خرید و فروش طلا تا چند گرم مشمول مالیات سوداگری می‌شود؟ پیش‌بینی قیمت دلار، طلا و سکه برای فردا (شنبه ۱ شهریور ۱۴۰۴) عملیات اجرایی فاز دوم شعبه لطف‌آباد بندر خشک و هاب لجستیکی شمال‌شرق کشور آغاز شد صدور ۱.۵ میلیون مجوز الکترونیک کسب‌وکار در دولت چهاردهم سهمیه بنزین شهریور ۱۴۰۴ خودرو‌ها امشب شارژ می‌شود یارانه ۳ میلیون نفر در مرداد ۱۴۰۴ حذف شد وزیر نیرو: خراسان رضوی کانون احداث پروژه‌های بزرگ تولید برق است | از چالش ناترازی عبور می‌کنیم + فیلم آغاز تحویل ۹۵ هزار سکه پیش فروش سررسید از امروز (۳۰ مرداد ۱۴۰۴) قیمت امروز خودرو داخلی و خارجی (۳۰ مرداد ۱۴۰۴) + جدول تمهیدات ویژه دریافت تعداد بالای نان برای هیئات مذهبی و مساجد در دهه آخر صفر ۱۴۰۴ در مشهد طرح فاضلاب شهر رضویه مشهد با حضور وزیر نیرو به بهره‌برداری رسید (۳۰ مرداد ۱۴۰۴) زمان اولین حراج شمش طلا در شهریور ماه اعلام شد اختلال در فروش نان به دلیل قطع دستگاه‌های نانینو در مشهد | رئیس اتحادیه نانوایان مشهد: پیگیر حل مشکل هستیم چرا مبلغ قبض آب اخیراً افزایش یافته است؟ دوگانه‌سوز کردن رایگان خودرو‌های شخصی آغاز شد + جزئیات یارانه مرداد ماه یک روز زودتر از موعد واریز شد | حسابتان را چک کنید (۳۰ مرداد ۱۴۰۴) دلار ۹۴ هزار تومان را رد کرد (۳۰ مرداد ۱۴۰۴) | سکه ۸۶ میلیونی شد نماینده مردم فریمان در مجلس: نگاه راهبردی استاندار می‌تواند مسیر توسعه استان را هموارتر کند اتصال کارت سوخت به کارت بانکی تا آغاز پاییز ۱۴۰۴ استاندار خراسان رضوی: مسئله آب در مشهد نیازمند نگاه و رسیدگی ویژه است نجات بیش از  ۳۰ کارخانه تولید رب خراسان رضوی از  قطع برق وزیر نیرو در مشهد: امیدواریم با سرمایه‌گذاری‌های انجام شده، قطعی برق صنایع کاهش پیدا کند طلا در مشهد از ۷.۷ میلیون تومان هم عبور کرد (۳۰ مرداد ۱۴۰۴) مافیای بازار گوشت قرمز اجازه کاهش قیمت نمی‌دهد (۳۰ مرداد ۱۴۰۴) قیمت امروز میوه و تره‌بار در مشهد (۳۰ مرداد ۱۴۰۴) | گوجه‌فرنگی کیلویی چند؟ ۶ طرح صنعت برق مشهد و خراسان رضوی با حضور وزیر نیرو افتتاح شد (۳۰ مرداد ۱۴۰۴) | تامین برق مطمئن منطقه مرکزی مشهد، مترو و حرم امام‌رضا (ع) تک نرخی شدن ارز بار دیگر روی میز دولت آمد چرا حال بورس خوب نمی‌شود؟ (۳۰ مرداد ۱۴۰۴) آیا حساب وکالتی از روند ثبت نام خودرو‌های داخلی حذف می‌شود؟
سرخط خبرها

