الهام ظریفیان | شهرآرانیوز؛ این روزها چند مجموعه نمایشی و تصویری از هنرمندان مشهدی در حال پخش از شبکههای رسانه ملی است. یکی از این آثار، سریال «داییجان» است که از سیام بهمنماه روی آنتن شبکههای خراسانرضوی (ساعت ۲۰) و نسیم (ساعت ۱۱ ظهر) رفته است. اما آنچه این سریال را در مقایسه با دیگر برنامههای تلویزیون متفاوت میکند، رویکرد طنز آن است. این سریال درواقع یک برنامه آیتمی با محوریت نقد اجتماعی است و به نقد فضای سیاسی موجود نیز میپردازد. دیگر ویژگی متمایز این سریال، مشهدیبودن همه عوامل آن است. رضا حاتمیوفا، فعال رسانهای مشهدی و همکار سابق ما در روزنامه شهرآرا، تهیهکنندگی و سرپرستی نویسندگان این سریال را برعهده دارد. او که چند سالی است بهصورت جدی در عرصه تولیدات چندرسانهای با تمرکز بیشتر روی طنز و سرگرمی فعالیت میکند، ساخت برنامههای دیگری مانند طنز «بیبیسی فارسی»، «کافیشات» و «چیکتاب» را در کارنامه دارد. این هنرمند مشهدی از سه سال پیش گروه «ایدهنگاری ثمر» را با اولویت تیمسازی در حوزه تولیدات رسانهای در مشهد راهاندازی کرده است. این گروه سعی میکند از شم ژورنالیستی که در تولیدات سابقش داشته است، در تولید آثار تصویری نمایشی استفاده کند. بهمناسبت پخش «داییجان» از تلویزیون با این هنرمند گفتوگوی کوتاهی داشتیم که در ادامه میخوانید.
چه شد که از کار روزنامه نگاری به سمت برنامه سازی و سریال سازی برای تلویزیون، آن هم در حوزه طنز و سرگرمی رفتید؟
مهمترین دلیلش این بود که احساس کردیم باید مخاطبمان را افزایش دهیم. گسترش مخاطب، نیازمند رفتن به سمت ادبیات مختلف ازجمله ادبیات نمایشی است. نمایش به عنوان یک فرم جذاب و پذیرفته شده برای مخاطب عمومی، این امکان را میدهد که با مخاطب بیشتری ارتباط بگیریم. ادبیات ژورنالیستی ادبیات ثقیل تری در مقایسه با ادبیات نمایشی است و با اینکه آن کارها هم کارهای موفقی بودند، مخاطب کمتری داشتند. در این مسیر ما هنوز در ابتدا قرار داریم و داریم خیلی چیزها را آزمایش میکنیم.
«دایی جان»، ولی بیشتر یک کار آیتمی است. چقدر میتوان آن را در حوزه کارهای نمایشی قرار داد و چرا این فرم را انتخاب کردید؟
این یک برنامه آیتمی متفاوت است. کار آیتمی یک فرم مغفول مانده در برنامه سازی است. از دهه ۷۰ که سریالهای آیتمی پرمخاطبی در تلویزیون تولید شدند، طرف داران خودشان را داشته اند. ما این فرم را انتخاب کردیم، چون حس کردیم الان با این فرم راحتتر میتوانیم با مخاطب حرف بزنیم.
از طرفی باتوجه به محدودیتهای مالی مجبور بودیم برای شروع این فرم را انتخاب کنیم. همچنین باتوجه به سابقه فعالیت ما در فضای مجازی، با این نگاه که کاری انجام دهیم که پیوست فضای مجازی آن جدیتر باشد و در نتیجه کار بتواند در این فضا بهتر دیده شود، این قالب را انتخاب کردیم. درواقع این کار تلفیقی از نگاه ژورنالیستی ما با فرم نمایش است و سعی میکنیم همین را ادامه بدهیم.
در این کار قصه چقدر محوریت دارد؟
به این معنا که در کل قسمتها یک قصه را تعریف کنیم، نیست. ما سعی کردیم خرده روایتهایی را در کار بگنجانیم. تلاش کردیم در هر بخش یک حرف را بزنیم؛ درعین حال همه آیتمها یک انسجام کلی دارند. چون کار بیشتر ژورنالیستی است، به آن معنا وارد درام نمیشود و قصه واحدی ندارد. محوریت کار ما نقد اجتماع، جهان سیاست و جریانات روشن فکر و غرب زده است. این مضمون کلی را به خرده روایتهایی تبدیل کردیم که در عین نظم و انسجام کلی، پاره پاره اند. نگاه ما خبری است و یکی از اقتضائات کار خبری، واکنش به اتفاقات روز است.
