشاورز نتواند محصول را با قیمت مناسب و سر زمین بفروشد، نگهداریاش سخت است و ظرف دو یا سه ماه.
بیشتر پیازها پوسیده و مابقی نیز سبز شده و غیرقابل مصرف میشوند.
این موضوع همواره خسارتهای مالی زیادی را به کشاورزان بهویژه کشاورزان روستای زاک وارد میکند، ازاین رو همیشه به این فکر بودم که چگونه میتوان از این همه خسارت جلوگیریکرد. برای طولانیشدن زمان سلامت و ماندگاری پیاز، تحقیقات و پژوهشهای گستردهای انجام دادم. در ابتدا به سراغ چند نفر از پیازکاران قدیمی روستا رفتم و از آنها درباره راهکارهای ماندگاری بیشتر پیاز سؤال کردم. آنها به من گفتند: «اول از همه باید پیاز را قبل از شروع فصل باران و برف و در زمان خشکی هوا جمعآوری کنیم، چون رطوبت موجود در خاک از طریق ریشهها جذب و با گرمشدن هوا پیاز سبز خواه دشد، این یعنی کندن ریشه پیاز در زمانیکه خشک است باعث افزایش عمر ماندگاری پیاز خواهدشد.» با یادداشتبرداری و کنار هم چیدن اطلاعات به این نکته رسیدم که دلیل اصلی پوسیدگی پیاز جذب رطوبت توسط ریشههای پیاز است و اگر ریشه نباشد جذب رطوبت و پوسیدگی کمتر خواهد شد. پس از تحقیق و آزمایش فراوان، روش جدید و خلاقانهای را اختراع کردم. در این روش که «نگهدارنده آتشین» نام دارد، آزمایشی و برای اولین بار ریشههای چند پیاز را با آتش سوزاندم و درکنار چند پیاز دیگر که ریشههایش را با دست کنده بودند، در شرایطی مساوی قرار دادم. بعد از چند ماه و در ابتدای چله کوچک، پیازهاییکه ریشهشان با دستکنده شده بود، در اصطلاح سبز کرده و بخشی از آنها شروع به پوسیدن کرد، اما در وضعیت پیازهایی که ریشهشان با روش «نگهدارنده آتشین» سوزانده شده بود، هیچ تغییری ایجاد نشد و این پیازها برای مدت یک سال و تا اواسط تابستان سال بعد نیز خشک و بدون تغییر باقی ماندند.
موفقیت طرح «نگهدارنده آتشین» در جشنواره جابربن حیان
علی غافل میافزاید: با انجام موفقیتآمیز طرح «نگهدارنده آتشین»، این طرح به کمک مدیر مدرسه خانم میترا محمدی، در نمایشگاه دستاوردهای پژوهشی منطقه آموزش و پرورش تبادکان شرکت کرده و رتبه برتر منطقه را از آن خود کرد. بعد از آن نیز به عنوان یکی از طرحهای پژوهشی برتر آموزش و پرورش استان خراسان رضوی در جشنواره کشوری جابربنحیان که در شهر تهران برگزار میشد، شرکت داده شد.
وی ادامه میدهد: در جشنواره جابربن حیان ۲۰۰ طرح برگزیده از سراسر کشور حضور داشت که در میان آنها طرح «نگهدارنده آتشین» به عنوان یکی از ۵ طرح تحقیقاتی و پژوهشی برگزیده جشنواره انتخاب شد. این طرح درنتیجه و اعلام نهایی با توجه به المانهای خلاقیت، کارآمدی و تأثیرپذیری، جزو ۳ طرح برتر جشنواره جابربن حیان قرار گرفت. این موضوع برایم باورنکردنی و همراه با خوشحالی زیاد بود. البته خوشحالی من نه بهدلیل رتبه برترشدن طرح در جشنواره جابربنحیان که به دلیل کمک به روستاییان وکشاورزان زادگاهم، روستای زاک، بود، چون با استفاده از این روش دیگر شاهد پوسیدگی پیازها و ناراحتی و فقر هممحلهایهایم نخواهم بود.
همراهی و همیاری معلمان مدرسه
رضا رضایی متولد سال ۱۳۸۶ در روستای زاک است. او نیز به عنوان همراه و مشاور فکری درکنار دوستش علی غافل و با کمک و همراهی معلمان مدرسه، پژوهش و تحقیق در طرحهای مبتکرانه را انجام داده است.