وجدان بیدار

  • کد خبر: ۱۸۶۸۰۷
  • ۱۰ مهر ۱۴۰۲ - ۱۶:۳۴
وجدان بیدار
وقتی مرد وارد خانه شد دید همسرش سفره را پهن کرده و منتظرش است. او گفت: اصلا نمی‌تونم لب به غذا بزنم. منظره‌ای دیدم که اشتهام کور شد.
مهدی محمدی
نویسنده مهدی محمدی

وقتی مرد وارد خانه شد دید همسرش سفره را پهن کرده و منتظرش است. او گفت: اصلا نمی‌تونم لب به غذا بزنم. منظره‌ای دیدم که اشتهام کور شد.
زن گفت: مگه چی شده بود؟
تو قصابی همان طورکه داشتم پول خرید‌ها رو حساب می‌کردم دیدم یک نفر اومد گفت: اندازه ۱۰ هزار تومن بهم گوشت چرخ کرده بدین. طاقت نداشتم این منظره رو ببینم و نفهمیدم بهش گوشت دادن یا نه. ولی آخه گوشت به این گرونی، ۱۰ هزار تومن گوشت چیزی نمیشه. اصلا میشه اندازه ۱۰ هزار تومن گوشت روی ترازو کشید؟
زن گفت: حالا فکر نکن. بیا سر سفره ناهارت رو بخور.

واقعا خوش به حال همون کسایی که وجدان ندارن، راحت این چیز‌ها رو می‌بینن و باز هم بی تفاوت اند. من از گلوم پایین نمیره. برای اینکه اسراف نشه فقط همین ته دیگش رو می‌خورم. شاید تا یکی دو هفته نتونم چیزی بخورم.
بعد از خوردن ته دیگ گفتم: البته شما زحمت کشیدی و غذا درست کردی زشته من از تمام دستپخت شما فقط ته دیگش رو بخورم. فقط در حد یک کفگیر برام بریز.

سپس از سر سفره بلند شد و به سمت یخچال رفت و با یک نوشابه خانواده برگشت و گفت:، چون همین طوری پایین نمیره، باید نوشابه هم کنارش باشه.
چند بار بشقابش پر و خالی شد و آخرین جرعه بطری نوشابه نوشیده شد. مرد همان کنار سفره دراز کشید و گفت: این قدر منظره امروز روی من تأثیر بدی گذاشت که فکر کنم امشب بی خوابی به سرم بزنه و نتونم شب خوب بخوا.

دو ساعت بعد مرد از خواب بیدار شد و در حالی که چشمانش را می‌مالید گفت: فکر کنم ذهنم آماده دیدن منظره امروز ظهر نبود و روش خیلی فشار اومد که این قدر خوابیدم. وجدان بیدار من باعث این خواب طولانی شد.
بعد هم رفت در یخچال را باز کرد و یک پنیر برداشت و گفت: ظهر به خاطر اون منظره غذا از گلوم پایین نرفت. الان یکی دو لقمه نون و پنیر بخورم. یک خربزه هم از داخل یخچال برداشت و گفت: این هم خراب میشه اگه امروز قاچ نشه.

مرد وقتی خواست پوست و دانه خربزه را بریزد چشمش به قوطی ارزن افتاد.
زنش گفت: می‌خوای غذای پرنده‌ها رو هم بخوری؟
مرد همان طور که چند دانه ارزن توی دهانش می‌گذاشت گفت: فقط می‌خام بدونم ارزن چه مزه ایه.
بعد ازاینکه مرد چند مشت ارزن خورد ناگهان حس کرد حال خوبی ندارد. چشمانش را بست و هنگامی که باز کرد دو نفر را با روپوش سفید بالای سر خودش دید.

ببخشید، شما؟
ما ۱۱۵ هستیم. به ما زنگ زدند گفتند شما از حال رفتین. فکر می‌کنی علتش چی بوده؟
صدای مرد حزن آلود شد و گفت: امروز منظره‌ای دیدم که دیگه غذا از گلوم پایین نرفت. فکر کنم از گرسنگی ضعف کردم و از حال رفتم. شما بهم سرم تقویتی می‌زنین؟

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->