انتخاب این فرم برای شما یک ضرورت بود یا اینکه میخواستید با این فرم یک جور تمرین برنامه سازی داشته باشید تا در ادامه به ساخت فیلم و سریال برسید؟
قطعا برای رسیدن به جایی که بتوانیم فیلم و سریال بسازیم، باید مراحلی را طی کنیم. گروه ما تازه وارد این حوزه شده است و راه سختی در پیش دارد برای اینکه بخواهد سریالهایی را کار کند که قصه دارند. کاری که الان ساختیم، باتوجه به امکانات و برآورد مالی فعلی ما بوده است، ولی قابلیت این را دارد که ارتقا پیدا کند و روی آن کار شود. ترجیح ما این است که فعلا در این حوزه بمانیم. جبر نیست، انتخاب ماست. گزینههای دیگری هم داشتیم، ولی باتوجه به سبک نویسندگان ما و علایق و توانمندیهای بچههای گروهمان، فکر کردیم در این حوزه بهتر میتوانیم کار کنیم. توجه ما به فضای مجازی و اینکه ما بیشتر فعال فضای مجازی بودیم هم در این انتخاب نقش داشته است.
الگوهایی هم داشتید؟ نمونههای ایده آلی که در ذهن شما در این فرم وجود داشتند و فکر میکنید روی این کار تأثیر گذاشته اند، چه مواردی بودند؟
قطعا نمونههایی بوده اند. از کارهای آیتمی مهران مدیری که در دهه ۷۰ پرمخاطب بودند تا این اواخر و کارهای شهاب عباسی و حتی نمونههای خارجی، مجموعههای مختلفی را رصد کردیم و با ذهنیتی که خودمان داشتیم به «دایی جان» رسیدیم. باتوجه به اینکه میخواستیم در موضوعات سیاسی و انتخابات حرفهایی بزنیم، ولی زمان زیادی نداشتیم، به این فرم رسیدیم.
انتخاب اسم بر چه مبنایی بود؟ عنوان «دایی جان» آدم را یاد رمان «دایی جان ناپلئون» مرحوم ایرج پزشک زاد میاندازد که اتفاقا آن کتاب هم نگاهی طنز به رویدادهای سیاسی و اجتماعی دارد. آیا سعی کردید از شخصیت دایی جان ناپلئون الهام بگیرید؟
نه، ربطی به آن کتاب ندارد. این را خیلیها به عنوان نقد به ما گفتند. ما ابتدا شخصیتی ایجاد کردیم که ویژگیهای خاصی داشته باشد و به نقد اجتماع بپردازد. بعد برای اینکه جذابتر شود، فکر کردیم یک خواهرزاده به کار اضافه کنیم و درنهایت به این اسم رسیدیم که برای مردم آشناست.
شخصیت دایی جان در کار ما شخصیتی از جنس خود مردم است. در طراحی این شخصیت سعی کردیم پلتفرمی ایجاد کنیم که موضوعات و آیتمهای مختلفی بتواند روی آن سوار شود. در ۱۰ قسمتی که در فصل اول داریم میسازیم، بخشی از این ظرفیتها را استفاده کردیم و در فصلهای بعدی بخشهای دیگری از این شخصیت را میتوانیم استفاده کنیم. این انتخاب برای این بوده است که دست ما برای واکنش نشان دادن به موضوعات روز جامعه بسته نشود.
از ساعت پخش آن در شبکه نسیم چقدر رضایت دارید؟ فکر میکنید اینکه در باکس اصلی پخش و در ساعت پربیننده قرار نگرفته اید، به دلیل درجه گذاری روی کیفیت آن باشد یا اینکه همچنان که عدهای میگویند، داشتن رابطه در ساعت پخش خوب گرفتن مؤثر است؟
تراکم آنتن نزدیک انتخابات روی کار ما اثر گذاشت. داریم رایزنی میکنیم که بتوانیم ساعت بهتری را برای ادامه کار بعد از انتخابات بگیریم. این کار از ابتدا به سفارش شبکه خراسان تهیه شده، بنابراین به سفارش شبکه نسیم نبوده است. شبکه نسیم برنامه ریزی خودش را برای آنتنش در این روزها داشته است. قبل از آن هم، چون تولید ما عقب افتاد، وارد رایزنی با شبکهها نشده بودیم.
