جایزه جشنواره ویکتور پولینسکی قرقیزستان به مهدی آشنا، عکاس سینما و تئاتر، رسید فیلم سینمایی عاشق پاییز در راه جشنواره فیلم فجر درخشش فیلم کوتاه سَر، در جشنواره فیلم رشد زنان سینماگری که بیشترین تجربه حضور در هیئت انتخاب جشنواره فیلم فجر را دارند درگذشت چارلز شایر، کارگردان مطرح سینما آغاز ثبت‌نام رسانه‌های دیداری و شنیداری در چهل و سومین جشنواره تئاتر فجر درباره محمود پاک‌نیت، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون که امروز ۷۲ ساله شد نگاهی به سریال مهیار عیار، ساخته سیدجمال سیدحاتمی | ملودرام تاریخی همچنان مشتری دارد نگاهی به نمایشگاه نقاشی خط «با من بخوان» که این روز‌ها در نگارخانه «آسمان» برپاست قلب امیرحسین صدیق جراحی شد آموزش داستان نویسی | از سنگ و آب و شیاطین دیگر (بخش اول) اهدای نشان‌های افتخار، باعث تقویت ارزش‌های مثبت در جامعه می‌شود تک‌افتاده‌های سبک هندی | ۲ کتاب تازه از میراث محمد قهرمان انتشار یافت معرفی نامزد‌های بخش نمایشنامه‌نویسی جشنواره تئاتر فجر + اسامی «بُت» و «قاتل و وحشی»، دو فیلم اکران‌نشده حمید نعمت‌الله، در راه فجر چهل‌وسوم کنسرت‌های هفته دوم دی ماه ۱۴۰۳ صفحه نخست روزنامه‌های کشور - یکشنبه ۹ دی ۱۴۰۳ فیلم سینمایی آقای زالو در راه جشنواره فجر
سرخط خبرها

حکایت کشاورز خوشبخت و روباه بدبخت

  • کد خبر: ۱۶۴۶۶۵
  • ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۳:۴۶
حکایت کشاورز خوشبخت و روباه بدبخت
در روزگاران قدیم در روستایی واقع در مناطق دوردست مرد کشاورزی زندگی می‌کرد که به سختی در مزرعه کار می‌کرد و چراغ تولید را روشن نگه می‌داشت.

در روزگاران قدیم در روستایی واقع در مناطق دوردست مرد کشاورزی زندگی می‌کرد که به سختی در مزرعه کار می‌کرد و چراغ تولید را روشن نگه می‌داشت. مرد کشاورز با اینکه از ماشین آلات کشاورزی استفاده می‌کرد و از سیستم آب رسانی قطره‌ای که موجب صرفه جویی در مصرف آب می‌شد نیز بهره می‌برد و به این خاطر تقدیرنامه‌هایی نیز از مقامات استانی و کشوری دریافت کرده بود، اما به واسطه افزایش قیمت لوازم و مواد مصرفی کشاورزی که در نتیجه نوسانات نرخ ارز اتفاق افتاده بود و نیز خلف وعده مسئولان در پیش خرید محصولات کشاورزی، روزگار سختی را می‌گذراند.

شبی از شب‌ها روباهی که در جست وجوی غذا بود وارد مزرعه کشاورز شد و از آنجا که روباه شر و شیطانی بود، تعداد زیادی از بوته‌های مزرعه کشاورز را لگدمال و از حیز انتفاع ساقط کرد. فردای آن روز وقتی مرد کشاورز برای سرکشی وارد مزرعه شد، خوشه‌های لگدمال شده و جای پای روباه را مشاهده کرد و متوجه شد روباهی وارد مزرعه اش شده است.

از آنجا که مرد کشاورز روی مزرعه اش حساس بود، تصمیم گرفت در داخل مزرعه تله بگذارد و او را دستگیر کند و به سزای اعمالش برساند.
چند شب بعد روباه دوباره وارد مزرعه شد و همین طور که مشغول لگدمال کردن بوته‌ها بود ناگهان پایش در تله مرد کشاورز گیر کرد. فردای آن روز صبح زود مرد کشاورز به سراغ تله رفت و روباه را دید که در داخل تله گیر افتاده است. نزدیک روباه شد و گفت: خیلی خب، بوته‌های مرا لگدمال می‌کنی؟ روباه گفت: باشه. تو بردی. مرد کشاورز با تعجب گفت: عه، تو حرف می‌زنی؟

روباه گفت: بلی، مثل بلبل. مرد کشاورز گفت: بلبل مگر حرف می‌زند؟ روباه گفت: خیر، آواز می‌خواند. مرد کشاورز گفت: حالا حرف توی حرف نیاور. روباه گفت: حالا تصمیم داری با من چه کنی؟ مرد کشاورز گفت: تو بوته‌ها و خوشه‌های نازنین مزرعه مرا پایمال و لگدکوب کردی. حال من هم تصمیم دارم از تو انتقام بگیرم. روباه گفت: مثلا چطوری. مرد کشاورز گفت: مثلا این طوری که دمت را آتش بزنم و رهایت کنم. روباه گفت: این طوری که من با دم آتش گرفته می‌دوم و آتش خشم تو در خوشه‌های خودت می‌افتد و آن‌ها را خاکستر می‌کند.

مرد کشاورز گفت: راست می‌گویی. وی افزود: راستی تو چقدر قشنگ حرف می‌زنی. روباه گفت: نظر لطف شماست. مرد کشاورز گفت: پس یک کار دیگر می‌کنم. تو را در قفس می‌اندازم و در صفحه ام در شبکه‌های اجتماعی اعلام می‌کنم برای بازدید از روباه سخنگو به اینجا بیایند و به هرکس خواست تو را ببیند بلیت می‌فروشم. مرد کشاورز این را گفت و منتظر جواب روباه هم نشد و تصمیم خود را عملی کرد.

بدین ترتیب مرد کشاورز از کشاورزی به جاذبه‌های توریستی تغییر شغل داد و بدون تأثیر پذیرفتن از نوسانات نرخ ارز و خلف وعده‌های مسئولان تا پایان عمر زندگی کرد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->