به گزارش شهرآرانیوز، کجا دیدهای که بویی و نشانی از یک عزیز، گرهگشایی کند و تو را به اوج دلدادگی برساند؟ کجا دیدهای تار و پود یک پارچه که مزین به نوری شده است واسطه دلها به یکدیگر شود و او را تا عرش ببرد؟ پرچمی که متبرک به آستان مبارک علی بن موسی الرضاست و شهر به شهر، روستا به روستا و کشور به کشور رفته تا دل آنها را که برایش پر میزند، از راه دور هم هوایی کند. همانها که کبوتر جلد گنبد طلایی امام مهربانیها شدهاند و هرجا نشانی از او ببینند، سر از پا نمیشناسند و دلشان را راهی صحنوسرای حریم امن رضوی میکنند.
کاروانی که ۱۷ سال است نامش را «زیر سایه خورشید» نهاده و حالا عمری از آن میگذرد و این روزها به سنین جوانی رسیده و رشید شده است؛ مأموریتش همین است که به نقطهنقطه ایران و کشورهای مختلف پا بگذارد تا همه، عاشقانه در زیر سایه خورشید هشتم، رسم عاشقی و دلدادگی پیشه کنند و به واسطه همین پرچم با امام رضا (ع) رفاقتشان را محکم کنند؛ چرا که امام خود فرمودهاند: «من مونسی مهربان برای شما هستم».
کاروانهای زیر سایه خورشید در هر شهر و استان که پا میگذارند برنامههای مختلفی دارند و به اقشار مختلف هم سر میزنند.
منازل خانواده شهدا و جانبازان، آسایشگاه جانبازان، منازل علما و ائمه جمعه و فعالان فرهنگی و اجتماعی، مراکز دانشبنیان و مراکز دانشگاهی و تحقیقاتی، مجموعههای صنعتی و اداری و بازاریان، خانه سالمندان، مراکز ترک اعتیاد، زندانهای زنان و مردان، بیمارستانها، مؤسسات خیریه، مؤسسات نگهداری از کودکان بیسرپرست، مدارس دخترانه و پسرانه، نقطههای صفر مرزی، پایگاههای نظامی، گلزار شهدا، روستاهای دورافتاده، بقاع متبرکه، کلیساها، مساجد اهل تسنن و... میزبان پرچم متبرک و خادمان آستان مقدس رضوی میشوند و گویی همگی نشانی از محبت یار دیدهاند که وقتی پرچم را میبوسند، همچون کسی که به زیارت مشرف شده است، راز و نیاز میکنند و دلهایشان به سوی مشهد روانه میشود و چشمهایشان پراشک.
طی این سالها «زیر سایه خورشید» دلهای زیادی را به پنجره فولاد گره زده و از زندگیشان گرهگشایی کرده است؛ مثل همان خانواده کشاورزی که در شهر مسجد سلیمان خوزستان یکباره با حضور خادمان روبهرو شدند و دلشان هوایی حرم امام رئوف شد یا آن نوزاد اردبیلی که بعد از شنیدن اذان توی گوشش، آرام گرفت و صورتهای مادر و پدر و اطرافیانش از دیدن چنینصحنهای بارانی شد یا کارفرمایی که بهیمن حضور پرچم آستان مقدس رضوی، یک روز مرخصی تشویقی به کارگرانش داد یا آن دختری از اصفهان که خواستهاش از امامرضا(ع) شفای دستان مادرش بود که زودتر خوب شود و وقتی جارو میزند دردی را احساس نکند و کانون خدمت رضوی با خرید یک جاروبرقی، آرزوی این دختر ۱۰ ساله را برآورده کرد یا آن آزاده جانباز و خیر صنعتگر از آران و بیدگل که بخشی از سرمایهاش را هر بار در دهه کرامت و بهیمن حضور این پرچم برای آزادسازی زندانیان هزینه میکند و تاکنون زندانیان جرائم غیرعمد زیادی به واسطه این محبت به آغوش خانواده بازگشتهاند یا مادربزرگی که در خانه سالمندان قائن این روزها زندگی میکند، وقتی دستان پرخاطرهاش بر این ردای سبز و متبرک آستان نشست، دیگر طاقت نیاورد و اشک ریخت و اشک ریخت تا اینکه دیگران او را از پرچمیکه بوی یار میدهد، جدا کردند.
به گفته مجتبی مختاری، مدیرعامل مؤسسه جوانان آستان قدس رضوی، امسال ۶۹ کاروان «زیر سایه خورشید» حرکت خود را به ۲۱۰۰ نقطه ایران که از قبل برنامهریزی شده بود، با شروع دهه کرامت آغاز کردند. تعدادی از این کاروانها به شرق میروند و عدهای به غرب، عدهای در تهران و سمنان و شیراز حضور پیدا میکنند و تعدادی هم خطه سرسبز شمال و هوای دلچسب و بهاری جنوب کشور را به عطر حریم رضوی نورانی میکنند و در تمام اینها یک چیز مشترک است؛ آن هم شوق زیارت و شور و نشاطی که برگرفته از انس به امامرضا(ع) است.
کاروان «زیر سایه خورشید» پا به هر شهر و دیاری که میگذارد، مردمش پیش از شروع دهه کرامت خود را برای استقبال از آن آماده کردهاند؛ خیابانها را آذین بستهاند، در گروههای مختلفی که در شبکههای اجتماعی دارند مردم شهر را خبردار میکنند تا در مرکز شهر گرد هم آیند و به پابوسی پرچم آستان مقدس بیایند و نمک و نبات تبرکی از دست خادمان آقا هدیه بگیرند، گروههای سرود دختران و پسران برای برگزاری جشنها هماهنگ میشوند و کودکانشان شعر «بابا رضا» را حفظ شدهاند.