وی در توضیح بیشتر میگوید: به عنوان همکار و مشاور با دوستم، علی غافل، در پیگیری و اجرای همه طرحها همراه بودم. ما برای انجام هر کار تحقیقی و پژوهشی، ابتدا از طریق گفتگو و مطالعه، اطلاعات جامعی را درباره موضوع پژوهش به دست میآوردیم. در مرحله بعد این اطلاعات را روی کاغذ آورده و نکات مثبت و منفی و قوت و ضعف آن را ارزیابی میکردیم. در ادامه طرح اولیه را آماده کرده و در اختیار معلم راهنمای مدرسه، خانم مریم رضائیان، قرار داده و به کمک هم زوایای مختلف طرح، ظرفیت و قابلیت اجراییشدن طرح را بررسی میکردیم. در پایان و بعد از تأیید نهایی، مراحل اجرایی را آغاز میکردیم. خانم معلم در طول زمان تحقیق و اجرای طرح پژوهشی همراه ما بود و ما در هر مرحله از اجرای طرح با مشکل و مسئلهای روبه رو میشدیم، خانم رضائیان مشاوره و راهنمایی لازم را به ما میداد، حتی زمانی که طرحهای پژوهشی و تحقیقی ما در فصل تابستان و تعطیلی مدارس انجام میشد، خانم رضائیان بدون توجه به تعطیلی مدارس، از کار و زندگی خود زده و هفتهای یکبار به مدرسه میآمد تا از نزدیک میزان پیشرفت کار ما را مشاهده کند و مشاورههای لازم را بدهد.
طیکردن این مسیر طولانی از شهر به روستا در هوایگرم تابستان از هر کسی ساخته نیست، اما معلمان و مدیر مدرسه با تعهد و اعتقادی که به ما و طرحهای پژوهشی و تحقیقی داشتند، در همه مراحل از ما حمایت کردند و نتیجه این تلاش را نیز دیدند و توانستیم رتبه برتر مسابقات جابربنحیان را در کشور به دست آوریم. این درحالی است که تجهیزات و امکانات مدارس داخل شهر چندین برابر مدرسه ماست و امکانات سختافزاری مدرسه ما در مقایسه با امکانات این مدارس بهویژه مدارس غیرانتفاعی، تقریبا درحد صفر است، اما ما با تلاش و دلسوزی معلمان، همه کمبودها را جبران کرده و موفق شدیم. در همین جا از زحمات مدیر و معلمان مدرسه تشکر و قدردانی میکنم.
پژوهش درباره استفاده از جلبک به جای کود
دانشآموز دبستان پسرانه شهید خرسندزاده، بهعنوان یک محقق نوجوان، بیشتر فعالیتهای پژوهشی خود را در حوزه کشاورزی متمرکز کرده و در این زمینه تحقیقات مبتکرانهای داشته است.
رضا رضایی میگوید: پدران و پدربزرگهای ما سالهای سال بر روی این زمینهای کشاورزی کار کردهاند و با استفاده از ابزاری که در همان زمان رایج بود نظیر تراکتور و گاوآهن به شخم زمین و کشت آن میپرداختند، حالا نوبت ماست که با استفاده از تجربیات آنها و همچنین بهرهبردن از دانش، علم روز، تکنولوژی و خلاقیت از روشهای نوین در امور کشاورزی استفاده کنیم.
وی میافزاید: در همین راستا من تحقیقاتی را درباره گونهای از جلبکهای خوراکی که میتواند جایگزینی برای کودهای شیمیایی ازته باشد، انجام دادهام. برخی از انواع جلبکهای خوراکی و دریایی دارای مقدار زیادی ویتامین و مواد معدنی بوده و خاصیت آنتیاکسیدانی زیادی نیز دارند، بهطوری که به «معدن طلای غذایی» شهرت دارند، امروزه ایالات متحده آمریکا، چین، تایلند، ویتنام، هند، مکزیک و شیلی جزو بزرگترین تولیدکنندههای این جلبک هستند.
رضا رضایی در ادامه بیان میکند: باتوجه به تأثیرات زیانبار کودهای شیمیایی ازته بر روی سلامت انسان، گیاهان و محیط زیست، میتوان گفت که کودهای شیمیایی امروزه سلامت جامعه بشریت را تهدید میکنند. برای مقابله با این تهدید، پژوهشی در حال انجام است که طی آن باتوجه به خواص بسیار از انواع جلبکهای خوراکی و دریایی، میتوان از آنها به عنوان جایگزینی برای کودهای شیمیایی استفاده کرد. همچنین با تحقیق و پژوهش بر روی نوع دیگری از جلبک سبز رنگ به نتایج خوبی رسیدیم و امیدوار هستیم بتوانیم گونهای خاص از این جلبک را پرورش بدهیم که جنبه غذایی برای ماهیها و برخی طیور داشته باشد، البته این تحقیق هنوز در مرحله مقدماتی است و کار بر روی آن نیاز به زمان و تحقیقات علمی و پژوهشی بیشتری دارد.
