سفر کاروانی به عتبات دوباره آغاز شد چه افرادی بدون فیش می‌توانند به حج بروند؟ ۲۰۰ هزار عمره‌گزار ایرانی تا سال ۱۴۰۵ به عربستان مشرف می‌شوند ۳ ویژه برنامه در پنج شب پایانی ماه صفر در حرم مطهر رضوی برگزار می‌شود یک کاسه نبات زعفرانی به یاد «شهید مصطفی چمران» هم‌زمان با سالروز پایان یافتن محاصره پاوه | نور خورشید پس از گرگ‌ومیش پاوه عوامل هلاکت مردم در گفتار اخلاقی امام حسن مجتبی (ع) مظلومیت و غربت امام حسن (ع) در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام‌والمسلمین فرحزاد | جلوه کرامت در نهایت غربت درخواست اختصاص اعتبار ویژه از وزیر کشور برای ستاد خدمات زائر در دهه پایانی صفر برپایی بیش از ۷۰۰ موکب برای دهه پایانی صفر در خراسان رضوی | ۵۷۵ موکب در مشهد فعال می‌شوند مشهد میزبان بزرگ‌ترین اجتماع مذهبی ایرانیان در دهه پایانی ماه صفر | تشرف بیش از ۷ میلیون زائر به حرم مطهر امام رضا(ع) + فیلم هزار کاروان پیاده در مسیر مشهدالرضا (ع) برنامه‌ریزی برای خدمات‌رسانی به زائران دهه آخر ماه صفر در خراسان رضوی استقرار ۱۵۰ موکب مردمی در ۵ محور اصلی اطراف حرم امام‌رضا(ع) طی دهه آخر صفر ۱۴۰۴ یادی از شهید مهندس حمیدرضا شریف‌الحسینی | نخبه‌ای که شهید خاک وطن شد راز ماندگاری حال خوش عبادت راهکارهای عملی افزایش حضور قلب در نماز | چگونه در نماز حضور قلب داشته باشیم؟ از فلکه آب تا «الرمادیه ۲» | ناگفته‌های مترجم مشهدی صلیب سرخ در اردوگاه اسرای ایرانی آغاز فعالیت حوزه علمیه خراسان رضوی در دهه پایانی ماه صفر ۱۴۰۴
سرخط خبرها

به کی رأی بدیم؟!

  • کد خبر: ۲۳۷۱۵۱
  • ۱۳ تير ۱۴۰۳ - ۱۶:۵۰
به کی رأی بدیم؟!
یک طرف بولوار گروهی از هواداران یکی از کاندیدا‌ها و یک طرف دیگر گروهی دیگر موسیقی گذاشته بودند و پرچم تکان می‌دادند. عکس کاندیدا‌ها بزرگ روی بنر چاپ شده بود و به شهر لبخند می‌زدند.
حامد عسکری
نویسنده حامد عسکری

سلام بالا سر را که دادند، پیچیدند سمت کفشداری که بروند سمت خانه. درست پشت در ورودی سمت راست، جماعتی جمع شده بودند و عکس می‌گرفتند. نزدیک شدند، یک میز گذاشته بودند، دوتا لاله سبزرنگ و یک قاب عکس، رئیس جمهور شهید لبخندی ابدی داشت.

نزدیک شدند فاتحه‌ای خواندند و بعد راه افتادند سمت کفشداری...
-خدا رحمتش کنه زود رفت، بی هوا رفت ...
-بد سوختیم ...
-میگم می‌بینی خادم امام رضا (ع) باشی و نوکر مردم چه عزتی خدا بهت میده
امام رضا (ع) کنار خودت خاکت می‌کنه که هرکی میاد زیارت اون یه فاتحه ام برای تو بخونه و یه سلامم به تو بده.
-خدا با همه فرق داره.

از صحن آزادی بیرون زدند، غروب بود، سوار اتوبوس شدند به سمت حسینیه دوردست محل اسکانشان. یک طرف بولوار گروهی از هواداران یکی از کاندیدا‌ها و یک طرف دیگر گروهی دیگر موسیقی گذاشته بودند و پرچم تکان می‌دادند. عکس کاندیدا‌ها بزرگ روی بنر چاپ شده بود و به شهر لبخند می‌زدند.
-به کی رأی بدیم حالا؟
-به یکی که عزتمون کنه، یکی که ببیندمون، یکی که حواسش به سفره هامون باشه.

جوانی که کنارشان ایستاده بود شنید:
+ واقعا می‌خواهید رأی بدین؟
- ندیم!

+ نه که ندین ... چه تأثیری داره؟ بالاخره خودشون یکی رو انتخاب می‌کنند و میذارن رئیس جمهور.
مرد همین طور که میله اتوبوس را گرفته بود گفت:
-یعنی چی خودشون انتخاب می‌کنن؟ خب اگر بخوان انتخاب کنن که دیگه این همه برنامه تلویزیونی و مناظره و سفر و تبلیغ و این‌ها برا چیه پس؟ این همه هزینه رأی گیری سر چیه خب.

+سر اینه که بگن ما دموکراسی داریم، ما مردم داریم، ما بلدیم.
- نه پسرم با عقل جور در نمیاد، من نمی‌تونم بپذیرم حرفاتو، ما خودمون آینده خودمون رو باید رقم بزنیم، خودمون باید حواسمون باشه که کی مقدرات مملکت رو دست می‌گیره و برامون تصمیم می‌گیره.

دو مرد در مورد انتخابات حرف می‌زدند، همه در حرف زدن مشارکت می‌کردند، هرکسی چیزی می‌گفت، بعضی ایستگاه‌ها آدم اضافه می‌شدند و بعضی ایستگاه‌ها مسافر کم. 

اتوبوس به آخر خط رسید، مرد راننده چراغ‌ها را خاموش کرد و خدایا شکرتی گفت و به سمت موتورش راه افتاد که به خانه برود، روی طلق جلو موتور سیکلتش عکس رئیسی را چسبانده بود. آقای رئیس جمهور لبخند می‌زد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->