معرفی و نقد «در باب تسلی خاطر، آرامش در عصر ظلمت» در پردیس کتاب مشهد | رنج و تسلّی امکانی برای رشد انسان است درگذشت علی رشوند، بازیگر و تهیه‌کننده تئاتر + علت برگزیدگان جشنوارۀ فیلم عمار معرفی شدند مروری بر برخی از مستند‌هایی که درباره شهید حاج قاسم سلیمانی ساخته شده‌اند صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۳ روایت کردن، مهم‌ترین کار جهان است رمان «سردار ایرانی» در کتاب‌فروشی‌ها غربت موسیقی مقامی در بی‌مهری‌ها پخش فیلم تلفن زمان برای نابینایان و ناشنوایان + زمان پخش نگاهی به فیلم‌های احتمالی چهل‌وسومین جشنواره فجر در بخش اجتماعی فصل اول برنامه هزار و یک شب، ۱۰۰ قسمت است + زمان پخش درباره مجموعه متغیر منصور اثر یعقوب یادعلی | داستان‌هایی درباره تغییر فیلم توقیف‌شده مسیح پسر مریم، سریال می‌شود بهترین فیلم سال ۲۰۲۴ از نگاه انجمن منتقدین فیلم بریتانیا» (UKFCA) فیلم‌های آخر هفته تلویزیون (۱۳ و ۱۴ دی ۱۴۰۳) + زمان پخش و خلاصه داستان حمید نعمت‌الله: یک سانس در جشنواره به فیلم قاتل و وحشی بدهید مهران مدیری با «گل یا پوچ» جدید برمی‌گردد آیین افتتاحیه پانزدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار در مشهد برگزار شد+ویدئو پژمان جمشیدی با فیلم سینمایی روز جزیره، در راه فجر چهل و سوم
سرخط خبرها

بگذارید سلیمانی برای مردم بماند!

  • کد خبر: ۱۷۶۰۲
  • ۲۴ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۰:۰۳
بگذارید سلیمانی برای مردم بماند!
غلامرضا بنی اسدی روزنامه نگار
سلیمانی، قاسم سلیمانی، سپهبد شهید سلیمانی، سرباز قاسم سلیمانی، قهرمان ملی ایران و پرچم‌دار نهضت جهانی مقاومت و پرچم‌دار مبارزه با تروریسم و تکفیر بود. نگاهش همه جغرافیای وطن را با همه مردمانش دربر می‌گرفت. در کلامِ ترازش نیز همه را به یک چشم می‌نگریست و خط‌کش نداشت نگاه و کلامش تا خط‌های سیاسی بکشد میان مردم، چنان‌که برخی بدان علاقه ویژه دارند. او مدافع و عزیز همه مردم بود و تشییع پیکر پاکش یوم‌ا... شد؛ یوم‌ا... وحدت ملی، یوم‌ا... روشنایی که همه مردم را راه می‌نمود. پس بگذارید راه تا همیشه روشن و سلیمانی همچنان برای همه مردم بماند. این را به کسانی می‌گویم که سردار انقلابی و ملی ایران را می‌خواهند در اندازه‌های کوچک جناحی خود کادربندی کنند و بر خلاف سخنان صریحش، او را در قواره کوچک خویش تعریف کنند، حال آنکه مردم بیش از همه او را می‌شناختند و می‌دانستند و می‌دانند که قامت بلند او را با مدعیانِ صف‌اول‌نشین و خودنما نباید سنجید و نمی‌سنجند نیز. مردم او را هم مالک‌اشترِ ولایت می‌دانستند و هم رستم زمانه خویش. بی‌شکست می‌دانستند او را و این باور نه‌تن‌ها در هم نشکست، که هر روز هم دارد عمق بیشتری پیدا می‌کند و واقعیت نیز همانی است که در باور مردم شکل گرفته است؛ چه او با شهادت هم نامیرا شده است و هم شکست‌ناپذیر، چنان‌که مالک جاودانه و پیروز است. آن‌گونه که رستم هر روز در غیرت ایرانی تکثیر می‌شود.
در این ۴۰ روز که با درد و داغ پشت سر گذاشتیم هم این باور در نهاد جانمان قد می‌کشد که او دارد رشیدتر می‌شود. یک روز هم بر ۴۰ روز افزوده شد، اما من هنوز لحظه‌ای که خبر شهادت سردار را شنیدم در ذهنم نو به نو می‌شود و بار‌ها و بار‌ها حروف آن خبر را هجی کرده‌ام و ابایی ندارم که به صراحت بنویسم و بگویم که در این بهت با کودکان سرزمینم شریکم که رستم را مگر می‌توان کشت؟ مگر می‌توان تهمتن روئین‌شده مقاومت را زخم در پیکر نشاند؟ جوابش، اما نکته‌ای است که درکش کودکان سرزمینم را هم بزرگ می‌کند و به فهمی تازه از حقیقت می‌رساند تا بدانیم سلیمانی بعد از این روئین‌تن شد و بعد از این با هزاران تُن بمب و موشک نمی‌توان مانع جهان‌گشایی او شد. روئین‌تن ما نه، چون «اسفندیار» در چشمانش زخم می‌خورد و نه مانند «آشیل» در پاهایش، رگ می‌ترکاند. او صددرصد روئین است و بعد این آمریکای حرامی است و دیگر حرامیان که باید در زلزله‌ای مدام در ارکان ستم خویش مسکن کنند.
در جایی که هرچه دورتر بروند برای اقتدار سلیمانی که مدام در زایش و افزایش است، در دسترس‌تر قرار خواهند گرفت. این را بدانند آنانی که می‌پنداشتند و خبر می‌نوشتند که «سردار ایرانی دیگر وجود ندارد» که سلیمانی در وجود بی‌شمار مردم تکثیر شده است و اگرچه از داغ او ۴۱ روز گذشت، ما و حتی کودکانمان به اندازه ۴۰ سال بزرگ شدیم و یقین باید داشت که دشمنان ۴۰ سال پیرتر و شکننده‌تر شدند و دیر نباشد فردایی که خبر‌های خوب برسد از راه بر مدار سلوکِ سلیمانی. آنچه به تأکید باید از همگان خواست، این است که برادری‌مان را صرف نگهداشت حرمت سلیمانی به‌عنوان ذخیره راهبردی انقلاب، کنیم و نگذاریم وحدت شکل‌گرفته پای تابوت شهید به رفتار نسنجیده ما مثل تار و پود یک پارچه هرکدام به سویی روند. کاری نکنیم و سخنی نگوییم که نباید. حرفی نزنیم که نشاید. برادری کنیم با تهمتن شهیدمان آن‌سان که برادران شهید می‌کنند، نه، چون شغاد‌ها که برادر خویش را، رستم را، به چاه می‌اندازند. نه، چون برادران یوسف که گرگ‌ها را هم بدنام می‌کنند تا گرگِ حسادتشان آرام بگیرد. سلیمانی را برای انقلاب، برای ایران، برای همه مردم نگه داریم تا همه پای پرچمِ در اهتزاز پرچم‌دار ولایت بایستند. چنین باد، ان‌شا‌ءا...
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->