ناامیدی، هرگز
رضا رضایی و علیغافل با همکاری و در کنار یکدیگر به موفقیتهای خوبی دست پیداکردهاند، حتی زمانی هم که شکست خوردهاند هرگز ناامید نشدهاند.
رضا رضایی با تأکید بر این موضوع میگوید: من و دوستم علی از کلاس چهارم تا به امروز به عنوان یک تیم، پژوهشهای مختلفی را تجربه کردهایم، در برخی از این طرحهای پژوهشی مثل «نگهدارنده آتشین» موفق بودیم و جایزه برتر کشور را در جشنواره جابربنحیان به دست آوردیم. در برخی طرحهای پژوهشی هم به آن چیزی که در نظر داشتیم نرسیدیم، اما هرگز ناامید نشدیم و سعی و تلاشمان را چند برابر کردیم تا به نتیجه مطلوب برسیم، حتی در جریان برخی تحقیقات دچار ناراحتی و صدمات جسمی نیز شدیم.
زمانی که در جریان یک تحقیق پژوهشی درباره استفاده از آفتکشهای طبیعی بر روی حشره مفید «کفشدوزک» تحقیق و پژوهش میکردیم، برای انجام این تحقیق به تعدادی کفشدوزک نیاز پیدا کردیم، یک روز به همراه دوستم علی برای جمعآوری تعدادی کفشدوزک به داخل زمینها و باغات روستا رفتیم. در حال جمعکردن کفشدوزک در میان گلهای باغ بودیم که دست من با لانه زنبورها برخورد کرد، در مدت زمان کوتاهی تعداد زیادی زنبور عصبانی به هوا بلند شده و ما را تحت تعقیب قرار دادند، با وجود فرار سریع از محل لانه زنبورها، چند نیش زنبور نصیبمان شد و تا چند روز سر و صورت و دستهایمان باد کرده بود، اما ما با همین وضعیت مراحل تحقیق را ادامه دادیم و در هر مرحله عکسهایی را به وسیله دوربین میگرفتیم. در پایان تحقیق با استفاده از عکسها و فیلمهای گرفتهشده با دوربین، بهطور مستند و علمی ثابت کردیم که کفشدوزک میتواند به عنوان یک آفتکش طبیعی، در کنترل آفات گیاهی مؤثر باشد و هیچگونه تأثیر مخربی نیز بر روی درختان و گیاهانکشت شده نداشته باشد. این تحقیق پژوهشی باعنوان «آفتکش طبیعی» بهدلیل داشتن مستندات و بهرهگیری از تجربیات عملی ضبط شده به عنوان یکی از تحقیقات برتر پژوهشی منطقه آموزش و پرورش منطقه تبادکان انتخاب شد و مورد تقدیر قرار گرفت.
کمبود و نبود امکانات آموزشی
مریم رضائیان، معلم این دانشآموزان نخبه و فعال که نقش زیادی در پیشرفت تحقیقاتی دانشآموزان داشته است، از کمبود امکانات تحقیقاتی و پژوهشی در مدرسه گلایهمند است.
رضائیان در توضیح این مطلب میگوید: چندسالی است که به انتخاب خودم مشغول خدمت در مناطق محروم و روستاهای دورافتاده منطقه تبادکان هستم. ابتدا در مدرسه روستای ماریان و در حال حاضر نیز دو سالی است که در مدرسه شهید خرسندزاده روستای زاک به عنوان معلم پایه ششم انجام وظیفه میکنم. در مدت حضورم در میان این بچهها به عنوان معلم به این نتیجه رسیدم که دانشآموزان روستایی و دورافتاده حاشیه شهر استعداد و خلاقیتهای بسیاری دارند، اما مشکل مهم این دانشآموزان و مدارس آنها نداشتن امکانات و فضاهای مناسب پژوهشی و تحقیقی است.
ما در این مدرسه فضای کافی برای راهاندازی یک اتاق آزمایش و آزمایشگاه نداریم. در طول چند سال و بهتدریج انواع و اقسام وسایل آزمایشگاهی مثل لولههای شیشهای، چراغ الکلی، سمباده، قیچی و دستکش را تهیه کردیم، برای آنکه بچهها بتوانند با انجام آزمایشهای عملی درک عملی بهتری از مطالب کتاب علوم داشته باشند، اما به دلیل نداشتن جا و مکان مناسب، این وسایل شکننده آزمایشگاهی در داخل کمد نگهداری میشوند و هیچ استفادهای از آنان نمیشود. مدتی قبل بخشی از نمازخانه مدرسه به عنوان آزمایشگاه مدرسه راهاندازی شد، اما، چون فضای نمازخانه بسیار کوچک است و حضور همه بچههایکلاس امکانپذیر نیست و از طرف دیگر احتمال شکستهشدن وسایل آزمایشی که اغلب شیشهای هستند نیز وجود دارد، این آزمایشگاه موقت تاکنون کارایی چندانی برای دانشآموزان مدرسه نداشته است. باوجود درخواستهای فراوان از اداره آموزش و پرورش منطقه تبادکان برای راهاندازی آزمایشگاه یا کارگاه مختص دروس عملی، به علت محدودیت منابع مالی و نبود بودجه کافی، حتی ریالی برای تجهیز و آمادهسازی آزمایشگاه به این مدرسه کمک نشد.