ما الان در فرایند تولید هستیم و یک روز زودتر قسمتها را میرسانیم. این کمی رایزنیهای ما را مختل کرد و درنهایت توانستیم در آن ساعت از شبکه ملی پخش بگیریم. کار باید زودتر از اینها تولید میشد و برای آن رایزنی صورت میگرفت، ولی کار فوری کلید خورد. درواقع ۲۵ دی قرار تولید «دایی جان» گذاشته شد و در یک ماه به آنتن رسید. امیدواریم در ادامه، اگر کار بازخورد خوبی داشته باشد، ساعت پخش بهتری از شبکه سراسری بگیریم.
چقدر از هنرمندان مشهدی برای این کار استفاده کردید؟
همه عوامل مشهدی هستند. در کارگردانی، بازیگری، بازی گردانی و سایر عوامل از بچههای تئاتر مشهداستفاده کردیم.
به نظرتان وضعیت ساخت آثار تصویری برای شبکههای سراسری تفاوتی با کارهای دیگر دارد؟ چرا کمتر از ظرفیتهای هنرمندان مشهدی در این حوزه استفاده میشود؟
یکی از نیات مهم ما در تأسیس مؤسسه گروه «ثمر» این بود که بتوانیم در مشهد کار ملی انجام دهیم؛ بدون اینکه نیاز باشد دفتر و امکاناتمان را جمع کنیم و به تهران برویم، همین جا از ظرفیت مشهد برای گفتگو با مخاطب ملی استفاده کنیم. این به نظر ما شدنی است. خیلی کار سختی داریم، ولی کارهای مختلفی در همین مشهد ساخته شده اند که توانسته اند به آنتن ملی راه پیدا کنند، فارغ از اینکه چقدر آن کارها مخاطب داشته اند.
این مسیری است که باید طی شود. اینکه فعالان رسانهای و نمایش فرض را بر این بگذارند که برای موفق شدن باید ترک وطن کنند و از مشهد به تهران بروند، درست نیست. در واقع داریم مقاومت میکنیم که این فضا را بشکنیم، چون هم هنرمندان مشهد این ظرفیت را دارند، هم فضای هنری مشهد. هم اکنون سریال «بیست کووید» به کارگردانی هادی حاجتمند از شبکه ۳ درحال پخش است. کم لطفیهایی به آن کار هم بوده است، ولی به هرحال نشان میدهد که میشود در همین مشهد هم کاری ساخت که از شبکه خوب سراسری و در ساعت خوب پخش شود.
ما در مشهد با همه سختیها و بی امکاناتی ها، بالاخره باید این مسیر را طی کنیم، اگرچه فضای مشهد آماده ساخت و بهره برداری از برخی کارها نیست و بعضی چیزها را واقعا باید خلق کرد. ما فضای مشخصی مثل شهرک سینمایی تهران نداریم. خیلی از تجهیزات یا عواملی را که میخواستیم، در مشهد پیدا نکردیم، ولی این فرایند باید درست شود، چون ظرفیت آن وجود دارد. امیدواریم تا چند سال دیگر هم روی این موضع بمانیم که میشود در مشهد کاری بسازیم که پخش ملی شود و اثرگذاری ملی داشته باشد؛ ولی رسیدن به این سطح صرفا با خواسته ما جلو نمیرود.
وقتی پای درددل برخی هنرمندانی که این قصد را داشتند مینشینیم، میبینیم مشهد هنوز آماده این فضا نیست؛ چه از نظر فضای اداری آن و چه امکانات فنی و چه از نظر لوکیشن. یک اراده جمعی نیاز است که بتوانیم همین جا آثار تصویری را با هزینهای معقول بسازیم، چون تصوری که عمدتا در تهران وجود دارد، این است که کار در مشهد با هزینه کمتری انجام میشود. درحالی که لزوما این طور نیست و گاهی برای خلق یک لوکیشن و فضا باید کلی هزینه کنیم. به هرحال قصد ما این است که بمانیم و در همین مشهد کارهای جدی تری انجام دهیم.