امسال هم بیش از ۱۰۰۰ شهر و ۱۲۰۰ روستا جشنی به همین مناسبت برگزار کردند که هر کدام صفای خودش را دارد. کوچک و بزرگی جشن فرقی ندارد مهم این است که همه آنهایی که در این مراسم حضور دارند، دلشان را به عطر رضوی جلا میدهند و زیارتی از راه دور نصیبشان میشود.
اصلاً اسم پرچم و حرم امام رضا (ع) که میآید دیگر مردم آن دیار سر از پا نمیشناسند و هر طور هست خودشان را به محل استقبال از کاروان و برنامهها میرسانند، حالا میخواهد روستای علیآباد زارعین و سرچاه شهرستان خوسف باشد یا کاشان یا تهران یا اردبیل و شیراز و خراسانجنوبی و بوشهر و بندرعباس و مازندران و...، همه جای ایران گویی دلش را به ضریح طلایی آقا گره زده است؛ هرچه عاشقتر مشتاقتر، هر چه معرفت بیشتر اشک بیشتر، هرچه دلشکستهتر، دلتنگی بیشتر.
برنامه جشنها را مجریان استانی به همراه تشکلها و مؤسساتی که پایکارند میچینند که تاکنون بعد از عمر هفدهساله جشنهای «زیر سایه خورشید» بیش از ۲ هزار تشکل مردمی در تمام کشور خدمترسانی دارند و در راستای برگزاری بهتر جشنها، تمامی ظرفیتهای استانی خود را به کار میگیرند.
اما در همه کاروانها چند برنامه مشترک است. اینکه مبلّغ و روحانی هر کاروان چند نکته از سبک زندگی رضوی و معارف دینی میگوید و مردم هم به پاس ادب و محبتی که برای امامشان قائل هستند هر کدام از این معارف را به گوش جان میسپارند و سعی میکنند در زندگی به کار برند.
مداح هر بار میخواند «ای صفای قلب زارم هر چه دارم از تو دارم...» صدای گریه جمعیت حاضر بلند میشود و بعد هم نبات و نمک تبرکی را وقتی از دست خادمان آقا علی بن موسی الرضا (ع) میگیرند، نشانهای از لطف و مهر امام میدانند و دستهایشان را به شکرانه این نعمت بالا میآوردند و چه نعمتی بالاتر از اینکه ما، امامی در ایران و قلبهایمان داریم که مأمن و پناه ماست و میشود با او تمامی سختیها و مشکلات را پشت سر گذاشت، میشود از او خواست و اجابت شود؛ حال خادمهای «زیر سایه خورشید» و تمام ارادتمندان به امام، وسیلهای برای حل این سختیها هستند و چه واسطهای بهتر از این که نصیب عاشقان و ارادتمندانش شود.
در نهایت نیز پرچم متبرک آستان مقدس رضوی نیز دورگردانی میشود تا تمامی مهمانان خود را متبرک به آن کنند و اوج ماجرای این سفر همین پرچم سبز رنگ است که به گنبد و بارگاه و دیدههای عاشق و دلداده متبرک شده است.
امسال ۲۱۰۰ نقطه از کشور با شروع دهه کرامت از راه دور زائر حرم امام مهربانیها شدند و خدا میداند امام، چند دل را عاشق خود کرده است و آنها به ایشان سلام داده اند و جواب شنیده اند.
شمارش جشنهایی که در هر شهر و استان برپا شده گاهی به قدری زیاد است که نمیتوان تمامی آنها را منعکس کرد. مثلا در استان فارس و کرمان بیش از ۵۰۰ برنامه اجرا شده است که در هر کدام، اتفاقات زیبایی در جهت احیای امر اهلبیت(ع) افتاده که مهمترینش در این ایام رفع مشکلات مالی است.
یا اجرای برنامه توسط دختران و پسران دهه هشتادی که تا اسم امام به گوششان میخورد اشک امانشان نمیدهد. مثل همان پسر ۱۱ ساله قزوینی که وقتی مراسم تمام شده بود و خادمها میخواستند مدرسه را ترک کنند دواندوان به سمت پرچم آمد تا بر آن بوسه بزند و دست و دلش را به آن تبرک کند.
برگزاری مراسم ولادت امام رضا (ع) در ورزشگاه ۱۵ هزار نفری امام خمینی (ره) در اراک هم از جمله جشنهای زیبای این دهه در کشور بود که خانوادهها در آن حضور داشتند و چه خوب است پدر و مادرها از کودکی، فرزندان خود را با امام آشنا میکنند تا با ایشان انس بگیرد و الحق که امام «بابا رضا»ی بچههاست. دارالعباده یزد میزبان هزاران نفر از عشاق بوده و اجتماع بیستهزارنفری «امام رضاییها» در ورزشگاه انقلاب کرج شور و نشاطی از جنس نور در این شهرها به پا کرده است.
یا مادری که به خاطر بیماری فرزندش روزها در بیمارستان امام رضا (ع) کرمانشاه پرستاری میکرد و وقتی خبر رسید کاروان خدام حرم عشق از راه رسیده است دلش هوایی گنبد و پنجره فولاد و مشهد شد و دستانش را به سوی آسمان بلند کرد و با صورتی خیس برای شفای فرزندش و تمام مریضها دعا کرد.
شور و غوغایی که در تهران و شیراز و اصفهان و ایلام و کرمانشاه و یزد و بندعباس و قشم و اقصی نقاط ایران در دهه کرامت به یمن حضور پرچم متبرک آستان قدس رضوی برپا میشود و ارادتی که زائران به علی بن موسی الرضا (ع) دارند وصف ناشدنی است و قصه ارادت به اهل بیت (ع) تا دنیا دنیاست، ادامه دارد.