معلم پایه ششم مدرسه خرسندزاده تصریح کرد: مشکل مهم دیگر از طرف والدین دانشآموزان است. والدین اعتقاد چندانی به دروس آزمایشگاهی و تحقیقی ندارند، به همین دلیل وقتی از دانشآموزی میخواهیم که تحقیقی را در فلان زمینه علمی انجام دهد، با اکراه و دودلی انجام میدهد. این مورد انگیزه دانشآموزان را برای حضور دانشآموزان در عرصه تحقیق و آزمایش کمرنگکرده است. در یکی از همین موارد که از دانشآموزی خواسته بودیم برای انجام تحقیقش وقت بیشتری بگذارد، پدر دانشآموز با ناراحتی به مدرسه آمد و با عصبانیت از ما خواست که به فرزندش فقط خواندن و نوشتن بیاموزم و کاری به تحقیق و پژوهش نداشته باشیم. متأسفانه این طرز فکر غلط وجود دارد که باید اصلاح شود، آزمایش و تحقیق جزو کتابهای درسی مدرسه است و باید بهطور عملی و در فضای آزمایشگاهی انجام شود.
دوربودن از امکانات آموزشی
با وجود استعدادهای بالقوه در بین دانشآموزان این محله، به دلیل نبود امکانات آموزشی و بعد مسافت، امکان تحصیل در مقاطع بالاتر برای دانشآموزان فراهم نیست.
میترا محمدی، مدیر مدرسه شهید خرسندزاده، با تأکید بر این مطلب میگوید: بیشتر دانشآموزان این مدرسه، استعداد و هوش زیادی برای درس خواندن دارند، با وجود کمبود شدید فضای آموزشی مدرسه که به طور متوسط در هرکلاس درس دانشآموزان بین ۳۵ تا ۳۷ نفر است، اکثریت دانشآموزان با نمرات خوب وعالی قبول و از این مدرسه فارغالتحصیل میشوند، اما بعد از فارغالتحصیلی آموزشگاهی برای ادامه تحصیل در دورههای بعدی وجود ندارد.
نزدیکترین مرکز آموزشی (دبیرستان) به ما با فاصله ۷ کیلومتری در محله فردوسی قرار دارد. طیکردن این مسیر ۷ کیلومتری برای دانشآموزان در مسیری که هیچ اتوبوس و وسیله نقلیه عمومی ندارد، تقریبا غیرممکن است، به همین دلیل دانشآموزان این روستا بعد از فارغالتحصیلی از مدرسه چارهای جز رفتن به سرزمین و کشاورزیکردن ندارند. با توجه به وجود روستاهای متعدد در محدوده آرامگاه فردوسی مثل زاک، ماریان، نقاب و دانشآموزان بااستعداد زیاد که به دلیل شرایط بد محیطی از ادامه تحصیل بازماندهاند، ساخت یک مجتمع آموزشی برای ادامه تحصیل این دانشآموزان واجب و ضروری به نظر میرسد البته ساکنان این محلات در ساخت مجموعه آموزشگاهی مشارکت خواهند کرد. مورد دیگر که لازم و ضروری است، ایجاد یک مسیر اتوبوس یا وسیله نقلیه عمومی دیگر برای رفت وآمد مردم به شهر است. یکی از مشکلات مدرسه ما، جذب معلم برای مدرسه است، بسیاری از معلمان به ویژه معلمان خانم با توجه به بعد مسافت و نبود خط اتوبوس تمایل چندانی برای تدریس در این محله ندارند، چون حداقل هزینه رفت وآمد به این مدرسه تا آرامگاه فردوسی با تاکسی شخصی ۴۰ تا ۵۰ هزارتومان است، این مبلغ بیشتر از نصف حقوق روزانه یک معلم است، اما اگر وسیله نقلیه عمومی یا اتوبوس باشد، هزینه کاهش چشمگیری خواهد داشت. دو مشکل مطرح شده جزو تقاضاها و درخواستهای همیشگی ساکنان روستاهای زاک و ماریان بوده و هست، اما مسئولان تاکنون هیچ اقدامی در این زمینه انجام ندادهاند. امیدواریم مسئولان با خواندن این مطلب هرچه سریعتر به این موارد و مشکلات رسیدگی کنند.
حسین برادرانفر
خبرنگار شهرآرامحله