آغاز اکران «نذر بی‌بی» هم‌زمان با فرارسیدن ماه محرم واکنش تهیه‌کننده سریال «بامداد خمار» به حواشی آقای رئیس جمهور، آینه در کربلاست جایزه اصلی کارلوی واری مستند «نگاهی ناگهانی به چیز‌های عمیق تر» رسید درگذشت «جان لاندو» تهیه‌کننده برنده اسکار حسینیه‌ای به وسعت ایران | بررسی ویژه‌برنامه‌های سیما در محرم ۱۴۰۳ ادبیات الکترونیک: ادبیات سخت پیما چون قضا از آسمان نزول می‌کند ... | احوال امام حسین (ع) از مرگ معاویه تا رسیدن به کربلا، به روایت نثر‌های کهن فارسی پیام خانه سینما به «مسعود پزشکیان» رییس جمهور منتخب صدور پروانه ساخت «انتخاب من» صفحه نخست روزنامه‌های کشور - یکشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۳ آمار فروش سینما در هفته سوم تیر ماه (۱۷ تیر ۱۴۰۳) | فروش سینما از مرز ۶۰۰ میلیارد گذشت محرم در قاب مستند | معرفی مستند‌هایی با موضوع آیین‌های محرم و عاشورا آثار راه‌یافته به بخش «فیلم» جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان مشهد + اسامی امیرحسین مدرس مجری فصل جدید «چهارگاه» شد خاموشی شهاب | آیین بزرگداشت شهاب ملت‌خواه، بزرگ‌مرد عرصه هنر مشهد، برگزار شد (۱۶ تیر ۱۴۰۳) زمان پخش فصل سوم سریال «سرزمین مادری»
سرخط خبرها

به یاد روضه‌های جناب سرگرد

  • کد خبر: ۱۷۶۶۹۹
  • ۰۸ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۳۵
به یاد روضه‌های جناب سرگرد
آقا میرزایی سرگرد بازنشسته ارتش است. از خاطر هیچ کدام از قدیمی‌های محله تصویر پرا بهت او با آن لباس‌های خاکی اتو کشیده و ستاره‌های روی شانه، پوتین‌های سیاه براق و قد کشیده پاک نشده است.

آقا میرزایی سرگرد بازنشسته ارتش است. از خاطر هیچ کدام از قدیمی‌های محله تصویر پرا بهت او با آن لباس‌های خاکی اتو کشیده و ستاره‌های روی شانه، پوتین‌های سیاه براق و قد کشیده پاک نشده است. گاهی که با آن جیپ خاکی ارتشی توی محله پیدایش می‌شد؛ انگار کل محله، دیوار‌ها و چشم هایش می‌شد پرسپکتیو آمدن او. بعد از خدمت توی جبهه جنوب و بعد چند وقتی بیرجند، سال‌های آخر خدمتش برگشت مشهد.

دو پسر و یک دختر داشت که بعدتر هرکدام راهی یک گوشه از این دنیا شدند با هزاران کیلومتر فاصله. زنش، انسیه خانم هم دو سال پیش بعد از تسلیم دربرابر کرونا عمرش را داد به شما. آقا میرزایی گرچه شکسته‌تر و لاغرتر شده است، اما هنوز رد بوی عطرش بعد گذر از کوچه‌ می‌ماند. هنوز همان طور شق و رق و با طمأنینه قدم بر‌ می‌دارد. تنش هنوز لباس چروک ندیده و هنوز هم یک یک تومانی به کسی بدهکار نیست چه رسد به نسیه. صحبت که می‌کند صدای خش دارش ریتم دارد و تنها یک سلام و علیکش می‌تواند احترام هرکسی را به خودش بخرد.

آقا میرزایی توی خانه قدیمی اش که هنوز از زخم لودر‌ها در امان مانده دهه دوم محرم روضه برگزار می‌کند. چند قوم و خویش دارد که می‌آیند کمکش. خودش گوشه مجلس محکم مثل یک فرمانده می‌ایستد و دو دست تکیه داده روی عصایش، حواسش به همه چیز هست تمام مدت ورود تا خروج میهمانان همان گوشه ایستاده و خوشامد می‌گوید. اینکه همه چیز نظم داشته باشد. به موقع برای عزاداران چای آورده شود. بزرگ تر‌ها به جای درستی راهنمایی شوند و...
تمام مدت مجلس همانجاست تا پایان کار و رفتن آخرین میهمان.

اما پایان مجلس، آغاز محفلی دیگر است. درست پشت در چوبی اتاق بزرگ حالا خالی از میهمان. آقا میرزایی می‌رود روی پله‌ها می‌نشیند. چوب سیگارش را در‌ می‌آورد و سیگاری را سر آن آتش می‌زند و در سکوت به آن پُک می‌زند. بعد، اما انگار تمام آن شق و رقی و انقباض محبوس در اندامش را با آن دود‌ها می‌فرستد بیرون. سر می‌گذارد روی عصایش، شانه هایش شروع می‌کنند به لرزیدن و چشم هایش به اشک ریختن.

عکس: سمانه شیرازی

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->