دانلود قسمت پانزدهم سریال پایتخت ۷ + تماشای آنلاین اکران آنلاین «مستند قصه‌ها» پرتره‌ای از هوشنگ مرادی کرمانی استوری به مثابه تست بازیگری | درباره بازیگر خردسال نقش سالار معمولی در «پایتخت ۷» دوبلور‌های انیمیشن فوتبالیست‌ها مهمان برنامه ۱۰۰۱ می‌شوند ترخیص علی دهباشی از بیمارستان کمدی «در مدت معلوم ۲» در مسیر تولید انیمیشن ناگفته نماند، در راه فرانسه دلیل توقیف سریال ۸۷ متر، از زبان کیانوش عیاری میزبانی مبلمان شهری از آرایه های خلاقانه هنری | گزارشی از بخش آذین بندی جشنواره هنر‌های شهری نوروز ۱۴۰۴ مشهد آموزش داستان نویسی | تداوم حافظه (بخش پنجم) نقش هایی از «شاهنامه» بر یکی از گران ترین ساعت های جهان وقتی هنوز نامحرمیم مستند شگرد در راه روسیه دیدار رئیس قوه قضائیه با عنایت بخشی، بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون + فیلم و تصاویر سریال خوشه‌های خشم ساخته می‌شود صحبت‌های علی عطشانی از همکاری با «وال کیلمر» و اولین تجربه کارگردانی اش در هالیوود انتقاد تند مهران غفوریان به حملات جدید غزه + عکس سازندگان فیلم کیک محبوب من به حبس محکوم شدند ساخت فیلم مرگ سرگردان با کارگردانی مایکل سارنوسکی
سرخط خبرها

آن روز روی دیوار، ۳ کودک نشسته بودند

  • کد خبر: ۲۱۰۶۶۹
  • ۲۱ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۰:۲۸
آن روز روی دیوار، ۳ کودک نشسته بودند
آن روز دست هایشان را به نشانه پیروزی روی هوا چرخاندند. رقصیدند، پایکوبی کردند، کِل کشیدند و از عمق وجودشان خندیدند.
مجید ادیبی
نویسنده مجید ادیبی

آن روز دست هایشان را به نشانه پیروزی روی هوا چرخاندند. رقصیدند، پایکوبی کردند، کِل کشیدند و از عمق وجودشان خندیدند.

خنده هایشان چنان اصالت داشت که انگار از اعماقِ تاریخ بیرون آمده بود. تاریخی که تا پیش از آن، هیچ وقت به رویشان نخندیده بود و خنده‌ای هم بر لبشان نکاشته بود. تا پیش از آن روز، تاریخ برای آن‌ها ارمغانی نداشت به جز چند سایه، پادشاه و تاجش.
اسارت و بردگی.

آن روز اما، سایه سیاه پادشاه از سرشان که نه، از زندگی شان کوتاه شده بود و چه دلیلی از این بهتر که با تمام وجودشان بخندند. هر چند، خنده‎های‏شان چیزی از تلخی و محنت استبداد دوهزاروپانصد سال پادشاهی را کم نمی‌کرد، اما سلاحی برنده بود، برای یک غلبه بزرگ. نه بر توپ و تانک،  که بر یک تاریخ سیاه و سرتاسر رنج.

آن روز حتی سینمای سوخته «شهرفرنگ» هم داستان خودش را داشت. با اینکه فیلمی روی پرده اش اکران نمی‌شد. فیلم واقعی همان بود که در کف خیابان‌های شهر در جریان بود و برای همیشه بر پرده تاریخ نشان داده می‌شد.

کسی چه می‌داند؟ شاید پشت همین آدم‎های شاد عکس، روی همان دیوار که جلو سر در سوخته سینما ساخته بودند، سه نوجوان نشسته اند. همان‌هایی که یک ماه پیش از آن روز، معصومانه در شعله‌های جهل و استبداد سوخته بودند. *

آری تاریخ همین است. همین عکس. همین خنده‌ها که بعد از چهل و پنج سال هنوز هم انرژی دارند.

تاریخ مکتوب را شاید تحریف یا وارونه تعبیر کنند، اما تاریخ مصور، نه.

تاریخ مصور روایتی بدون واسطه است. بدون تحریف و تغییر و امروز همین عکس برگ زنده‌ای است از تاریخ این شهر و دیار.

* اشاره‌ای است به حوادث خونین نهم و دهم دی ۱۳۵۷ و شهادت تعداد زیادی از شهروندان مشهدی. در آن روز‌های خونین، سه نوجوان معصوم هم در حادثه آتش سوزی سینما «شهر فرنگ» (آفریقای امروز) به شهادت رسیدند.

عکس: محمدباقر اوحدی

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->